PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : باز گشایی مدارس مبارک



صدای رسا
2014-09-21, 10:50
آغاز سال جدید تحصیلی (۹4-۹3)


بر کلیه جویندگان عرصه علم و تربیت مبارک باد

http://118tehran.com/uploads/images/picture/%DA%A9%D9%84%D8%A7%D8%B3%20%D8%A7%D9%88%D9%84%20(2 ).jpg

صدای رسا
2014-09-21, 10:51
دعا و نیایش:

بارالها! به سوی تو آمده ام تا دریابی ام، در این بی سر و سامانْ بازار دنیا. به سوی تو آمده ام تا از تو مدد جویم؛ یاری طلبم و بخواهم که مرا به خود وانگذاری؛ که من پوچم بی تو!

اکنون که در آستانه شروع ماه مهر هستیم و سال علم آموزی جدیدی پیش روست، از تو می خواهم مرا یاری کنی تا در مسیری گام بردارم که مروّج علم و آیین تو باشم.

یاری ام کن تا همواره در آموختن، حریص باشم و در ترویج آموخته هایم، سخی.

یاری ام ده تا بیاموزم آنچه را تو می پسندی و دوری جویم از آنچه ناپسند توست.

کمکم کن قلم که در دست می گیرم، به یاد تو باشم و آنچه می نگارم، مورد رضای تو باشد. بر صفحه تاریک دلم با قلم الهی ات نقشی بزن که تا زنده ام، به اینکه موجودی مفید فایده در هستی بی پایانت بوده ام، به خود ببالم.

در این ماه مهر، از مهر بی کران خویش باز هم به من ببخش و این آغازِ دوباره را برایم آغازی مبارک رقم بزن.

به لطف و کرمت، یا ارحم الراحمین!

صدای رسا
2014-09-21, 10:52
بوی مهر:



بوی روز اول مهر را هنوز هم روشن و جاندار حس می کنم. آن قدر که باز کردن هیچ پنجره ای در دنیا هیچ وقت نتوانسته آن را از ذهنم و جانم پاک کند. بوی اول مهر، برایم یادآور اینهاست:


بوی مهر، بوی سماور نفتی کنار سفره صبحانه که از روی ایوان خانه، روز پیش آمده جا خوش کرده گوشه اتاق، بوی خنکای نسیم اول صبح که تمام وجودت را می لرزاند، بوی آب سرد حوض که دست و رو شستن با آن، تا آخر سال تحصیلی خواب را از چشمانت می رباید، بوی سنگک تازه صبح اول مهر، بوی دلشوره، بوی روپوش نویی که به تنت گریه می کند،

بوی لبخند خسته مادر، بوی «بدو الان زنگ می خورد»، بوی کفش نوی لنگه به لنگه، نشانی از هول و حواس پرتی که تا آخر عمر باهات می آید و هی بزرگ می شود،

بوی ازدحام، بوی تنهایی، بوی گیجی، بوی سکندری، بوی ترس، بوی «برو کنار هل نده»، بوی سنگین کلام، بوی اضطرابی که از صبح اول مهر تا ابد در جانت رخنه کرده است و رهایت می کند، بوی دنیای آدم بزرگ ها... .

صدای رسا
2014-09-21, 10:54
وداع با خواب تابستانی:
صبح زودتر از همیشه به اشتیاق دیدار هم کلاسی ها از خواب بیدار می شوی و با خواب تابستانی وداع می کنی. بیدار می شوی تا بار دیگر شاهد تولدی دیگر در خود باشی. بیدار می شوی تا دوباره علم را در رگ های حیات خود به کار اندازی تا الفبای زندگی ات را که هنوز ناتمام مانده است، بیاموزی. دلتنگ تر از همیشه راهی می شوی، البته این بار بدون اضطراب و تأخیر، بدون امتحان و پرسش می روی تا متولد شوی، سبز شوی، شکوفا شوی!


می روی برای ساختن فردایی بهتر و محکم تر چرا که فردا از آن توست. می روی تا پلی بسازی برای عبور از آن برای رد شدن به سوی آینده.


می روی زودتر از همیشه با گام های استوار و جویای حقیقت از کوچه پس کوچه های جهل و غفلت تا از الفبای زندگی را خود را با شکستن سدهای جهل و نادانی پیدا کنی. می روی تا آن را که زیباست بیاموزی! می روی تا «آ» را بیاموزی تا کلماتی همچون آرامش و آسایش و آب را یاد بگیری تا عطش وجودت را سیراب کنی.


