PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : بیوگرافی محمد اصفهانی



رها شعبانی
2013-07-27, 00:10
بیوگرافی محمد اصفهانی

در سحرگاه روز 14 تير ماه سال 1345 همزمان با ميلاد پيامبر اكرم (ص) و امام جعفر صادق (ع) حوالي اذان صبح ، محمد مهدي واعظ اصفهاني در خيابان 17 شهريور ( ميدان شهدا ) تهران به دنيا آمد . پدر ايشان اهل اصفهان بودند و مادر ايشان متولد تهران هستند اما بواسطه ايشان هم اصليت اصفهاني دارند . از نوادگان وحيد دستگردي (شاعر معروف) ، تك فرزند خانواده و متاهل هستند
مرحوم پدر ايشان وقتي زمزمه و صداهاي محمد را شنيدند و تشخيص دادند كه مي تواند بخواند سعي كردند با راهنمايي و سوق دادن وي به سمت قرآن كريم به خواندن وي شكل و جهت ببخشند
تحصيلات ابتدايي را در دبستان علوي به پايان برد و در مسابقات قرآن قبل از انقلاب در رده نوجوانان مقام كسب كرد . به خاطر كسب مقام در مسابقات قرآن قرار شد به كويت اعزام شود كه اين سفر به خاطر مخالفت مادر لغو شد . از اوان کودکي قرائت قرآن کريم را به سه روايت نزد اساتيد وقت آموخته و از شيوه هاي مختلف اين فن به ويژه شيوه استاد "مصطفي اسماعيل" بهره مند شده است . تاکنون در محافل مهم بسياري از حضور دکتر اصفهاني براي قرائت قرآن استفاده شده است
گفته هاي خانم زهرا شجاعي رئيس سازمان مشاركت زنان را از 12 بهمن سال 1357 بخوانيد : « روزي كه قرار بود امام وارد ايران شود، دوازدهم بهمن، كميته اي براي استقبال اوليه از ايشان در فرودگاه شكل گرفت. كميته، نمايندگاني از اقشار مختلف مردم را براي حضور در سالن فرودگاه (سالني كه در حال حاضر خراب شده است) انتخاب كرد. از ميان دانشجويان نيز 150نفر انتخاب شدند، از هر دانشكده اي يك خانم و يك آقا. من هم به عنوان نماينده خانم دانشكده خودمان براي استقبـال انتخـــاب شـدم و مهندس علاقه مندان از ميان آقايان ، دانشجويان و دانش آموزان چون از نظر سني از همه كوچكتر بودند، به بالكن برده شدند، اتفاقاً بالكن مشرف به سالن بود. اول قرآن توسط دكتر محمد اصفهاني واعظي كه آن موقع 8 - 7 ساله بود[که البته ایشان آن موقع ۱۲ سال سن داشتند]، قرائت شد و بعد پيام دانشجويان. آنگاه سرود «خميني اي امام » را دانشجويان و دانش آموزان اجرا كردند. بعد از استقرار امام نيز من به عنوان خبرنگار در اطراف محل اقامت امام حضور داشتم. فرم‌هايي به ما داده بودند كه هر اتفاقي در آن حوالي مي‌افتاد، در آن فرم‌ها يادداشت مي‌كرديم. يك شب هم به اتفاق چند دانشجو، توانستيم با امام ملاقات خصوصي داشته باشيم »


