PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : کوری اثر ژوزه ساراماگو



مهرگان
2014-01-29, 23:20
ساراماگو در سال 1922 در نزديكي ليسبون در خانواده‌اي تنگدست به دنيا آمد و به دليل فقر نتوانست تحصيلات دانشگاهي‌اش را به پايان رساند. در يك آهنگري به كارمشغول شد تا بتواند به طور پاره وقت به درسش ادامه دهد.

ساراماگو نخستين رمانش« كشور گناه» را درسال 1947 نوشت اما 35 سال انتظار كشيد تا سرانجام موفقيت ادبي و شهرت در سال 1982 با انتشار رمان « بالتازار و بليوندا» به سراغش بيايد.
« كوري» يك رمان خاص است، يك اثر تمثيلي ، بيرون از حصار زمان و مكان، يك رمان معترضانه اجتماعي، سياسي كه آشفتگي واجتماع و انسانهاي سر در گم را در دايرة افكار خويش و مناسبات اجتماعي تصوير مي‌كند.

ساراماگو تأكيد بر اين حقيقت دارد كه اعمال انساني در « موقعيت» معنا مي‌شود و ملاك مطلقي براي قضاوت وجود ندارد، زيرا موقعيت انسان ثابت نيست و در تحول دائمي است. در يك كلام ساده، دغدغة عمدة ذهن ساراماگو در اين رمان فلسفي مسئله سرگشتگي انسان معاصر يا « انسان در موقعيت» است كه از خلال ابعاد و لايه هاي مختلف و واكنشهاي انان بررسي مي شود.

از ديگر مايه‌هاي اصلي رمان اطاعات كوركورانه ، ديكتاتوري و سير تاريخي و فراگير بودن آن است.
در شهري كه اپيدمي وحشتناك كوري- نه كوري سياه و تاريك كه كوري سفيد و تابناك- شيوع پيدا مي‌كند و نمي‌دانيم كجاست و مي‌تواند هر جايي باشد، خيابانها نام ندارد. شخصيتهاي رمان نيز نام ندارد.

جملاتی زیبا از کتاب :
«چرا ما کور شدیم، نمی دانم، شاید روزی بفهمیم، می خواهی عقیده مرا بدانی، بله، بگو، فکر نمی کنم ما کور شدیم، فکر می کنم ما کور هستیم، کور اما بینا، کورهایی که می توانند ببینند اما اما نمی بینند.»

«مرد کور با لکنت نشانی اش را داد، انگار کوری حافظه اش را ضعیف کرده بود، بعد گفت نمی دانم با چه زبانی از شما تشکر کنم، و دیگری جواب داد خواهش می کنم حرفش را هم نزن، امروز نوبت توست، فردا نوبت من، آدم از فردا چه خبر دارد.»

مهرگان
2014-01-29, 23:23
یکی از زیباترین کتابهایی بوده که تا الان خوندم و توصیه می کنم دوستان عزیزم حتما وقت بذارن و مطالعه کنند .