صدای رسا
2013-08-01, 19:42
ازدواج یکی از مهمترین انتخابها در زندگی هر فردی است؛ انتخابی که نیاز به شناخت و آشنایی طرفین در آن ضروری است و هر یک از دختران و پسران باید در دامنهای از زیربناهای اعتقادی، اخلاقی، خانوادگی، فکری و شخصیتی دارای همسانی و هماهنگی با یکدیگر باشند.
http://s3.picofile.com/file/7873110642/ezdevaj.jpg
درست است که وجود برخی از تفاوتها هم میتواند به رشد افراد و جذابیت ارتباطی آنها بیفزاید اما شباهتها خیلی بیش از تفاوتها، در موفقیتآمیزبودن یک ازدواج موثر است. شاید بتوان گفت افرادی که از نظر شخصیتی با هم متفاوت هستند، بیشتر جذب یکدیگر میشوند اما شباهتهای موجود، باعث میشود ارتباط زناشویی برای مدت زمان بیشتری دوام پیدا کند.
اگر افراد در بعد اعتقادی، فاصله و اختلاف زیادی داشته باشند، ازدواج آنها با خطر مواجه است.
در واقع یکی از حیطههای مهم مورد بررسی در ازدواج پس از زیربنای اعتقادی، شخصیت افراد است. در قدیم ضربالمثلی بود که میگفتند «خدا نجار نیست اما در و تخته را خوب به هم جور میکند.» هر مثلی که ماندنی میشود حتما حکمتی دارد. اگر دنبال همسر ایدهآلتان میگردید، راهش این است که اول، شخصیت خودتان را بشناسید و بعد بر اساس شخصیتتان، دنبال فردی باشید که با شما سازگار است.
اما متاسفانه در برخی انتخابها، فرد به دنبال کسی میگردد که کمبودهایش را در او پیدا کند و با حضور او، احساس کاملشدن میکند. در این شرایط، فرد خودش را بدون طرف دیگر کامل نمیداند؛ یعنی ناخودآگاه به جای برطرفکردن ایراد و نقص خود میخواهد از طریق دیگری آن را پوشش دهد. در این حالت است که اشتباه بزرگی رخ میدهد و افراد نامتناسب به سمت یکدیگر کشیده میشوند.
فرض کنید فردی بدبین به سمت فردی خوشبین برود یا آدم گوشهگیر و درونگرایی به طرف آدم اجتماعی کشیده شود. فرد کمحرف و خجالتی با فردی سرزباندار یا فرد عصبی با فردی خونسرد و بیخیال ازدواج کند. فرد وابسته و متکی به دیگران با فردی مستقل و دارای اعتمادبهنفس بالا یا فرد زشت با آدم خوشچهره وصلت کند... در این نوع ازدواجها چه رخ خواهد داد؟!
وقتی دختری چهره زیبایی ندارد و از ظاهر خود رنج میبرد با مردی خوشچهره و زیبا ازدواج میکند، دچار دردسر میشود چون اطرافیان او را رها نمیکنند و دائما این تفاوت را به رخش میکشند. زنی با خصوصیات اخلاقی بیرمق، بیحال و کمنشاط با این تصور که وصلت با شوهری فعال و سرزنده، شادی و نشاط او را تضمین میکند، تن به ازدواج میدهد، اما با گذشت زمان مرد با نشاط از اینکه دائما باید به فکر روحیه همسرش باشد، کمکم احساس خستگی و دلزدگی میکند. اینجاست که اختلافها شروع و وضعیت غیرقابل تحمل میشود.
دعوا
نیمه هایی که کامل نمی شوند
معمولا دختران و پسران تصور میکنند انتخاب و ازدواج با کسی که خصوصیات متفاوتی دارد، باعث کامل شدن شخصیت و زندگیشان میشود، مثلا دختران به اشتباه فکر میکنند، پسران سرزباندار و بااراده میتوانند درگیرودار زندگی از آنها دفاع کنند و در فراز و نشیبها دستشان را بگیرند.