می روی تا «ب» را یاد بگیری تا کلماتی مثل بردباری، برادری، برابری را با تمام وجودت لمس نمایی و با یاد گرفتن نون، برکت زندگی را درمی یابی. در حیاط مدرسه وارد می شوی، بوی اسپند فضا را معطر کرده است.

بوی یار مهربان می آید، بوی عطر معلم و هم کلاسی، بوی نیمکت و تخته تو را به سرزمین آرزوهایت می کشاند. دست های خود را دراز می کنی. تو منتظر دست های گرم و مهربان معلمی تا تو را از دالان های وحشت زای تاریکی و تنهایی جهل و غفلت با چراغ نور و معرفت به قله های وسیع سعات برساند و اندیشه اش تو را از حضیض ذلت برهاند.

صدای رسا
2014-09-21, 10:55
مهر:

مهر، سرآغاز فصل علم آموزی است؛ علم چگونه آموختن!

در مهر، تلاش و ممارست و تفکر گرد هم می آیند تا علم را بیافرینند.

اول مهر، روز بازگشایی درهای قصر علم به روی جآنهای مشتاق است.

مهر، شاهراهی است که به دروازه های علم منتهی می شود.

با مهر، به سوی باغ سبز و پرگل علم می رویم به امید آنکه با بوییدن گل های آن، آداب علم آموزی را نیز فراگیریم.

مهر، یک فرصت است؛ فرصت قدم نهادن در جاده پرپیچ و خمِ علم.

مهر، نقطه آغاز ماراتن علم آموزی است.مهر، عرصه شکوفایی علم آموزی است.

سرچشمه های علم، در مهر، نهفته اند.

مهر، تداعی گر تلاش و پویایی در راه کسب علم است.

مهر، را با مهر، برای کسب آداب علم آموزی بیاغازیم.

صدای رسا
2014-09-21, 10:56
فرا رسیدن مهر مبارک

فرارسیدن تابش خورشید علم بر سرزمین دل ها مبارک باد.

اول مهر، روز طلوع دوباره صبح دانش بر سحرخیزان و دلدادگان عرصه علم مبارک باد.

طلوع دوباره خورشید دانش بر اهالی دانشْ دوست تهنیت باد.

اول مهر، روز بذرافشانی دانه های علم و بصیرت مبارک باد.

تولد دوباره مدرسه و کتاب نظم و انضباط بر همه جویندگان علم و دانش مبارک باد.

اول مهر، آغاز زنگ دانایی بر پیشه وران کسوت خرد مبارک باد.فرا رسیدن دوباره عطر پرواز در فضای علم و دانش مبارک باد.

فصل پاییز و پیوند شاخه تعلیم و تربیت بر پیچک زندگی مبارک باد.

اول مهر، روز خانه تکانی و زدودن گرد و غبار جهل و جهالت مبارک باد.

در فصل پاییز، میوه بوستان درخت عمر بر شاخه علم به بار می نشیند.

صدای رسا
2014-09-21, 10:57
دانش آموزی از کلام معصومان(ع)

پیامبر اعظم(ص): هر که در طلب دانش بیرون رود، تا زمانی که برگردد، در راه خدا گام برمی دارد.محمد محمدی ری شهری، منتخب میزان الحکمه، قم، سازمان چاپ و نشر دارالحدیث، 1381، چ ، ج 2، ص 719، ح 4487.



پیامبر اعظم(ص): هرگاه جوینده دانش در حال آموختن علم مرگش فرارسد، شهید مرده است.همان، ح 4486.


امام علی(ع): هیچ گنجی، سودمندتر از دانش نیست.همان، ص 715، ح 4458.


امام علی(ع): دانش، چراغ خرد است.همان، ح 4453.


امام باقر(ع): عالمی که از علمش بهره برد، برتر از هفتاد هزار عابد است.همان، ص 717، ح 4476.


امام صادق(ع): اگر مردم می دانستند علم چه فوایدی دارد، هر آینه در جست وجوی آن برمی آمدند، گرچه در راه آن خون بریزند و در ژرفای دریاها فروروند.همان، ص 719، ح 4484.


امام صادق(ع): هر که برای خدا علم بیاموزد و برای خدا (به آن) عمل کند و برای خدا به دیگران آموزش دهد، در ملکوت آسمان ها از او به بزرگی یاد شود و گفته آید: برای خدا آموخت، برای خدا عمل کرد و برای خدا آموزش داد!همان، ص 723، ح 4510.

صدای رسا
2014-09-21, 11:01
داستان طنز

مدرسه و برنامه درسی

از آن جا که هر نظام برای دست یابی به هدف معیّن، نیازمند برنامه ریزی صحیح و اصولی است، نظام آموزشی کشور نیز از این قاعده مستثنا نیست.

