PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : زنِ فرمانروا، در قرآن



صدای رسا
2013-07-26, 22:59
این زن ملكه سبا است. اگر به راستى اسلام نقش زن را محدود می‏كند و او را براى رهبرى مناسب نمی‏داند، پس چگونه است كه خداوند در قرآن، به معرفى زنى می‏پردازد كه فرمانروایى سرزمینى را به عهده دارد و طایر اندیشه‏اش در مدیریت و برخورد با مسائل، از مردان، بلند پروازتر است؟ ملكه سبا می‏گوید: سلیمان نامه بزرگوارانه‏اى به این مضمون براى من فرستاده است:
«بِسْمِ اللّه‏ِ الرَّحْمنِ الرَّحیمْ أَن لا تَعْلوا علیّ و اتونى مسلمین قالت یا أیها الملأ افتونى فى امرى ما كنت قاطعة امرا حتى تشهدون» (نمل/ 32)
«به نام خداوند بخشنده مهربان، بر من بزرگى مكنید و مرا از در اطاعت درآیید. [ملكه سبا[ گفت: اى سران [كشور] در كارم به من نظر دهید كه بی‏حضور شما [تا كنون] كاری را انجام نداده‏ام».
چنانكه می‏بینیم این زن، فرمانرواست، اما هرگز استبداد رأى ندارد. هنگامى كه نامه سلیمان رسید، بزرگان مملكت خود را گِرد آورد و نامه را كه تهدیدى براى آنان شمرده می‏شد، براى همه خواند. و به آنها گفت: پیشنهادات خود را ابراز كنید، من مستبد نیستم، و نمی‏خواهم ایده خود را به شما بقبولانم، هر چند من فرمانرواى شما هستم، اما در چنین مواردى كه سرنوشت مردم را رقم می‏زند، باید با اندیشمندان مشورت شود تا رأیى مناسب ابراز گردد.
مردان در پاسخ او چه گفتند؟
«قالُوا نَحْنُ اُولوا قوة وَ اُولوا باس شدید و الْاَمْر اِلَیْكِ فَانْظُرى ماذا تَأمُرینَ» (نمل/ 33)
«گفتند: ما سخت نیرومند و دلاوریم، و[لى [اختیار كار با توست، بنگر چه دستور می‏دهی؟»
آنان نیروى بدنى خود را به او عرضه كردند، اما او نیازمند قدرت بدنى آنها نبود، بلكه در پى بهره‏مندى از نیروى فكر و اندیشه آنان بود.
با این وجود، هنگامى كه سران قوم او را تنها گذاردند و او در اضطراب و پریشانى نظر دادن فرو رفت، غرق در اندیشه شد و پس از مدتى گفت:
«اِنَّ الْمُلُوكَ إِذا دَخَلُوا قَرْیَةً اَفْسَدُوها وَ جَعَلُوا أعِزَّةَ اَهْلِها اَذِلَّةً وَ كَذلِكَ یَفْعَلوُن. وَ اِنّى مُرْسِلَةٌ اِلَیْهِمْ بِهَدیَّةٍ فَناظِرَةُ بِمَ یَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ». (نمل/ 34 و 35)
«پادشاهان چون به شهرى درآیند، آن را تباه و عزیزانش را خوار می‏گردانند، و این‏گونه می‏كنند. و [اینك] من ارمغانى به سویشان می‏فرستم و می‏نگرم كه فرستادگان [من] با چه چیز بازمی‏گردند.»
چنان كه می‏بینیم، ملكه سبا به خوبى با شرایط آشناست. او اینك در پى آن است كه دریابد آیا سلیمان(ع) پیامبر است و یا یكى از پادشاهان می‏باشد؟
با توجه به شرایط موجود و دگرگونى زمان، مسأله رهبرى زن، شكل جدیدى به خود گرفته است.
