سلام دوستان
هر چه که در این متن آوردم فقط و فقط درد دل خودم به عنوان یک زنه.
متاسفانه در مورد حقوق زن تا دلت بخواد حرف و حدیث زیاد است ولی در عمل......
من معتقدم که زن ، اون کرامت و جایگاهی که باید داشته باشه رو نداره.هر کی هرچی دلش میخواد بگه.
این گفته های منو با صد نه هزار دلیل رد کنه
ولی من بازم میگم:
من به عنوان یک زن.................
شما بگو
شما که مثل من یک زن هستید.دلم میخواد شما جمله منو کامل کنید.
لطفاااااااااااااااااااااا اا

سلام روزگارت برقرار
به نظر من کمی مفهوم زنانه و البته یکسویه گرفته
زن بودن صرفا جنسیت نیست همانطور که مرد بودن صرفا جنسیت نیست. این تعارض میان اضداد در امیال و نیاز های مردانه و زنانه و همینطور طبع گرم هر دو به هم باعث شکل گیری خانواده می شود
اما نکته اساسی اینجاست اگر از این کالبد تعریفی مقام انسانی این دو جنس خارج شویم دیگر طبق هیچ قانونی نمیشود امیال و خواسته های ان را برطرف کرد
ساده بگم خانواده - خانواده - خانواده
همه وجود ادمی در این خلاصه می شود . اگر زن در این کانون تعریف بشود سعادت قرین او خواهد بود و غیر ان باشه فقط یک جنس ماده - یک نیروی کار- و یا شاید تنها سرگرمی بشود

میگویند به زن نباید بال و پر داد…..میپرد
اما زنان فقط پرواز های عاشقانه را دوست دارند ( بی دلیل نمیپرند)
میگویند به زن نگویید دوستت دارم….خودش را میگیرد
اما زنان فقط دستان عشقشان را میگیرند و میگویند دوستشان دارند
میگویند نباید به زنان توجه زیاد کرد… خودشان را گم میکنند
اما زنان وقتی گم میشوند که عشقشان بی توجهی کند

افسوسم برای زنانی است که با چنین کسانی و با اینچنین افکاری زندگی که نه گذران عمر میکنند.اولین افسوس از آن خودم.

سلام آقای بهمن پور
متاسفانه ازین هشت خطی که نوشته بودید زجر آور ترین کلمه اش -اگر- بود.
اگر بخواهیم با اگرها زندگی کنیم ، زندگی را به هیچ باخته ایم.
ممنون از نظر شما

دوستان مهربان و نیک اندیش
اولین زن خلقت تنها بود جز او زنی دیگر نبود و سرمایه عمر را بهای خواسته های کرد که چنین شد
نکته در ین است درقانون خداونی زن عنصر شکل گیری خانواده است . و جز این معنای ندارد
خانواده سرشار از عشق ، مهربانی ، صمیمت و شریک زندگی
در ذهن من تصویری از زنی که می تواند برای خود زندگی کند وجود ندارد
جمله من خطاب به کسانی بود که زن را فمنسیتی نگاه می کنند
مقصود از اگر همان پذیرش و درک جامعه و مهمتر زنان جامعه بود که مقام خود را در چه ببنید در کانون یک خانواده یا استقلال و زندگی شخصی با به تعبیری مجردی
بلای قرن حاضر همین موضوع است زن بودن با مرد بودن مقایسه می شود که طبع لطیف و وجود سرشار از شور و عشق زن را نمی توان با جنسیت ختم کرد و برای او تعریفی مستقل داد
انچنان که او را هم قد و وزن برای مقام خودش بدانیم
ساده بگم فرق بین مرد و زن در جنسیت نیست در شان و نیاز ان است زن موجودی است که مرد نمی تواند چون او باشد

من یک زنم
خالقم سوره ای به نامم نازل کرده
من یک زنم
خالقم طواف نساء را واجب کرده که بدون ان حتی حج ات قبول نیست
من یک زنم
خالقم به تو دستور داده که حجر اسماعیل را نیز طواف کنی جایی که یک زن هاجر در آن دفن است
من یک زنم
بهشت زیر پای مادر است
روح انسان از درون من به او دمیده می شود
مردان از دامن زن به معراج میرود
اری
من همان زنم که نجابتم قیمتم را از یک دنیا بالاتر میبرد
من عاشق سوره کوثرم خداوندا به تو پناه میبریم از شر تمام بدی ها