PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : آیا می دانید پیامبرچندمعراج داشته؟



صدای رسا
2014-01-14, 14:42
در مورد اين كه پيامبر يك معراج داشته يا بيشتر، از آيات و روايات استفاده مى شود كه پيامبر اكرم(ص) ، معراج هاى متعدد داشته است.

از آيات سوره نجم، اثبات دو معراج براى پيامبر قطعى است:

(وَ لَقَدْ رَءَاهُ نَزْلَةً أُخْرَى * عِندَ سِدْرَةِ الْمُنتَهَى );[نجم، آيه 13و14.]

پيامبر(ص)و جبرئيل امين را مرتبه ديگرى در نزد سدرة المنتهى ديد.

در آيات پيش از اين آمده است: (ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى * فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى );[نجم، آيه 8و9]

پيامبر نزديك شد، سپس نزديك شد، به اندازه دو كمان يا نزديك تر.

در روايتى از امام صادق(ع)آمده است: ابوبصير از آن حضرت پرسيد: رسول خدا(ص)را چند نوبت به معراج بردند، فرمود: دو نوبت.

کیمیا
2014-01-22, 21:25
فکر نکنم بیشتر بوده

صدای رسا
2014-01-23, 01:21
«معراج» در لغت از ریشه عرج و به معنی نردبان[1] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36492#_ftn1) و اسراء به معنی سیر شبانه می­باشد[2] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36492#_ftn2) و در اصطلاح به معنی عروج پیامبر(ص) در شب می­باشد.


معراج در قرآن و روایات

در برخی آیات قرآن به معراج اشاره شده است، مانند:



«سبحان الذی اسری بعبده لیلاً من المسجد الاقصی الذی بارکنا حوله لنریه من آیاتنا انه هو السمیع البصیر»[3] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36492#_ftn3)

«پاک و منزه است خدایی که بنده­اش را در یک شب از مسجدالحرام به مسجدالاقصی برد که گرداگردش را پر برکت ساختیم تا نشانه­های خود را به او نشان دهیم، همانا او شنوا و بیناست.»

در سوره نجم نیز اشاره به سفرنامه معراج شده است.[4] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36492#_ftn4) در آیات دیگری نیز به طور پراکنده به این امر پرداخته است.[5] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36492#_ftn5)

روایات زیادی نیز در این مورد وجود دارد که در اینجا به دو روایت اکتفا می­کنیم؛ امام رضا(ع) می­فرمایند: «کسی که معراج را تکذیب کند، رسول­الله را تکذیب کرده است» و از امام صادق(ع) نیز روایت شده: «از شیعیان ما نیست، کسی که انکار کند چهار چیز را؛ معراج...».[6] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36492#_ftn6)


زمان، مکان و تعدد معراج

واقعه معراج از معجزات پیامبر(ص) است. در وقوع این رخداد هیچ اختلافی نیست؛ اما در مورد زمان، مکان، تعدد و کیفیت معراج در بین مورخان اختلاف نظر وجود دارد.
در مورد زمان آن؛ سال دوم،[7] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36492#_ftn7) سوم،[8] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36492#_ftn8) پنجم بعثت[9] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36492#_ftn9) و دهم بعثت،[10] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36492#_ftn10) شانزده ماه پیش از هجرت[11] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36492#_ftn11) و هجده ماه قبل از هجرت[12] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36492#_ftn12) و در ماه­های رجب، رمضان، ربیع­الاول[13] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36492#_ftn13) و از مکان­های معراج «خانه­ ام‌هانی»،[14] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36492#_ftn14) «شعب ابی­طالب»،[15] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36492#_ftn15) «مسجدالحرام»[16] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36492#_ftn16) و... در منابع آمده است. البته در قرآن به مسجدالحرام اشاره شده و اين از این جهت است که به خاطر احترام به شهر مکه به آن مسجدالحرام گفته می­شد.[17] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36492#_ftn17) در اینکه معراج چند بار اتفاق افتاده نیز اختلاف است؛ اما برخی معتقد به تعدد معراج هستند. از این جهت اختلاف در برخی از قسمت­های حدیث معراج، ناشی از تعدد معراج است.[18] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36492#_ftn18)


کیفیت معراج

خداوند جهان هستی را بر اساس قانون علی و معلولی خلق کرده است و از آنجا که در هر سفری نیاز به وسیله نقلیه هست، سفر پیامبر(ص) هم از این قاعده مستثنی نبود. ایشان نیز برای عروج به آسمان سوار بر مرکبی به نام «براق»[19] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36492#_ftn19) شد و از مراحل بالاتر سوار بر «رفرف»[20] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36492#_ftn20) شد.

