فلاحتداری
2013-10-27, 17:49
390
در عصر حاضر كه همه انسانها به ويژه جوانان و نوجوانان به دليل كمتجربگي نيازمند راهنما و مشوق هستند حضور و وجود عاملي به جز خانواده، دوستان و... قطعاً خواهد توانست نقش مشوق را براي اين قشر بازي كند، چرا كه نوجوانان و افراد جوان نصيحت و انتقال تجربيات شخصي ديگران به خودشان را قبول ندارند. در اين بين تئاتر به عنوان يك يار ميتواند اين نياز را برآورده سازد.
هر عامل ارتباطي ديگر با تغييرات محيط و شرايط گوناگون اجتماعي متحول و دگرگون ميشود و بر اساس آنچه هنرمندان با آن رويارو هستند، شيوه و رويكرد فرهنگي آن تغيير ميكند، بنابراين تئاتر نقش تعيين كنندهاي در جهت تغييرات بوجود آمده خواهد داشت. تئاتر به عنوان يك عنصر فرهنگي است و اگر دستمايه افراد اهلش باشد و مبتني بر شرايط اجتماعي خاستگاهش برنامهريزي گردد بيشك تأثيرگذارترين و زندهترين هنر جهان به شمار ميرود، بنابراين نميتوان منكر نقش اين هنر زنده در داد و ستد فرهنگي جامعه بود چرا كه تئاتر هنر مجردي تلقي نميشود! تئاتر با حضور تماشاگران شروع ميشود و با رفتن آنها نيز پايان ميگيرد، ارتباطي مستقيم و زنده و به دور از سياسي بازي برخي خواص. قطعاً با وجود اين آثار و فوايد بيشماري بيان شده براي اين هنر دست جمعي بايد برنامهريزيهاي اصولي و متكي بر سياستهاي راهبردي در داز مدت تبيين گردد چرا كه تئاتر به عنوان هنري زنده و پويا جوهره ذاتي خود را از فرهنگ و زبان ارتباطي هنر را براي انتقال مفاهيم بكار ميبرد. اگر بخواهيم تئاتر را در ترازوي قياس با ديگر هنرهاي موجود قرار دهيم به اين نتيجه مهم دست خواهيم يافت كه انسانيترين نوع ارتباط ميان هنرمند و مخاطب ميباشد، چرا كه به عنوان عنصري حقيقت جو و حقيقت گو است. تئاتر مادر تمام هنرهاي نمايشي است و قطعاً تئاتر موفق در كشور، تئاتري است كه تقويت شده هنرمندان شهرستاني باشد، چرا كه تئاتر پشتوانه و متضمن تئاتر كشور ميباشد شايد چون هنرمندان تئاتر با حداقل امكانات دست و پنجه نرم ميكنند و حداكثر توانمنديهاي خود را به نمايش ميگذارند، بهتر توانسته در بين مخاطبان جا باز كند. در حال حاضر هنرمندان تئاتر از امكانات حداقلي برخوردارند در حالي كه در بين اين گروهها ستارههاي درخشاني خودنمايي ميكنند كه عواملي از رشد يا فعاليت آنان جلوگيري كرده است. تمامي هنرمندان شهرستانها بر اين نكته اتفاق نظر دارند كه كسي براي استمرار كار آنان ارزش قائل نيست و با مناسبتهاي مختلفي محدود ميشوند تا مسئولان بهتر بتوانند فهرست آمار و ارقام عملكردشان را براي ارتقا اداري طولاني كنند! تئاتر وقتي اداري شود ديگر نميتوان به آن تكيه كرد و تئاتري كه توسط اهل آن اداره نشود هيچگاه جاي رشد پيدا نخواهد كرد. چرا كه اگر فردي خاك صحنه نخورد قطعاً توانايي اداره صحيح را هم نخواهد داشت.
در پايان اينكه وظيفه مسئولان تئاتر شهرستانها اين است كه به تئاتر به عنوان مادر هنرهاي نمايشي اهميت بيشتري دهند تا هنرمندان نيز دردهاي جامعه را بهتر و روشنتر انعكاس بدهند زيرا تحول و گسترش تئاتر كشور محتاج درك متقابل مسئولان و هنرمندان از روند امور هنرهاي نمايشي و مشكلات و كمبودهاست! نهادينه كردن فرهنگ تئاتر نقش غير قابل انكاري در جهت رشد و توسعه جامعه فراهم ميكند.