از سوی دیگر مردان برتریطلب با این تصور که اگر با زنان سلطهجو ازدواج کنند، ممکن است با آنها اختلاف پیدا کنند و اصطلاحا «اره بده، تیشه بگیر» پیش بیاید، با همسری مطیع و تسلیم ازدواج میکنند، زیرا چنین همسری در آینده روی حرف آنها حرفی نخواهد زد. ظاهرا در این شرایط همه چیز حسابشده و درست برنامهریزی شده است و به نظر میرسد این زوجها بتوانند مکمل یکدیگر باشند و در تنگناها و گرفتاریها یار و مونس هم. اما این تصورات مشکلآفرین خواهد شد چراکه مثلا برتریطلبیها و سرزبانداریهای مرد علیه خود زن هم به کار میرود.
زنی که تا همین اواخر تصور میکرد با پیداکردن شوهری با اراده به همه چیز رسیده است، ناگهان احساس میکند در چنگال مردی مستبد و خودخواه اسیر شده و حق نفس کشیدن هم ندارد. در پیشامدها، مرد همهکاره و تعیینکننده تکلیف است و زن، هیچ کاره.
وقتی فردی با شخصی که شباهت شخصیتی زیادی به او دارد آشنا میشود، از ارتباط با او بیشتر لذت میبرد چون کسی را پیدا کرده که مثل خودش فکر میکند و این طرز تفکر یکسان، مهر تاییدی است که فرد نیاز دارد افکار و رفتارش بهوسیله دیگران تایید و تصویب شود
شباهت ها را دریابید
وقتی فردی با شخصی که شباهت شخصیتی زیادی به او دارد آشنا میشود، از ارتباط با او بیشتر لذت میبرد چون کسی را پیدا کرده که مثل خودش فکر میکند و این طرز تفکر یکسان، مهر تاییدی است که فرد نیاز دارد افکار و رفتارش بهوسیله دیگران تایید و تصویب شود.
از طرفی، یکسان بودن شخصیت زوجها باعث میشود طرفین از اخلاق و رفتار یکدیگر خوششان بیاید. به همین دلیل، فرد گاهی با خوشحالی و افتخار از کسی تعریف میکند که شباهت زیادی به او دارد و این شباهت را به عنوان یک اتفاق خوب مورد تمجید قرار میدهد.
علتهای متعددی عامل شباهت اخلاقی و شخصیتی زن و شوهرهاست. وقتی زن و مرد پس از مدتی با هم زندگی میکنند از نظر رفتاری و شخصیتی روی یکدیگر تاثیر میگذارند درنتیجه اگر تفاهم داشته باشند دارای اخلاقی شبیه به هم میشوند. چنین زوجهایی درواقع در ابتدای آشنایی به دلیل نزدیکی خلقوخو، رفتار و شباهتهایی که با هم داشتهاند با هم ازدواج میکنند و مهمترین معیارشان در انتخاب یکدیگر، شباهت شخصیتی است.
دعوا
با تفاوت ها چه کنیم؟
در مواردی که تفاوت هایتان بسیار زیاد است و باعث تنش در روابط می شود، توصیه میشود حتما به روانشناس مراجعه کنید زیرا اگر زن و شوهر به فکر چاره اساسی نباشند و به روانشناس مراجعه نکنند شاید ادامه زندگی برایشان بسیار سخت یا منجر به طلاق شود.
شرط تداوم زندگی زناشویی برای چنین زوجهایی بیش از هر چیز، آگاهی به نقاط قوت و ضعف، شناخت روحیههای یکدیگر و روانشناختی زنان و مردان است.
زوجها باید در پی کشف انگیزههای واقعی ازدواج خودشان و طرف مقابل باشند و بدانند چرا به هم علاقهمند شدهاند. آنها نباید از نقاط ضعف یکدیگر سوءاستفاده کنند و آن را علیه هم به کار برند.
در زندگی زناشویی کامل، هیچ یک از دو طرف به فکر تسلط بر طرف مقابل نیست. زن و شوهر باید سعی کنند به مسوولیتها و تعهدهای زندگی مشترک خود احاطه کامل داشته باشند. به تعبیر قرآن کریم «لباس یکدیگر» شوند و مراقب باشند در مقابل هم قرار نگیرند و صحنه زندگیشان میدان جنگ و جدال دائمی نشود بلکه در کنار هم و در جهت سازندگی حرکت کنند. در ازدواج هرچه تشابه شخصیتی بیشتر باشد، بهتر است.