از جمله موضوعات مهم پس از بازگشایی مدارس، تنظیم برنامه هفتگی مدارس برای دانش آموزان است.

تحقیقات آماری در این زمینه، ما را به چنین نکته قابل تأملی رهنمون می سازد که:

افزایش درصد میزان یادگیری و بازده آموزشی به یک برنامه ریزی جامع و کامل و دقیق بستگی دارد.

مطلب مهم دیگر آنکه: پس از گنجاندن دروس در ساعات خاص خود، به منظور رسیدن به آن هدف، شأن و جایگاه هر درس از سوی معلمان و دانش آموزان باید به طور کامل حفظ شود و به هیچ درسی به دیده حقارت نباید نگریست.

داستان طنز پیش رو به همین مطلب می پردازد.

معلم ریاضیات: مبصر!

برنامه هفتگی آماده شده؟مبصر: بله!

آقای مدیر آماده ش کردن.

معلم: خب ... حالا بلند بلند بخون ببینم!

مبصر: آقا اجازه، شنبه: فارسی، تاریخ، دیکته، زنگ آخر هم ریاضیات.

معلم: نفهمیدم! چی؟ ریاضیات، زنگ آخر؟ یعنی چه؟

ریاضیات این قدر خاک بر سرش شده که باید بره زنگ آخر؟

ادامه بده ببینم ...

مبصر: یکشنبه: علوم، ورزش، ریاضیات، اجتماعی.

معلم: به حق چیزهای ندیده! از کی تا حالا علوم و ورزش مهم تر از ریاضی شدن؟ (رو به بچه ها).

درست می گم یا نه؟

بچه ها: بعله!

معلم: خب پس چرا هیچکدوم اعتراض نکردین؟ لال شده بودین؟ می رفتین و می گفتین نه!

حالا هم دیر نشده.

شما برین بگین. منم با مدیر حرف می زنم ... یعنی چه؟

خب دوشنبه چی؟مبصر: آقا اجازه، هنر، ریاضیات ...

معلم: هنر، ریاضیات؟

این طرف ریاضیات گل و بوته کاشتن؟! (رو به بچه ها): زبون که داشتین؟

اعتراض می کردین خُب. هنر چیکار داره به ریاضی.؟

دیگه نمی خواد بخونی. اینکه نشد برنامه ...

زنگ اول هنر، زنگ آخر ریاضی! رنگ اول فارسی، زنگ سوم ریاضی!

از کِی تا حالا این قدر ریاضی خورده توی سرش! تا بوده، ریاضی زنگ اول بوده! حالا دیگه ریاضی «اَخ» شد؟

مبصر: آقا اجازه گفتن برنامه رو نمی شه عوض کرد. ...

آخه برنامه معلم ها به هم می خوره.معلم: بی خود! هیچ طوری هم نمی شه ...

همین که می گم زنگ اول ریاضی، بعدش هنر و اونای دیگه... درست می گم یا نه؟

بچه ها (با بی تفاوتی): بَع ... له ;)

حمید گروگان، در مکتب تجربه، تهران، انتشارات مدرسه، 1366، چ 1، صص 64-66.

صدای رسا
2014-09-21, 11:05
خاطره

دبیر زبان انگلیسی

روز اول مهر بود که با لباس روحانی به دفتر دبیرستان رفت و خود را دبیر زبان انگلیسی معرفی کرد و حیرت همکارانش را برانگیخت.

چند لحظه بعد، زنگ کلاس به صدا درآمد.

روز اول مهر، دانش آموزان، شاد و خندان به کلاس ها رفتند و معلم ها نیز به دنبال آنها وارد کلاس شدند.

او هم طبق برنامه، برای تدریس به یکی از کلاس ها رفت.

وقتی درِ کلاس باز شد، دانش آموزان با یک روحانی جوان و بلندبالا رو به رو شدند و به احترام او از جا برخاستند.

او سلامی کرد و از بچه ها خواست سرِ جایشان بنشینند و خودش نیز در صندلی مخصوص معلم نشست.

برای چند لحظه سکوت سنگینی بر کلاس حاکم شد تا اینکه او با نام خدا سخن آغاز کرد و شروع سال تحصیلی را به دانش آموزان تبریک گفت.

در این هنگام یکی از دانش آموزان رو به او کرد و گفت: آقا! اجازه! شما دبیر دینی هستید؟

او با لبخندگفت: خیر! دانش آموز دیگری گفت: آقا! پس حتماً دبیر عربی هستید؟

او باز هم با تبسم پاسخ داد: خیر! دیگری گفت: پس شما دبیرِ چی هستید؟

او پاسخ داد: دبیر زبان انگلیسی! با این پاسخ، شگفتی در میان بچه ها موج زد چند هفته بعد دانش آموزان با او خو گرفتند و دل بسته اخلاق و رفتار و شیوه تدریس «آیت الله دکتر سید محّمد بهشتی» شدند که تا آن زمان، سابقه نداشت.