اما در مورد اینکه معراج پیامبر(ص) با چه کیفیتی صورت گرفت، اختلاف نظر وجود دارد. برخی به معراج رؤیایی پیامبر(ص) معتقدند و بر این باورند که پیامبر(ص) در عالم خواب به معراج رفته است و استناد آنها حدیثی از "عایشه" است.[21] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36492#_ftn21) برخی معراج روحانی پیامبر(ص) را پذیرفتند،[22] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36492#_ftn22) استناد برخی از آنها به فرازی از دعای ندبه «و عرجت بروحه» است که در نقد آن "آیت­الله قزوینی" فرموده: «باء» در «بروحه» باء سبیه است، یعنی به سبب روح و قوة روح و مشایعت بدن با روح بوده است، نه اینکه فقط روح عروج نمود، بلکه قوت روحانیت خاتمیت، سبب معراج به تمام معنا گردیده است.[23] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36492#_ftn23)

نظرات دیگری نيز در کیفیت معراج وجود دارد که بر همین حد اکتفا می­کنیم. حال نظر شیعه امامیه را در این مورد بیان می­کنیم و آن معراج جسمانی و روحانی پیامبر(ص) به طور همزمان و در حال بیداری بوده است.[24] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36492#_ftn24) علت این امر را نیز از واژه «عبد» در سوره اسراء گرفتند، که در لغت عرب به عنصر ترکیب یافته از جسم و روح اطلاق می­شود؛ به همین جهت سیر شبانه پیامبر(ص) جسمانی و روحانی بوده است.[25] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36492#_ftn25)


هدف معراج

قرآن هدف از معراج را نشان دادن شگفتی­های خلقت به حضرت رسول(ص) ذکر کرد.[26] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36492#_ftn26)

در روایات هدف از معراج را علاوه بر هدف مذکور، شرافت دادن به فرشتگان، اکرام ساکنان آسمان‌ها و مشاهده عظمت خداوند بیان شده است.[27] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36492#_ftn27)


اثبات معراج

سؤالاتی درباره معراج مطرح است از جمله:

1- در سفر فضایی نخستین مانع، نیروی جاذبه است و برای حل آن سرعت چهل هزار کیلومتر در ساعت لازم است.

2- فقدان هوا در فضای بیرون زمین

3- گرمای سوزان آفتاب و سرمای کشنده در جایی که آفتاب نمی­تابد.

4- اشعه­های خطرناک

5- مشکل بی­وزنی و زمان، کسی که بخواهد در سراسر آسمان‌ها سیر کند، باید سرعتی بیش از سرعت نور داشته باشد.

در پاسخ باید گفت؛ با تمام این مشکلات انسان توانسته است با نیروی علم بر آن پیروز شود. بدون شک معراج امری خارق­العاده است، هرچند که مقداری از این معجزه عقلاً امکان­پذیر شده است، بقیه نیز با استمداد از قدرت الهی حل شدنی است. بشر توانسته است با این نیروی محدود سفینه­هایی بسازد که مشکل اشعه­ها را حل کند؛ خداوند، مرکب سریع­السیر براق، رفرف یا مرکب دیگر در اختیار پیامبر(ص) گذاشت و او را از نظر خطرات این سفر زیر پوشش حمایت خود گرفت. البته دانشمندان امروز می­گویند؛ امواج جاذبه بدون نیاز به زمان در آن واحد از یک سوی جهان به سوی دیگر منتقل می‌شود.

با توجه به این نکات هیچ کدام از مشکلات به صورت یک مانع عقلی نیست که معراج را به صورت یک محال عقلی در آورد.[28] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36492#_ftn28)

دستاوردهای معراج

در این قسمت به صورت مختصر به نتایج معراج اشاره می­شود و تفصیل آن در سفرنامه معراج ذکر می­شود.

1- ولایت علی(ع).[29] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36492#_ftn29)

2- وجوب نمازهای پنج گانه.[30] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36492#_ftn30)

3- اعطای کوثر(فاطمه(س)).[31] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36492#_ftn31)

4- رفع تکلیف­های دشوار از امت پیامبر(ص).[32] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36492#_ftn32)


آغاز سفر به آسمان

نخست به آسمان دنیا رسیدند، فرشته­ای به نام "اسماعیل" موکل آن بود. این دو بر هم سلام کرده، فرشتگان دیگر نیز به حضور ایشان آمده و درود فرستادند. در میان آنها فرشته‌ای متفاوت بود، قیافه‌اي خشمگین داشت، پیامبر(ص) پرسيد: این کیست که مرا می­رنجاند؟