منبع:تبیان
http://s3.picofile.com/file/7873110642/ezdevaj.jpg
درست است که وجود برخی از تفاوتها هم میتواند به رشد افراد و جذابیت ارتباطی آنها بیفزاید اما شباهتها خیلی بیش از تفاوتها، در موفقیتآمیزبودن یک ازدواج موثر است. شاید بتوان گفت افرادی که از نظر شخصیتی با هم متفاوت هستند، بیشتر جذب یکدیگر میشوند اما شباهتهای موجود، باعث میشود ارتباط زناشویی برای مدت زمان بیشتری دوام پیدا کند.
اگر افراد در بعد اعتقادی، فاصله و اختلاف زیادی داشته باشند، ازدواج آنها با خطر مواجه است.
در واقع یکی از حیطههای مهم مورد بررسی در ازدواج پس از زیربنای اعتقادی، شخصیت افراد است. در قدیم ضربالمثلی بود که میگفتند «خدا نجار نیست اما در و تخته را خوب به هم جور میکند.» هر مثلی که ماندنی میشود حتما حکمتی دارد. اگر دنبال همسر ایدهآلتان میگردید، راهش این است که اول، شخصیت خودتان را بشناسید و بعد بر اساس شخصیتتان، دنبال فردی باشید که با شما سازگار است.
اما متاسفانه در برخی انتخابها، فرد به دنبال کسی میگردد که کمبودهایش را در او پیدا کند و با حضور او، احساس کاملشدن میکند. در این شرایط، فرد خودش را بدون طرف دیگر کامل نمیداند؛ یعنی ناخودآگاه به جای برطرفکردن ایراد و نقص خود میخواهد از طریق دیگری آن را پوشش دهد. در این حالت است که اشتباه بزرگی رخ میدهد و افراد نامتناسب به سمت یکدیگر کشیده میشوند.
فرض کنید فردی بدبین به سمت فردی خوشبین برود یا آدم گوشهگیر و درونگرایی به طرف آدم اجتماعی کشیده شود. فرد کمحرف و خجالتی با فردی سرزباندار یا فرد عصبی با فردی خونسرد و بیخیال ازدواج کند. فرد وابسته و متکی به دیگران با فردی مستقل و دارای اعتمادبهنفس بالا یا فرد زشت با آدم خوشچهره وصلت کند... در این نوع ازدواجها چه رخ خواهد داد؟!
وقتی دختری چهره زیبایی ندارد و از ظاهر خود رنج میبرد با مردی خوشچهره و زیبا ازدواج میکند، دچار دردسر میشود چون اطرافیان او را رها نمیکنند و دائما این تفاوت را به رخش میکشند. زنی با خصوصیات اخلاقی بیرمق، بیحال و کمنشاط با این تصور که وصلت با شوهری فعال و سرزنده، شادی و نشاط او را تضمین میکند، تن به ازدواج میدهد، اما با گذشت زمان مرد با نشاط از اینکه دائما باید به فکر روحیه همسرش باشد، کمکم احساس خستگی و دلزدگی میکند. اینجاست که اختلافها شروع و وضعیت غیرقابل تحمل میشود.
دعوا
نیمه هایی که کامل نمی شوند
معمولا دختران و پسران تصور میکنند انتخاب و ازدواج با کسی که خصوصیات متفاوتی دارد، باعث کامل شدن شخصیت و زندگیشان میشود، مثلا دختران به اشتباه فکر میکنند، پسران سرزباندار و بااراده میتوانند درگیرودار زندگی از آنها دفاع کنند و در فراز و نشیبها دستشان را بگیرند.