ناصر طاهرنیا، چلچراغ، ص 28.

صدای رسا
2014-09-21, 11:07
http://www.mihanfal.com/wp-content/uploads/2013/09/193782.jpg

صدای رسا
2014-09-21, 11:12
یادآوری:

شما یادتونه؟؟؟


http://www.tabnak.ir/files/fa/news/1388/10/24/46929_596.jpg


http://s2.picofile.com/file/7695036555/Dabestan_Dahe_60_4.jpg


http://www.webshad.com/wp-content/uploads/2011/08/ki6355258.jpg

صدای رسا
2014-09-21, 11:13
بوی ماه مدرسه در کلان شهرها:

http://8pic.ir/images/oj23gn23b28wb7hm6m3u.jpg

صدای رسا
2014-09-21, 11:16
ترول های خنده دار ویژه ی شروع مدارس :


http://cdn.gahar.ir/2014/09/fu5629.jpg

http://cdn.gahar.ir/2014/09/fu5623.jpg

صدای رسا
2014-09-21, 11:34
http://qwerty1340.persiangig.com/image/bceedf501791.jpg

نمي دانستم.

هيچ چيز نميدانستم

و نمي دانستم که نمي دانم،

اما تو مي دانستي و مي توانستي

و همين بس بود که دستهايم را بگيري

و در کلاس مهربانيت بنشاني

و نخستين حرفهايم را برايم هجي کني.

ازآن به بعد در کلاس تو

- که به اندازه همه خوبي ها وسعت داشت-

مي نشستم و از پنجره نگاهت

آسماني را مي ديدم که آرزوهايم را

چون خورشيدي روشن در بر گرفته بود.

چه خوب بودي تو. چه ساده،چقدر مهربان!

و من در چشمهايت مهري مي ديدم

که بوي دامن مادر را مي داد،

وقتي که ريحان مي چيد

و بوي دستهاي پدر را،

وقتي که خسته از کار بر مي گشت،

وضو مي گرفت، و در گوشه ايوان نماز مي خواند.

آن قمري قشنگ

که هميشه پشت پنجره مي نشست

و خبرهاي خوب کلاس را براي مادرها مي برد

هنوز هست!

و آن کلاغ پير که خبر چين بديها بود.

من از کتاب چه مي فهميدم!؟

من از شعر،چه مي دانستم؟

من داستان نديده بودم!

من خاطره نچشيده بودم!

من با همه اينها

در کلاس تو دوست شدم

و با تو در کلاس مهرباني.

يادت هست نوشتي : ابر ... باران باريد!

نوشتي:آب ... سيراب شدم!

نوشتي:بهار... درخت ها برخاستند!

نوشتي:رود ... درياها موج برداشتند!

و من فهميدم که دانستن آغاز توانستن است.

افسوس نماندي

تا برگهاي دفتر خاطراتم را بخواني

حرفهايم را بشنوي

و غلط هاي ديکته زندگيم را درست بنويسي.

هنوز در خاطره آن روزم

که همبازي کودکي هايم شدي

تا از پله هاي نوجواني بالا بيايم

و جواني ام را به تماشا بنشينم.

هنوز حرفهايت پرده هاي دلم را مي نوازد

و صدايت در کلاس خيالم مي پيچد:

"آن مرد،با اسب آمد.

آن مرد در باران آمد."

هنوز چشم انتظار آن روزم

که آن مرد با اسب بيايد

و در باران اشکهايم،تن بشويد

و راه چون تو شدن را، به من بگويد

اي معلم خوبي ها.....

جواد محقق

صدای رسا
2014-09-21, 11:38
دانلود آهنگ هم شاگردی سلام (http://s2.picofile.com/file/7161035157/Hamshagerdi_Salam.mp3.html)

http://img1.tebyan.net/big/1388/06/20090921051351163_01-22.jpg

صدای رسا
2014-09-21, 11:40
در مدرسه زندگی در کلاس دنیا ، سر زنگ املا ، یادمان باشد



برای



محبت




تشدید بگذاریم تا نیم نمره از محبت ها کم نشود . . .

صدای رسا
2014-09-21, 11:41
دانلود آهنگ بوی ماه (http://s2.picofile.com/file/7161034515/booye_mahe_madreseh.mp3.html)مهر

http://www.tabnak.ir/files/fa/news/1388/6/31/37663_640.jpg