ايشان با رتبه 176 كنكور در رشته پزشكي در تهران مشغول تحصيل شدند و سر انجام در سال 1376 فارغ التحصيل در رشته دكتراي پزشكي در طب عمومي شدند . محمد جوان بواسطه دايي خود كه اهل هنر و از علاقه مندان سرسخت موسيقي است به آقاي شجريان معرفي شدند و ايشان گفتند كه صداي شما به درد آواز مي خورد . بعدها با آقاي فريدون شهبازيان آشنا شدند و ايشان محمد اصفهاني را به سمت موسيقي پاپ سوق دادند و اولين كار ايشان با نام فرصت بدرود با شعري از استاد دكتر قيصر امين پور و آهنگ محمد جوان و تنظيم استاد فريدون شهبازيان در سال 1376 از صدا و سيما پخش شد
مرحوم پدر ايشان هم صداي خيلي خوبي داشتند و نيز پزشك هم بودند و در زمان رژيم شاه جزو عناصر انقلابي به شمار مي آمدند . پدر ايشان بارها و بارها زنداني شدند و فشار شكنجه هاي شديد را متحمل شدند و در سال 1359 و در زماني كه محمد تنها 14 سال داشت به سبب شكنجه هايي كه در زندانهاي شاه متحمل شدند سكته كرده و در گذشتند
« آواي فاخته » اولين سريالي بود كه تيتراژش را اصفهاني اجرا كرد
بابك بيات در مورد او گفت :« آهنگ آسيمه سر را آنقدر نگاه داشتم تا يك صداي مناسب اجرا پيدا كنم و خوشحالم كه اين امانت را به صاحب اصليش سپردم
مدرك رسمي غريق نجات از فدراسیون و اتفاقا خط بسيار خوشي دارند و چند سالي را هم در راديو بواسطه شغلش نويسندگي كرد
يكي از بهترين خاطرات ايشان انصراف از طلاق زوجي بواسطه آهنگ حسرت بوده و ديگري هم مربوط به دوره كارورزي است : «در دوره كارورزي كه مشغول تحصيل پزشكي بودم آقايي كه سكته مغزي كرده بود را به بخش ما آوردند . من زير نظر استادمان در بخش مغز و اعصاب كار مي كردم . پزشكها اميدي به زنده ماندن اين مرد نداشتند خانواده اش هم همينطور ، چون او در حالت بيهوشي بود . اما ايشان بعد از ده روز كه تحت مراقبتهاي شديد ما قرار داشت با روند غير عادي و معجزه آسايي بهبود يافت . آن روزي را كه خانواده اش در حال بردن او به خانه بودند هرگز فراموش نمي كنم ، اين روز يكي از بهترين روزهاي زندگي ام بود . دنياي پزشكي سرشار از اين لحظه هاي شيرين است
در زمينه كارهاي هنري فرد بسيار با وسواسي هستند به همين خاطر ترجيح مي دهند كه كمتر كار كنند اما كار خوب به مردم عرضه كنند . نمونه بارز آن را مي توان آلبوم بركت دانست كه پس از حدود 30 ماه بعد از آلبوم هفت سين به بازار آمد و به دست علاقه مندان رسيد . آلبومهاي النور ، گلچين ، حسرت ، فاصله ، تنهاترين سردار ، تنها ماندم ، ولايت عشق ، ماه غريبستان ، نون و دلقك ، هفت سين ، بركت ، جمعا 11 آلبومي هستند كه دكتر محمد اصفهاني تا به امروز به بازار عرضه كرده است . هم اكنون مشغول تهيه كارهاي تصويري كنسرت هاي اصفهان و تهران با نام حضور 1 و حضور 2 است كه به زودي به بازار عرضه مي گردد
و ... « واقعا نمي توانم نقش خانواده ام را در روند كاري ام ناديده بگيرم. اگر فرض را بر اين بگذارم كه محمد اصفهاني يك فرد"موفق"است قطعا اين موفقيت بدون حمايت و پشتيباني خانواده ميسر نيست. وسواس من به آلبوم اخير و شايد همه كارهايم همواره افرادي را كه به نوعي با من سرو كار دارند آزار مي دهد كه اينجا فقط مي توانم بسيار تشكر كنم .... به كار هنري ام تعصب دارم و همواره تلاش مي كنم تا ضعف هايم را كاهش دهم . »

و اما مطلب پایانی :
« دکتر محمد اصفهاني نه تنها يک خواننده و آهنگساز يگانه و بي همتاست بلکه الگوي شخصيتي ايده آلي براي نسل جوان بشمار مي آيد . مراجعه به يک بيوگرافي ساده و کوتاه از زندگي او اين مطلب را اثبات مي کند . اصفهاني صداي ماندگاري است که تا قرون ديگر هم نظير آن ظهور نخواهد کرد . او از اين موهبت الهي توانسته به بهترين شکل استفاده کند . فلسفه وجود و مضامين عارفانه را در قالب سمفوني عظيم موسيقايي و به نحو احسن ارائه کرده است . بطور مثال ضرب تنبکي که به آلات موسيقي غربي تبديل ميشود و در طول آن ملودي کاملا ايراني حاکم است ترانه اي مي شود که صداي هنرمند ما در آن طنين انداز شده و خانه دل را ويران مي کند و اتفاقا خانه دل نام مي گيرد و يا نواي تارهاي قانون که آغازگر يک ملودي و ترانه عظيم و باشکوه ميشود که ابرهاي تار دل آدمي را کنار مي زند تا آفتابهاي مهربان ترانه اي ازلي را به شنونده يادآوري کنند و اتفاقا آفتاب مهرباني نام مي گيرد . او دل شکوه گري دارد که شکوه مي سازد و يا از شکايت هجران ، با تو مي گويد . شب افروزي که دلواپسي هايم را با صدايش مرهم ميگذارد . معصوميتي که از دست رفته را جز او و نواي او که مي تواند بازگو کند که دلها باورکنند دلها را . فقط سوز ناي سوزناکش مي تواند به من و تو بفهماند که ماه غريبستان در چاه غم فرياد ميزند تنهايي اش را و يادگار او براي من و تو همان فرياد است و پنجره هايي که برايمان رو به عالم بالا ميگشايد . هنرمند دستت را مي بوسيم و به يادت داغ از دل مي زدائيم چرا که غمت از هرچه شادي دلگشاتر است . با صداي تو پرنده ای شدیم و شب تار را در نورديدیم.
منبع:iran-forum.ir