از سوی دیگر مردان برتریطلب با این تصور که اگر با زنان سلطهجو ازدواج کنند، ممکن است با آنها اختلاف پیدا کنند و اصطلاحا «اره بده، تیشه بگیر» پیش بیاید، با همسری مطیع و تسلیم ازدواج میکنند، زیرا چنین همسری در آینده روی حرف آنها حرفی نخواهد زد. ظاهرا در این شرایط همه چیز حسابشده و درست برنامهریزی شده است و به نظر میرسد این زوجها بتوانند مکمل یکدیگر باشند و در تنگناها و گرفتاریها یار و مونس هم. اما این تصورات مشکلآفرین خواهد شد چراکه مثلا برتریطلبیها و سرزبانداریهای مرد علیه خود زن هم به کار میرود.
زنی که تا همین اواخر تصور میکرد با پیداکردن شوهری با اراده به همه چیز رسیده است، ناگهان احساس میکند در چنگال مردی مستبد و خودخواه اسیر شده و حق نفس کشیدن هم ندارد. در پیشامدها، مرد همهکاره و تعیینکننده تکلیف است و زن، هیچ کاره.
وقتی فردی با شخصی که شباهت شخصیتی زیادی به او دارد آشنا میشود، از ارتباط با او بیشتر لذت میبرد چون کسی را پیدا کرده که مثل خودش فکر میکند و این طرز تفکر یکسان، مهر تاییدی است که فرد نیاز دارد افکار و رفتارش بهوسیله دیگران تایید و تصویب شود
شباهت ها را دریابید
وقتی فردی با شخصی که شباهت شخصیتی زیادی به او دارد آشنا میشود، از ارتباط با او بیشتر لذت میبرد چون کسی را پیدا کرده که مثل خودش فکر میکند و این طرز تفکر یکسان، مهر تاییدی است که فرد نیاز دارد افکار و رفتارش بهوسیله دیگران تایید و تصویب شود.
از طرفی، یکسان بودن شخصیت زوجها باعث میشود طرفین از اخلاق و رفتار یکدیگر خوششان بیاید. به همین دلیل، فرد گاهی با خوشحالی و افتخار از کسی تعریف میکند که شباهت زیادی به او دارد و این شباهت را به عنوان یک اتفاق خوب مورد تمجید قرار میدهد.
علتهای متعددی عامل شباهت اخلاقی و شخصیتی زن و شوهرهاست. وقتی زن و مرد پس از مدتی با هم زندگی میکنند از نظر رفتاری و شخصیتی روی یکدیگر تاثیر میگذارند درنتیجه اگر تفاهم داشته باشند دارای اخلاقی شبیه به هم میشوند. چنین زوجهایی درواقع در ابتدای آشنایی به دلیل نزدیکی خلقوخو، رفتار و شباهتهایی که با هم داشتهاند با هم ازدواج میکنند و مهمترین معیارشان در انتخاب یکدیگر، شباهت شخصیتی است.
دعوا
با تفاوت ها چه کنیم؟
در مواردی که تفاوت هایتان بسیار زیاد است و باعث تنش در روابط می شود، توصیه میشود حتما به روانشناس مراجعه کنید زیرا اگر زن و شوهر به فکر چاره اساسی نباشند و به روانشناس مراجعه نکنند شاید ادامه زندگی برایشان بسیار سخت یا منجر به طلاق شود.
شرط تداوم زندگی زناشویی برای چنین زوجهایی بیش از هر چیز، آگاهی به نقاط قوت و ضعف، شناخت روحیههای یکدیگر و روانشناختی زنان و مردان است.
زوجها باید در پی کشف انگیزههای واقعی ازدواج خودشان و طرف مقابل باشند و بدانند چرا به هم علاقهمند شدهاند. آنها نباید از نقاط ضعف یکدیگر سوءاستفاده کنند و آن را علیه هم به کار برند.
در زندگی زناشویی کامل، هیچ یک از دو طرف به فکر تسلط بر طرف مقابل نیست. زن و شوهر باید سعی کنند به مسوولیتها و تعهدهای زندگی مشترک خود احاطه کامل داشته باشند. به تعبیر قرآن کریم «لباس یکدیگر» شوند و مراقب باشند در مقابل هم قرار نگیرند و صحنه زندگیشان میدان جنگ و جدال دائمی نشود بلکه در کنار هم و در جهت سازندگی حرکت کنند. در ازدواج هرچه تشابه شخصیتی بیشتر باشد، بهتر است.
منبع:تبیان