خلقت آدمي سرامدي است براي درك نيازها و سنجش كيفيت روابط اجتماعي و دست يافتن به سعادت
افرينش انسان كه جز جهت عبادت نبوده است موجودي كه در اوج نيازهاي متعدد خود با خويشتن داري و پاكي از زشتيها سعي مي كند تا هم خود و جامعه را بسازد
بنابراين كانون اين روابط و نيازها يعني زندگي محور فرهنگ است
فرهنگ به معناي اصول و چهارچوبي كه با انديشه فكر و تجربه بشر و الهام از حقيقت زندگي او تعالي وجودش زمينه است تا به خويشتن خويش برسد

بگذاريد ساده تر بيان كنم
دريافت ما از فرهنگ همين تعريف از فرد ،جامعه و نيازهاست كه كمك مي كند تا براي سعادت او راهي درست بيابيم
در انديشه هاي ديني كلام وحي و سنت رسول خدا(ص) راه و روشي است براي زيستن سعادتمندانه
سئوال بزرگ اين است
ايا انسان براي نيازهاي روز خويش راهي بجز دريافت وحي دارد؟
ايا انسان تنها با عقل و انديشه به تنهايي مي تواند راهي براي رستگاري بيابد؟
زندگي با محوريت فرهنگ چگونه خواهد بود؟

منتظر نظر هاي شما هستم

زندگی اگر با فرهنگ غنی همراه باشد باعث تغالی و خوشبختی انسان می شود

زندگی اگر با فرهنگ غنی همراه باشد باعث تغالی و خوشبختی انسان می شود

ایا از نطر شما بین مقوله فرهنگ و زندگی رابطه تعادلی برقرارهست؟
یعنی هر چقدر زندگی سالم تر فرهنگ توسعه محور خواهد بود
و هر چقدر فرهنگ اثر گذار تر زندگی سالم تر می باشد؟

بنظر من قبل از هرچیز باید فرهنگ را تعریف کرد

بنظر من قبل از هرچیز باید فرهنگ را تعریف کرد

بهتر است در پاسخ جواب كامل تري بفرمائيد
تعريف شما از فرهنگ؟

بهتر است در پاسخ جواب كامل تري بفرمائيد
تعريف شما از فرهنگ؟


سلام
صبح شما بخیر
آنچه مسلم است اینه که فرهنگ تعاریف متفاوتی داره جایی خوندم که حدود500 معنا برای فرهنگ گفته اند
اما به نظر من فرهنگ یعنی"عاملی که به زندگی انسان جهت و معنا می دهد."
ا همیشه در زندگی انسانها دو رسول وجود داشته :
1. رسول باطنی(عقل)
2. رسول ظاهری(پیامبران و فرستادگان خدا)
بنظر من برای اینکه انسان به راه و روش مناسبی برای زندگی دست پیدا کنه تا در نهایت به قرب الهی( هدف آفرینش) برسه این دو عامل در کنار هم راهگشا هستند
به عبارت دیگر باید گفت مکمل هم هستند.

درود بر شما چيزي كه شما اشاره كرديد نشانه فرهنگ نيست
بلكه بخشي از ديدگاه و نظريه را مطرح كرديد كه قائل به فلسفه حيات و افرينش الهي هستند
فرهنگ معناي فراتر از مكاتب دارد

درود بر شما چيزي كه شما اشاره كرديد نشانه فرهنگ نيست
بلكه بخشي از ديدگاه و نظريه را مطرح كرديد كه قائل به فلسفه حيات و افرينش الهي هستند
فرهنگ معناي فراتر از مكاتب دارد


من در پست قبلی دو مطلب مجزا را بیان کردم

1.

آنچه مسلم است اینه که فرهنگ تعاریف متفاوتی داره جایی خوندم که حدود500 معنا برای فرهنگ گفته اند اما به نظر من فرهنگ یعنی"عاملی که به زندگی انسان جهت و معنا می دهد."


2.

همیشه در زندگی انسانها دو رسول وجود داشته : 1. رسول باطنی(عقل) 2. رسول ظاهری(پیامبران و فرستادگان خدا) بنظر من برای اینکه انسان به راه و روش مناسبی برای زندگی دست پیدا کنه تا در نهایت به قرب الهی( هدف آفرینش) برسه این دو عامل در کنار هم راهگشا هستند به عبارت دیگر باید گفت مکمل هم هستند.


این دو دیدگاه های شخصی من هستند . ممکنه اشتباه باشند

اين بحث همچنان ادامه دارد همراه باشيد