جبرئیل پاسخ داد: او مالک، نگهبان جهنم است ... پیامبر(ص) از او خواست جهنم را به ايشان نشان دهد. مالک دری از جهنم را گشود؛ آن چنان سوزان و وحشتناک بود که رسول­خدا(ص) از او خواست آن را بپوشاند

در ادامه راه به انسان خوش اندامی رسید که چون به راست می­نگریست، خوشحال و هنگامي كه به چپ رو می­کرد، اندوهگین می­شد. پیامبر(ص) پرسيد: او کیست؟

جبرئیل پاسخ داد؛ پدرت آدم است. وقتی فرزندی از ذریه­اش به بهشت رود خوشحال و اگر به جهنم رود، اندوهگین می­شود. ایشان بر هم سلام و درود فرستادند. پس از آن به ملک­الموت رسید... از او پرسید: آیا هر کس که بمیرد تو روحش را می­گیری؟ گفت: آری... هیچ خانه­ای نیست؛ مگر آنکه در هر روز پنج نوبت داخل آن می­شوم، وقتی شخصی برای مرده خود می­گرید، می‌گویم: گریه نکنید که بار دیگر نزد شما بر می­گردم تا فردی از شما باقی نباشد... در ادامه مسیر به مردی می­رسد که در سفره خود گوشت پاک و ناپاک دارد؛ اما گوشت ناپاک می­خورد. پیامبر(ص) پرسيد: او کیست؟ جبرئیل گفت: حرام­خواران امت تو هستند و در روایتی ديگر آنها زنان حلال خود را رها کرده و گرد زنانی که بر ايشان حرام هست، می­روند. بعد به فرشته­ای برخورد که نیمی از پیکرش آتش و نیم دیگر یخ بود و بر هم اثر نمی­کرد. پیامبر(ص) پرسيد: او کیست؟ جبرئیل گفت: موکل آسمان و زمین و نسبت به مؤمنین خیرخواه­ترین ملائک است...

پس از آن پیامبر(ص) افرادی را با حالت­هایی می­دید و از جبرئیل پرسید: اینان کیستند و پاسخ گرفت؛ از جمله به افرادی برخورد که لبانی چون لبان شتر داشتند و گوشت‌هایشان از پهلو جدا به دهانشان افکنده بود؛ اینان مسخره­کنندگان بودند. افرادی بر سر خود می­کوبیدند، اینها نماز عشا نخوانده می‌خوابیدند.

گروه دیگر آتش در دهانشان ریخته و از پشت آنان خارج می­شد؛ اینان اموال یتیمان را به زور گرفته و می­خوردند. افرادی را ديدند با شکم­های بزرگ که از جا نمی­توانستند برخیزند؛ آنها رباخواران در دنیا هستند و صبحگاه و شامگاه در عذاب الهی.

در ادامه به زنانی با عذاب­های مختلف برخوردند؛ زنانی به موی سر آویزان به طوری که مغز سرشان به جوش آمده، اینها موی خود را از نامحرم نمی­پوشاندند. برخی به زبان خود آویخته و آب داغ در گلوی آنها ریخته می­شد، به جرم اینکه همسران خود را با زبان آزار می­دادند. زنانی به سینه­هایشان آویزان بودند، به جهت خیانت به همسر و نسبت دادن فرزند زنا به همسرش. زنی گوشت بدنش را با قیچی آتشین جدا می­کرد به جرم عرضه کردن خود براي نامحرم.


آسمان دوم، سوم، چهارم، پنجم و ششم

پیامبر(ص) در هر کدام از آسمان‌ها به ترتیب "یحیی"، "عیسی"، "یوسف"، "ادریس"، "هارون" و "موسی" را ملاقات و بر آنها سلام کرد. در آسمان چهارم فرشته­ای بر تخت نشسته و فرمانده هفتاد هزار فرشته است.