اگر پادشاه باشد، شیوه برخورد مناسب با خود را می‏طلبد و اگر پیامبر باشد، باید از زاویه دیگرى به شرایط نگریست. ملكه سبا با چنین بینشى براى حضرت سلیمان(ع) هدیه فرستاد. سلیمان نیز در پى فرجام این ماجرا بود. هنگامى كه هدیه به سلیمان(ع) رسید و پس از مدتى ملكه سبا به ویژگیهاى سلیمان پى برد و در فضاى حكومت سلیمان مدتی ماند، بی‏آنكه چون زنى متعصب كه با چنگ و دندان از میراث پادشاهى خود دفاع می‏كند، به جنگ با سلیمان برخیزد، حقیقت را دریافت و با تمام وجود گفت:
«... اسلمت مع سلیمان للّه‏ رب العالمین» (نمل/ 44)
«... و [اینك] با سلیمان در برابر خدا ـ پروردگار جهانیان ـ تسلیم شدم.»
مقصود قرآن از ترسیم چنین تصویرى چیست؟
این داستان، حكایت از حكم شرعى ندارد، اما در دل خود، مفهومى پسندیده را می‏پرورد. و آن اینكه زن نیز می‏تواند به موازات مرد، پیش رود و به‏گونه‏اى طبیعى رهبری امّتى را به دست گیرد.
اگر به راستى اسلام نقش زن را محدود می‏كند و او را براى رهبرى مناسب نمی‏داند، پس چگونه است كه خداوند در قرآن، به معرفى زنى می‏پردازد كه فرمانروایى سرزمینى را به عهده دارد و طایر اندیشه‏اش در مدیریت و برخورد با مسائل، از مردان، بلند پروازتر است؟
البته در این مجال، ما نمی‏توانیم حكم قطعى این مسأله را بیان كنیم، بلكه این مسأله نیازمند تحقیق گسترده‏ترى است و مهارت زیادى می‏طلبد. در طول تاریخ اسلام، اگر چه نمی‏توان چنین نمونه‏هایى یافت، اما در حقیقت چهره اصلى زن این‏گونه است.
آنچه گفته شد، در مسأله رهبرى زن بود. اما در سایر مناصب، زن می‏تواند در رأس بسیارى از مسؤولیتها قرار گیرد بویژه هنگامى كه دریافتیم شرایط زمان حاضر و در نتیجه حكم، با گذشته بسیار متفاوت شده است.
در گذشته نیز همانند برخى نمونه‏ها در عصر حاضر، مسؤولان در امور با كسى مشورت نمی‏كردند. اما امروزه مسؤولان، تنها با شور و مشورت دیگران تصمیم می‏گیرند و دستورات خود را عملى می‏كنند، اما در قبول و یا رد نظرات دیگران آزادند.
بنابراین اگر بخواهیم به بررسى مسائل حكومت در عصر حاضر بپردازیم، نباید شیوه حكومت فرمانروایان گذشته را در ذهن خود، ترسیم كنیم، چرا كه در گذشته تنها یك فرد، تصمیم می‏گرفت، اما امروز تصمیمات یك مدیر در برابر تصمیمات گروه، رنگ می‏بازد. در بررسى مدیریت زن نیز
ما بر این عقیده‏ایم كه زن نیز همانند مرد، داراى نقش مشخصى در جامعه سیاسى اسلامی است. اما برخى از جزئیات آن، با نقش مرد تفاوت دارد، كه عكس این امر نیز صادق است.
باید این مسأله را مورد توجه قرار داد كه فرمان زن ضمیمه آراء و جمع می‏شود، نه اینكه زن در مسائل اختیار كامل و استبداد رأى داشته باشد. حال با توجه به این فرض آیا دین مبین اسلام با مدیریت زن در شرایط موجود، مخالف است. بنابراین نمی‏توان حدیث پیامبر(ص) را ـ بر فرض صحّت سند ـ بدون بررسى «مسأله رهبرى زن» به‏گونه‏اى كه پیامبر(ص) در نظر داشته است، به عنوان حكمى قطعى پذیرفت. اما با توجه به شرایط موجود و دگرگونى زمان، مسأله رهبرى زن، شكل جدیدى به خود گرفته است.
از این‏رو ما بر این عقیده‏ایم كه زن نیز همانند مرد، داراى نقش مشخصى در جامعه سیاسى اسلامى است. اما برخى از جزئیات آن، با نقش مرد تفاوت دارد، كه عكس این امر نیز صادق است.

منبع: ایران ناز