PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : اظهار محبت به جنس مخالف



صدای رسا
2013-07-05, 18:57
محبت قلبی بوجود آمده به منظور آشنایی با یکدیگر و فراهم کردن مقدمات ازدواج را چگونه می توان به دیگری تفهیم کرد و آیا اصولا صحیح و معقول و پسندیده است محبت و علاقه باطنی خود را به طرف مقابل (که از جنس مخالف است) تفهیم کنیم و آیا پی آمدها و عوارضی به دنبال نخواهد داشت؟

برخی روان شناسان با انواع نیازهای مختلف انسان و سطح بندی آن، بر اهمیت نیازهای عاطفی در دوران نوجوانی و جوانی و لزوم تأمین آن توسط گروه همسالان تأکید می ورزند و معتقدند این نیاز یکی از نیازهای عالی انسان است و همسالان با ایجاد ارتباط مثبت عاطفی می توانند به تأمین آن بپردازند. اما آن چه در ایجاد رابطه دوستی و اظهار محبت به دیگری از اهمیت زیادی برخوردار است آن است که به چه کسی و تا چه محدوده ای این کار انجام گیرد که هم آن نیاز عاطفی پاسخ داده شود و هم عوارض و پیامدهای منفی نداشته باشد و به عبارت دیگر به چه هزینه ای می خواهیم این نیاز را تأمین و ارضاء کنیم.

همان طور که در تأمین دیگر نیازهای زیستی، اجتماعی و شناختی به این چگونگی توجه می شود مثلا برای تأمین نیازهای فیزیولوژیک و زیستی خود دست به هر اقدامی نمی زنیم و با هر چه جلوی ما قرار گرفت استفاده نمی کنیم بلکه سعی می کنیم گزینش کرده آن هم گزینش عقلانی و طبق معیارهای صحیح و آن چه تناسب بیشتری با وضعیت جسمانی ما داشته باشد بهره می گیریم با هر گونه احتمال ضرری در تصمیم گیری خود تجدید نظر کرده و از لذت لحظه ای و کوتاه مدت آن می گذریم.

بنابراین چه خوب و شایسته است همین مکانیزم را در مورد این نیاز همچون نیازهای زیستی به کار ببریم یعنی آنچه تناسب بهتر و بیشتری با کل شخصیت انسان دارد مورد توجه قرار داده و آن چه نامتناسب است یا متضاد و معارض با ویژگی اصلی انسان است و سلامت روحی و روانی انسان را تهدید می کند به کناری گذاشته و از آن دوری کنیم. شکی نیست چنین گزینش عقلانی و مبتنی بر ندای حقیقت یاب درون، نیازمند شناخت کافی و تحمل در برابر خواست های موقت بعد غیر حقیقی انسان است.

اکنون این سؤال مطرح می شود که اظهار محبت به جنس مخالف چه پیامدهایی به دنبال دارد؟

الف: زیاده طلبی


کمال طلبی انسان در هر بعدی از ابعاد جسمانی و روانی زبان زد همگان است. در تمام زمینه ها این کمال خواهی ظهور و بروز دارد و با اندک تأملی در رفتار خود و دیگران می توان این صفت را کشف و مشاهده کرد. اظهار محبت به جنس مخالف از جمله همین موارد است، با یک سلام و احوالپرسی ساده و مختصر آغاز می شود و یا به انگیزه اهداف آموزشی و غیره شروع می شود ولی به تدریج نوع رابطه و گفتگو تغییر پیدا کرده و به میزان و کمیت آن نیز افزوده می شود و تا آنجا پیش می رود که تمام انرژی عاطفی فرد را می خواهد.


بنابراین ما برای اظهار محبت به جنس مخالف (چه منشاء سوء تفاهم بشود و چه سوء تفاهمی را به دنبال نداشته باشد) دلیل موجه و قابل قبولی را نمی شناسیم. در واقع اگر هم باعث سوء تفاهم نشود باعث سوء رفتار می شود و به تدریج در گردونه ای وارد می شوند که چه بسا هیچ کدام خواستار آن نبودند. گردونه ای که گاهی رهایی از آن مستلزم هزینه کردن تمام انرژی روانی، جسمانی فرد و قرار گرفتن در بن بست شدید است.

ب. وابستگی


با شکل گیری روابط عاطفی بین دختر و پسر و افزایش تدریجی آن، زمینه وابستگی آنها به یکدیگر و تشدید آن فراهم می شود. از آنجا که نیاز به محبت ورزیدن و مورد محبت واقع شدن در دوران جوانی به اوج خود می رسد و به شکل خودکار دختر و پسر در این کانال قرار می گیرند و هوشیارانه و در اکثر موارد به طور ناهوشیار گرفتار چنین گردابی می شوند و آن را با عنوان های عرف پسند و موجه پوشش می دهند و باطن غیر موجه آن را با پوشش های ظاهری نیکو و پسندیده جلوه گر می نمایند.

علاقه ابتدایی شدت یافته و علی رغم تصمیم اولیه دو طرف یا یکی از آنها، کم کم به وابستگی به یکدیگر تبدیل می شود. این وابستگی آفت بزرگی برای تمرکز حواس، تحصیل و تفکر عمیق در امور درسی آنها می شود به گونه ای که گاهی مطالعه و حضور در کلاس درس را غیر ممکن می سازد وهر کدام از آنها در تمام اوقات شبانه روز حتی در کلاس درس در فکر طرف مقابل است.