آسمان هفتم

فرشتگانی دید که به ایشان و امتش توصیه حجامت کردند. "ابراهیم(ع)" را دید و آیه 68 آل­عمران را تلاوت کرد، در این مرحله شگفتی­هایی را مشاهده کرد... پیامبر(ص) به جبرئیل فرمودند: بین خدا و آفریدگانش هفتاد هزار حجاب است و نزدیک­ترین مخلوقات به او من و "اسرافیل" هستیم و بین ما و او هم چهار حجاب است؛ «حجابی از نور، حجابی از ظلمت، حجابی از ابر و حجابی از آب است». در ادامه پیامبر(ص) از نهر «کوثر» می­نوشد و از نهر «رحمت» خود را شستشو می­دهد، وارد بهشت می­شود و جایگاه خود و همسران خویش را می­بیند و کنیزی را می­بیند که از "زید بن حارثه" بود. قصری از یاقوت سرخ بود که متعلق به روزه­داران، اطعام­کنندگان به درماندگان و... بود. بعد از آن به «درخت طوبی» که در هر خانه بهشتی شاخه­ای از آن است. در پایان به «سدرة­المنتهی» رسید که در سایه هر برگ آن امتی جای می­گیرد. ندا می­آید: «آمن الرسول بما انزل الیه من ربه...» در ادامه آیات آخر سوره بقره گقتگوی خدا و رسول بود؛ در این مرحله فضیلت­هایی بر او ارزانی شد. از جمله دو کلمه از تحت عرش «لاحول و لا قوة الا بالله و لا منجا منک الا الیک» و... پس از آن فرشته­ای اذان گفت و خداوند او را تصدیق کرد و ملائک بر پیامبر(ص) اقتدا کرده و نماز خواندند. در اینجا بود که بر ایشان و امتش پنجاه نماز واجب شد، پیامبر(ص) در راه بازگشت با موسی ملاقات كرد و موسی از ايشان درخواست كرد كه امت تو طاقت پنجاه نماز ندارند، از خدا بخواه تا تخفیف دهد، پیامبر(ص) هم در چند مرحله از خداوند درخواست کرد تا به پنج نماز کاهش یافت. باز موسی تقلیل نمازها را خواست؛ اما پیامبر(ص) فرمود: از خداوند شرم دارم و بر این پنج نماز صبر می­کنم. ندا آمد به خاطر این شکیبایی هر کار نیک امت تو را ده برابر پاداش خواهم داد. آنگاه به حجاب­های نور می­رسند؛ جبرئیل عرض كرد: «ای محمد جلو برو و خود بماند.» پیامبر(ص) فرمودند: «ای جبرئیل در چنین جایی مرا تنها می­گذاری؟» جبرئیل عرض كرد: «ای محمد اینجا آخرین جایی است که خداوند برای من تعیین کرده، از آن بیشتر روم، بالهایم بسوزد.»[33] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36492#_ftn33)


پندهای معراج

پس از رسیدن پیامبر(ص) به حجاب­های نور بود که حدیث معراج و گفتگوی خدا با رسولش صورت می­گیرد که در اینجا مجال ذکر حدیث نیست؛ اما به صورت گزینشی به سخنان خداوند به رسول اشاره می­شود.

1. شریف­ترین کارها: توکل بر خدا و خشنود بودن بر آنچه او مقدر کرده است.

2. خصوصیات افراد مؤمن و پرهیزکار و توکل کنندگان بر خداوند.

3. ویژگی زاهدان در دنیا.

4. ویژگی اهل دنیا و اهل آخرت.

5. پاداش زاهدان.

6. توصیه بر پرهیزكاری.

7. ارزش سکوت.

8. اهمیت رزق حلال.

9. جایگاه و اثر روزه.

10. ویژگی عابدان.[34] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36492#_ftn34)


[1] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36492#_ftnref1). ابن منظور، لسان العرب، قم، نشرادب الحوزه، 1405، ج2، ص321ـ324.

[2] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36492#_ftnref2). مقریزی، امتاع الاسماع، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1420، ج8، ص192.

[3] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36492#_ftnref3). سوره اسراء، آیه 1.

[4] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36492#_ftnref4). آیات 8ـ18.

[5] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36492#_ftnref5). سوره اسراء، آیه60.

[6] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36492#_ftnref6). شیخ صدوق، صفات الشیعه، تهران، عابدی، ص50 و حرعاملی، الفصول المهمه فی اصول الائمه، قم، مؤسسه معارف اسلامی امام رضا(ع)، 1418، ج1، ص363.

[7] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36492#_ftnref7). ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، نجف، مکتبه الحیدریه، 1376، ج1، ص150 و علی بن یوسف حلی، العدد القویه، قم، مکتبه آیه الله مرعشی، 1408، ص234.

[8] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36492#_ftnref8). قطب راوندی، الخرائج و الجرائح، قم، مؤسسه امام مهدی، 1409، ج1، ص141.

[9] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36492#_ftnref9). مقریزی، امتاع الاسماع بیروت، دارالکتب العلمیه، 1420، ج8، ص199 و مجلسی، پیشین، ص315.

[10] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36492#_ftnref10). ابن اثیر، الکامل، بیروت، دار صادر، 1385، ج2، ص51.

