PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : عشق به تنهایی کافی نیست



صدای رسا
2015-01-05, 11:50
عشق پيش از ازدواج به هيچ‌وجه سلامت ازدواج و خوشبختي زوج را تضمين نمي‌کند اما در عين حال، اگر کور و افراطي نباشد، مي‌تواند به احساس شادي و رضايتمندي در ازدواج منجر شود. از طرف ديگر، ازدواج با کسي که فرد او را دوست ندارد، خطرناک است و تضميني وجود ندارد که پس از ورود به زندگي مشترک «عاشق» همسر خود شود. ممکن است کسي به شريک زندگي خود عادت کند، اما لزوما او را دوست نخواهد داشت. از سوي ديگر، بايد بدانيم براي يک ازدواج موفق عشق کافي نيست و خصوصيات متعدد ديگري مانند توافق خصوصيات شخصيتي، توانايي‌هاي جسمي، رواني، عقلي، مالي و شغلي، سازگاري خانواده‌ها از نظر فرهنگ، تحصيلات و طبقه اجتماعي-اقتصادي، نيازها و اهداف مشترک يا هم‌راستا و حتي تفريحات مشترک بايد در نظر گرفته شود.

میگنا

صدای رسا
2015-01-05, 11:51
عشق ضامن خوشبختي است؟

رابرت استرنبرگ، روان‌شناس آمريکايي، در يکي از نظريه‌هاي معروف خود که به نام «مثلث عشق» مشهور است، براي عشق سه رأس معرفي مي‌کند که «صميميت»، «کشش جنسي» و «تعهد» هستند. هر نوع ترکيبي از اين سه رأس را مي‌توان يک رابطه عاشقانه دانست. به‌شکلي قراردادي، ما رابطه‌اي را که فقط صميميت داشته باشد (و نه کشش و تعهد)، «دوستي» ساده مي‌دانيم.

کشش جنسي به‌تنهايي نوعي عشق را پديد مي‌آورد که معادل «شيدايي و نابخردي» است و تعهد تنها «عشق پوچ» نام دارد. پس براي ازدواج که يک رابطه طولاني‌مدت است، به چيزي بيش از يک يا دو جزء فقط نياز داريم. «عشق‌هاي رمانتيک» فاقد جزء تعهد هستند و احتمالا دوام نمي‌آورند.

«عشق‌هاي ترحم‌آميز» جزء شهوت را ندارند و در نتيجه ممکن است در آينده با رضايت چنداني در ازدواج همراه نباشند. «عشق‌هاي سراب‌گونه» هم فاقد جزء صميميت هستند و به خواستگاري يا نامزدي عجولانه‌اي منجر مي‌شود که در آنها تصور بر اين است که تعهد بر پايه شور و کشش جنسي بنا خواهد شد و نيازي به صميميت نيست. از سوي ديگر، عشق‌هاي شورانگيز پيش از ازدواج ممکن است به‌جاي آنکه يک رابطه صميمانه را نشان دهند و تعهد آينده را پيشگويي کنند، نشان‌دهنده آشفتگي‌هاي رواني مانند اختلالات خلقي، اختلال انطباقي (برقراري يک رابطه جديد براي جبران فقدان يا ناخشنودي پيش‌آمده که در آن صميميت ابرازشده از سوي طرف مقابل به‌صورت اغراق‌آميزي تصور مي‌شود) و اختلالات شخصيت (مانند اختلالات شخصيت مرزي که از جمله با رفتارهاي ناگهاني، فکر نشده اما زودگذر و ناپايدار مشخص مي‌شود) باشند. عشقي که نمايانگر «آرماني‌سازي» معشوق است و در آن عاشق به معشوق معنايي خداگونه مي‌دهد، به احتمال بسيار با فرايند مخرب «ارزش‌زدايي» دنبال مي‌شود. فرد عاشق، معشوق خود را کامل و بي‌نقص مي‌داند و او را تنها کسي تصور مي‌کند که قرار است بدبختي‌هاي زندگي را بزدايد و او را به خوشبختي و سعادت برساند.

با اولين اشتباه معشوق، اين مقام مقدس و معصومانه از او گرفته مي‌شود و معشوق گرگي دانسته مي‌شود که در لباس گوسفند نمايان مي‌شود و تنها هدف او تصاحب عواطف و دارايي‌هاي عاشق بوده است! به اين معني بايد روي عشق‌هاي شديد پيش از ازدواج تامل کرد. من توصيه مي‌کنم در چنين مواردي با يک روان‌پزشک يا روان‌شناس مجرب مشاوره شود.

میگنا