خدا گسستن پیوند با والدین را نکوهیده و درباره آن تهدید کرده است . کسانی که پدر و مادر خود را تحقیر و به آنان اهانت می کنند به سرانجامی بد گرفتار می شوند .
در قرآن کریم آمده است : و آن کسی که به پدر و مادر خود ، آن گاه که او را به پذیرش رستاخیز فراخواندند ، گفت : اُف بر شما... اینان کسانی اند که آن سخن (وعدۀ عذاب ) دربارۀ آنان به حقیقت پیوست ، در حالی که درمیان امّت هایی از جنّیان و آدمیان هستند که پیش از آنان در گذشتند . قطعا اینان زیانکارند.(1) این ایه تنها دربارۀ فرزندان کفر پیشه نیست، بلکه محور آن ، نکوهش اهانت و تحقیر والدین است ، چنان که خدا در آیه ای دیگر ، این کار را نکوهیده و فرموده است : و ... به آنان کلمه ای ناخوشایند مگوی و با آنان پرخاشگری مکن.(2)
رسول خدا (ص) نیز فرمود: از ستم بر والدین بپرهیزید ، زیرا بوی بهشت از راهی هزار ساله به مشام می رسد ؛ ولی عاق والدین .. آن را نمی یابد .(3)
امام صادق(ع) فرمود: پایین تر مرتبه عاق وادلین شدن، افّ گفتن است. اگر خدا چیزی کمتر از افّ گفتن نشان می داشت . از آن نهی می کرد ؛(4) همچنین فرمود: هر کس به والیدن خود در حالی که به او ستم کرده اند خشمگینانه بنگرد خدا نمازش را نمی پذیرد.(5)
شدید ترین مرحله در عاق والدین شدن، کشتن آنان است . پیامبر (ص) فرمود: بالاتر از هر عقوقی (ستم بر والدین) ستمی هست تا اینکه یکی از والیدن خود را بکشد و هرگاه چنین کرد عقوقی بدتر از آن نیست.(6) مراد از عقوق والدین همان ستم و وآزردن آن دو است که موجب گسستن پیوند خویشاوندی با آنان است . (7)

برخی از آثار بدرفتاری با پدر و مادر

بدرفتاری با پدر و مادر (8) افزون بر کیفر اخروی زیان های دنیوی نیز دارد . بر پایه حدیثی قدسی ، خدا فرمود: به عزت و جلال و بلندی شانم سوگند اگر عاق والدین عبادت همه پیامبران (ص) را انجام دهد از او نمی پذیرم .(9)
امام هادی (ع) فرمود: عقوق والدین موجب کاهش [ و مرگ افراد خاندان ] و ذلت و خواری در دنیا می شود .(10) و به فرموده امام صادق(ع) از جمله پیامدهای دنیوی آزار والدین ، مانع شدن از اجابت دعاست و هوا [ فضای معنوی ] را تاریک می کند . (11)



پاروقی ها
1-سوره احقاف . آیات 17.18
2-سوره اسراء . آیه 23
3-الکافی . ج.ص 349
4-الکافی .ج. ص 349
5-الکافی . ج2 . 349
6-الکافی . ج. ص 348
7-مجمع البحرین ج5.ص 215 «ع ق ق »
8-علل الشرائع . ص 749
9-جامع السعادات . ج2 . ص 271
10-بحار الانوار. ج 71 . ص 84
11-الکافی . ج.ص 448