ج. احساس گناه


شکی نیست که ما در جامعه دینی زندگی می کنیم و اکثریت مردم از آموزه های دینی و اخلاقی متأثر هستند و به آنها احترام می گذارند. اظهار محبت و طرح رابطه دوستی با جنس مخالف از جمله رفتارهایی است که جامعه دینی و ارزشی آن را نمی پسندد و اگر اندک دقتی به متون دینی و فرمایشات رهبران دینی صورت گیرد روشن می شود که ارتباط با جنس مخالف از چارچوب و قوانینی خاص برخوردار است و آن چنان آزاد و بدون محدودیت نیست، بلکه نگاه اسلام به این گونه ارتباط ها منفی است و همه را از ایجاد ارتباط عاطفی و احساسی با جنس مخالف باز داشته و نهی کرده است.


حال اگر به هر دلیلی (عدم آگاهی، غفلت)، فردی مرتکب چنین رفتاری شد مدت زمان زیادی نمی گذرد که جوان به خود می آید و به گذشته خود می اندیشد و رفتارهای خود را با ملاک ها و معیارهای اخلاقی و شرعی مقایسه کرده و آنها را محک می زند و یا با قرار گرفتن در موقعیت ها و شرایط زمانی و مکانی معنوی دچار پشیمانی شده و اگر نتواند به درستی از این فضای روانی خارج شود به احساس گناه منفی تبدیل شده و این احساس گناه منشأ بسیاری از ناگواری های روحی و روانی می شود؛ احساس گناه بیش از حد همراه با یأس و ناامیدی مطلق، توان حرکت به سوی اصلاح و تغییر رفتار و مسیر زندگی را از فرد سلب می کند.
برای امر مهم و حیاتی ازدواج باید ابتدا به تحقیق و بررسی پرداخت و سپس در صورت داشتن قابلیت ها و صلاحیت ها در فکر ایجاد علاقه بود نه آنکه با عینک محبت و علاقه به بررسی اوضاع و احوال ویژگی های وی اقدام نمود .


به نظر می رسد یکی از پیش نیازهای ضروری ازدواج آشنایی دو طرف از ویژگی های رفتاری، شخصیتی، اخلاقی و خانوادگی، اقتصادی، اجتماعی و ... یکدیگر است و هر دو طرف با دقت و حساسیت زیاد و با استفاده از راه های مختلف تحقیق و بررسی باید به اطمینان دست یابند که می توانند با آغاز زندگی مشترکشان به آرامش رسیده و عامل رشد و بالندگی و کمال یکدیگر می شوند.


به عبارت دیگر از طریق همین آگاهی های واقع بینانه؛ دو طرف در خواهند یافت که آیا با یکدیگر تناسبی دارند یا نه؟ ولی نکته قابل توجه این است که چگونه و طبق چه مکانیزمی دو طرف به این هدف دسترسی پیدا کنند و آیا می توان با ایجاد رابطه عاطفی و با اظهار محبت به فرد مورد نظر به گونه ای که سوء تفاهم هم نشود به این هدف دست یافت و به روحیات و ویژگی های اخلاقی و خانوادگی و ... همدیگر پی برد؟

ما بر اساس شواهد موجود و اطلاعات به دست آمده معتقدیم بیشتر ارتباط هایی که با همین قصد و نیت موجه و معقول شکل می گیرد مبنایی و یا انگیزه دیگری غیر از آن چه به زبان جاری می کنند دارد(به خصوص اگر تقاضا کننده جنس مذکر باشد). در واقع تقاضای آشنایی با یکدیگر قبل از ازدواج، صرفا پوشش به ظاهر مقبولی است که فرد بدین وسیله می خواهد دلیل موجه و معقولانه ای برای ارتباط های عاطفی و اظهار محبت های غیر مجازشان قرار دهد و توجیهی برای آن باشد.عده ای دیگر نیز هستند که به طور ناهشیار گرفتار چنین دامی می شوند ولی چون غریزه جنسی انسان بخصوص در دوران جوانی بسیار قوی و شدید است و از طرف دیگر حیله های شیطانی نیز دراین مورد بسیار پیچیده ، مرموز و متعدد است با طرح انگیزه های معقول و موجه به طور ناهوشیار وارد چنین صحنه خطرناکی می شوند . آسیب می بینند.

با ایجاد چنین ارتباطی به هر شکل که متصور است (مکاتبه ای، تلفنی، حضوری و ... ) و شکل گیری علاقه اولیه بین دو طرف امکان تحقیق و بررسی واقع بینانه را به تدریج کاهش داده و بیشتر به دنبال نکات مثبت طرف مقابل است و از نقاط ضعف طرف مقابل غفلت کرده و تحقیقی که باید واقع بینانه و دور از هر گونه سو گیری باشد دچار سوگیری و یا تعصب خواهد شد. و شما خوب می دانید که هر تحقیق علمی و واقع بینانه ای باید از هرگونه تعصب و سوگیری به دور باشد تا درجه واقع نمایی آن بیشتر و ارزش علمی و عملی پیدا کند.

خلاصه آنکه برای چنین امر مهم و حیاتی باید ابتدا به تحقیق و بررسی پرداخت و سپس در صورت داشتن قابلیت ها و صلاحیت ها در فکر ایجاد علاقه بود نه آنکه با عینک محبت و علاقه به بررسی اوضاع و احوال ویژگی های وی اقدام نمود . بنابر این باید گفت آن عشق و علاقه ای باعث کمال و رشد و آرامش خانوادگی می شود که پس از پیمان زناشویی و تعهد به زندگی مشترک ایجاد شود .

منبع: سایت پرسمان