PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ویژگیهای اخلاقی امام محمد باقر(ع)



صدای رسا
2014-10-01, 22:13
در نوشتار زیر به شمه ای از شیوه زندگی و ویژگیهای اخلاقی آن بزرگوار اشاره می کنیم.
نیایش و ارتباط با خدا

امام باقر (ع) در عبادت و یاد خدا همچون پدرش امام سجاد (ع) بود. امام صادق (ع) در این خصوص می فرماید: “پدرم همواره به یاد خدا بود، در حال راه رفتن، غذا خوردن، و حتی هنگام سخن گفتن با مردم ذکر خدا می گفت(بدون اینکه لبهایش به هم بخورد) می دیدم که زبانش به ذکر “لا الله الا الله” در حرکت است. ما را جمع می کرد و دستور می داد تا هنگام طلوع خورشید به ذکر خدا بپردازیم؛ هر کدام از ما که می توانست قرآن بخواند، او را به خواندن قرآن دستور می داد و بقیه را به ذکر خدا وا می داشت”.
خادم امام باقر (ع) نقل می کند: “با امام (ع) عازم حج شدیم. هنگامی که امام (ع) داخل مسجدالحرام شد، نگاهی به خانه ی خدا کرد و گریست، چندانکه صدایش به گریه بلند شد... سپس به طواف پرداخت و نزد مقام به نماز ایستاد. (در سجده به اندازه ای گریسته بود که) چون سر از سجده برداشت، جای سجده اش تر شده بود.
تلاش برای امرار معاش

محمد بن منکدر می گوید: “فکر نمی کردم علی بن الحسین (ع) دارای جانشینی باشد که از نظر فضل و دانش به پایه ی او برسد، تا اینکه فرزندش محمد بن علی (ع) را ملاقات کردم، خواستم او را موعظه کنم، ولی او مرا موعظه کرد. اطرافیانش پرسیدند: چگونه تو را موعظه کرد؟ گفت: من در موقعی که هوا خیلی گرم بود به یکی از نقاط اطراف مدینه رفتم. محمد بن علی (ع) را که مردی تنومند بود دیدم. با خود گفتم، بروم و این مرد را که گویا از بزرگان قریش است و در این هوای گرم و با این حال در جستجوی دنیاست، موعظه کنم. نزدیک او رفتم و سلام کردم؛ او با زحمت و در حالی که به شدت عرق می ریخت جواب سلامم را داد.گفتم: خدا تو را صالح گرداند، مردی از بزرگان قریش (همچون شما) در چنین هوای گرمی در طلب دنیا می کوشد! اگر در این حالت، مرگ فرا رسد چه می کنی؟ امام (ع) فرمود: “به خدا سوگند، اگر مرگ در این حال فرا رسد، درست در هنگامی فرا رسیده است که من به طاعت خدا مشغولم تا بدین وسیله از تو و دیگران بی نیاز گردم، از مرگ در آن هنگام بیمناکم که در حال سرپیچی از فرمان خدا برسد. گفتم: رحمت خدا بر تو باد، من خواستم تو را موعظه کنم ولی تو مرا پند دادی”.
جود و بخشش

امام باقر (ع) با داشتن عائله سنگین، و برخورداری از زندگی ساده و متوسط، در بذل و بخشش از همگان پیشتازتر بود. امام صادق(ع) می فرماید: “ثروت پدرم از تمام خاندانش کمتر و مخارجش از همه افزونتر بود؛ با این حال هر جمعه یک دینار صدقه می داد”. حسن بن کثیر می گوید: “از نیازمندی خود و بی توجهی دوستانم، به امام باقر (ع) شکوه نمودم. امام (ع) فرمود: “بد برادری است آنکه در زمان بی نیازی ات تو را مراعات کند، ولی در هنگامه فقر و تهیدستی با تو قطع رابطه نماید”. سپس به غلام خود دستور داد کیسه ای که حاوی هفتصد درهم بود آورد و به ابن کثیر داد و فرمود: این مبلغ را مصرف کن و هنگامی که به پایان رسید مرا در جریان بگذار”.
عمرو بن دینار و عبدالله بن عبید نقل کرده اند: “هرگاه با امام باقر (ع) ملاقات می کردیم به ما لباس و هزینه زندگی می داد و می فرمود: اینها را پیش از این برایتان آماده کرده ایم”. روش امام باقر (ع) این بود که هرگاه برادرانش به منزل وی می رفتند، تا به آنان طعام و لباس نیکو و مبلغی پول نمی داد، نمی گذاشت خانه اش را ترک کنند
مدارا با مردم

مردی از اهل شام در مدینه ساکن بود و به خانه امام بسیار می آمد و به آن گرامی می گفت: “...در روی زمین بغض و کینه کسی را بیش از تو در دل ندارم و با هیچ کس بیش از تو و خاندانت دشمن نیستم و عقیده ام آن است که اطاعت خدا و پیامبر و امیرمومنان(ع) در دشمنی با توست، اگر می بینی به خانه تو رفت و آمد دارم بدان جهت است که تو مردی سخنور و ادیب و خوش بیان هستی!”. در عین حال امام (ع) با او مدارا می فرمود و به نرمی سخن می گفت. چندی بر نیامد که آن مرد بیمار شد و مرگ را رویاروی خویش دید و از زندگی نومید شد، پس وصیت کرد که چون در گذرد، امام باقر (ع) بر او نماز گزارد. شب به نیمه رسید و بستگانش او را تمام شده یافتند، بامداد وصی او به مسجد آمد و امام باقر (ع) را دید که نماز صبح به پایان برده و به تعقیبات نماز نشسته است و آن گرامی همواره چنین بود که پس از نماز به ذکر و تعقیب می پرداخت. عرض کرد:آن مرد شامی به دیگر سرای شتافته و خود چنین خواسته که شما بر او نماز گزارید. فرمود: او نمرده است... شتاب مکنید تا من بیایم. پس برخاست و وضو و طهارت را تجدید فرمود و دو رکعت نماز خواند و دستها را به دعا برداشت، سپس به سجده رفت و همچنان تا بر آمدن آفتاب، در سجده ماند،آن گاه به خانه شامی آمد و بر بالین او نشست و او را صدا زد و او پاسخ داد، امام او را برنشانید و پشتش را به دیوار تکیه داد و شربتی طلبید و به کام او ریخت و به بستگانش فرمود غذاهای سرد به او بدهند و خود بازگشت. دیری بر نیامد که آن مرد شامی شفا یافت و به نزد امام آمد و عرض کرد: “گواهی می دهم که تو حجت خدا بر مردمانی...”
احترام و محبت به مردم

یکی از ویژگیهای بارز امام محمد باقر (ع) این بود که هر وقت به دوستانش نزدیک می شد با آنها دست می داد و می فرمود: “این کار، دلها را به هم نزدیک تر و مهربان تر می کند و دشمنی ها را از بین می برد”. همین اخلاق خوب امام بود که باعث می شد تا مردم ایشان را دوست داشته باشند و حتی این برخوردهای با محبت و احترام باعث می شد که خیلی از کسانی که با ایشان بد بودند به ایشان احترام بگذارند و حتی با آن حضرت دوست بشوند.

شبکه ی اینترنتی آفتاب