منبع:hamedanpayam.com
در عصر حاضر كه همه انسانها به ويژه جوانان و نوجوانان به دليل كمتجربگي نيازمند راهنما و مشوق هستند حضور و وجود عاملي به جز خانواده، دوستان و... قطعاً خواهد توانست نقش مشوق را براي اين قشر بازي كند، چرا كه نوجوانان و افراد جوان نصيحت و انتقال تجربيات شخصي ديگران به خودشان را قبول ندارند. در اين بين تئاتر به عنوان يك يار ميتواند اين نياز را برآورده سازد.
هر عامل ارتباطي ديگر با تغييرات محيط و شرايط گوناگون اجتماعي متحول و دگرگون ميشود و بر اساس آنچه هنرمندان با آن رويارو هستند، شيوه و رويكرد فرهنگي آن تغيير ميكند، بنابراين تئاتر نقش تعيين كنندهاي در جهت تغييرات بوجود آمده خواهد داشت. تئاتر به عنوان يك عنصر فرهنگي است و اگر دستمايه افراد اهلش باشد و مبتني بر شرايط اجتماعي خاستگاهش برنامهريزي گردد بيشك تأثيرگذارترين و زندهترين هنر جهان به شمار ميرود، بنابراين نميتوان منكر نقش اين هنر زنده در داد و ستد فرهنگي جامعه بود چرا كه تئاتر هنر مجردي تلقي نميشود! تئاتر با حضور تماشاگران شروع ميشود و با رفتن آنها نيز پايان ميگيرد، ارتباطي مستقيم و زنده و به دور از سياسي بازي برخي خواص. قطعاً با وجود اين آثار و فوايد بيشماري بيان شده براي اين هنر دست جمعي بايد برنامهريزيهاي اصولي و متكي بر سياستهاي راهبردي در داز مدت تبيين گردد چرا كه تئاتر به عنوان هنري زنده و پويا جوهره ذاتي خود را از فرهنگ و زبان ارتباطي هنر را براي انتقال مفاهيم بكار ميبرد. اگر بخواهيم تئاتر را در ترازوي قياس با ديگر هنرهاي موجود قرار دهيم به اين نتيجه مهم دست خواهيم يافت كه انسانيترين نوع ارتباط ميان هنرمند و مخاطب ميباشد، چرا كه به عنوان عنصري حقيقت جو و حقيقت گو است. تئاتر مادر تمام هنرهاي نمايشي است و قطعاً تئاتر موفق در كشور، تئاتري است كه تقويت شده هنرمندان شهرستاني باشد، چرا كه تئاتر پشتوانه و متضمن تئاتر كشور ميباشد شايد چون هنرمندان تئاتر با حداقل امكانات دست و پنجه نرم ميكنند و حداكثر توانمنديهاي خود را به نمايش ميگذارند، بهتر توانسته در بين مخاطبان جا باز كند. در حال حاضر هنرمندان تئاتر از امكانات حداقلي برخوردارند در حالي كه در بين اين گروهها ستارههاي درخشاني خودنمايي ميكنند كه عواملي از رشد يا فعاليت آنان جلوگيري كرده است. تمامي هنرمندان شهرستانها بر اين نكته اتفاق نظر دارند كه كسي براي استمرار كار آنان ارزش قائل نيست و با مناسبتهاي مختلفي محدود ميشوند تا مسئولان بهتر بتوانند فهرست آمار و ارقام عملكردشان را براي ارتقا اداري طولاني كنند! تئاتر وقتي اداري شود ديگر نميتوان به آن تكيه كرد و تئاتري كه توسط اهل آن اداره نشود هيچگاه جاي رشد پيدا نخواهد كرد. چرا كه اگر فردي خاك صحنه نخورد قطعاً توانايي اداره صحيح را هم نخواهد داشت.
در پايان اينكه وظيفه مسئولان تئاتر شهرستانها اين است كه به تئاتر به عنوان مادر هنرهاي نمايشي اهميت بيشتري دهند تا هنرمندان نيز دردهاي جامعه را بهتر و روشنتر انعكاس بدهند زيرا تحول و گسترش تئاتر كشور محتاج درك متقابل مسئولان و هنرمندان از روند امور هنرهاي نمايشي و مشكلات و كمبودهاست! نهادينه كردن فرهنگ تئاتر نقش غير قابل انكاري در جهت رشد و توسعه جامعه فراهم ميكند.
منبع:hamedanpayam.com