[11] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36492#_ftnref11). بیهقی، ابوبکر؛ دلائل النبوه، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1405، ج2، ص355 و مقریزی، پیشین، ص201.

[12] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36492#_ftnref12). ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1412، ج6، ص26 و ابن اثیر، اسدالغابه، بیروت، دارالفکر، 1409، ج1، ص27.

[13] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36492#_ftnref13). همان، ابن کثیر، البدایة و النهایة، بیروت، دارالفکر، 1407، ج3، ص109 و ابن جوزی، پیشین.

[14] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36492#_ftnref14). یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، دار صادر، ج2، ص26 وابن سعد، طبقات الکبری، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1410، ج1، ص167و...

[15] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36492#_ftnref15). همان، ص166؛ مقریزی، پیشین، ج8، ص196.

[16] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36492#_ftnref16). سوره اسراء، آیه1.

[17] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36492#_ftnref17). جمعی از نویسندگان زیر نظر آیه الله ناصر مکارم، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1374، ج12، ص9 و دیاربکری، حسین؛ تاریخ الخمیس فی احوال انفس النفیس، بیروت، دار صادر، ج1، ص307.

[18] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36492#_ftnref18). علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، قم، جزائری، چاپ سوم، 1404، ج2، ص335 و فیض کاشانی، تفسیر الصافی، تهران، مکتبه الصدر، 1416، ج5، ص91.

[19] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36492#_ftnref19). ابن سعد، پیشین، ج1، ص166 و ابن اثیر، اسدالغابه، پیشین، ج1، ص27 و...

[20] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36492#_ftnref20). مقریزی، پیشن، ج2، ص42 و ج8، ص259؛ بیهقی، پیشین، ج2، ص267.

[21] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36492#_ftnref21). ابن هشام، السیره النبویه، بیروت، دارالمعرفه، ج1، ص399 و ابن کثیر، پیشین، ج3، ص114.

[22] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36492#_ftnref22). بحار الانوار، پیشین، ج18، ص380 و صالحی شامی، سبل الهدی، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1414، ج3، ص71.

[23] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36492#_ftnref23). ادیب بهروز، محسن؛ معراج از دیدگاه قرآن و روایات، ص98.

[24] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36492#_ftnref24). ابن شهر آشوب، پیشین، ج1، ص153؛ مجلسی، پیشین، ج18، ص380؛ تفسیر نمونه، ج12، ص9.

[25] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36492#_ftnref25). قسطلانی، احمد بن محمد؛ المواهب اللدنیه بالمنح المحمدیه، قاهره، مکتبه التوفیقیه، ج2، ص430؛ سبل الهدی، پیشین، ج3، ص12.

[26] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36492#_ftnref26). اسراء، آیه1.

[27] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36492#_ftnref27). شیخ صدوق، التوحید، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ص175؛ مجلسی، پیشین، ج18، ص347ـ348؛ تفسیر نمونه، پیشین، ص16-17.

[28] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36492#_ftnref28). تفسیر نمونه، همان.

[29] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36492#_ftnref29). شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه، چاپ دوم، 1404، ج4، ص374 و شیخ طوسی، امالی، قم، دارالثقافه، 1414، ص641 و حویزی، تفسیر نورالثقلین، قم، مؤسسه اسماعیلیان، چاپ چهارم، 1412، ج5، ص156.

[30] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36492#_ftnref30). امتاع الاسماع، پیشین، ج8، ص235 و البدایه و النهایه، پیشین، ج3، ص117 و دلائل النبوه، پیشین، ج2، ص395.
[31] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36492#_ftnref31). شیخ صدوق، علل الشرایع، نجف، منشورات مکتبه الحیدریه، 1385، ج1، ص19 و بحارالانوار، پیشین، ج81، ص350.

[32] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36492#_ftnref32). طبرسی، الاحتجاج، مشهد، مرتضی، 1403، ج1، ص221 و تفسیر نورالثقلین، پیشین، ج1، ص306 و بحارالانوار، پیشین، ج17، ص289.

[33] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36492#_ftnref33). علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، قم، جزائری، چاپ سوم، 1404، ص3ـ14 و محمدحسین؛ طباطبائی، تفسیرالمیزان، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه، ج13، ص8ـ23 و بحارالانوار، پیشین، ج18، ص319ـ331 و ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، بیروت، دارالفکر، 1415، ج3، ص510ـ515، با کمی تفاوت.

[34] (http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36492#_ftnref34). الحرعاملی، الجواهرالسنیه، نجف، نعمان، 1384، ص191ـ210، به نقل ازار شادالقلوب؛ بحارالانوار، پیشین، ج74، ص21-30.