صدای رسا
2015-04-20, 00:23
یک روز چنگیز و درباریانش برای شكار به جنگل رفتند.
هوا خیلی گرم بود وتشنگی داشت چنگیز و یارانش را از پا در می آورد.
بعد ازساعتها جستجو جویبار كوچكی دیدند.
چنگیز شاهین شكاریش را به زمین گذاشت،
و جام طلایی را در جویبار زد و خواست آب بنوشد ،
اما شاهین به جام زد و آب بر روی زمین ریخت.
برای بار دوم هم همین اتفاق افتاد،
چنگیز خیلی عصبانی شد و فكر كرد ،
اگر جلوی شاهین را نگیرم ،
درباریان خواهند گفت:
چنگیز جهانگشا نمی تواند از پس یک شاهین برآید ؛
پس این بار با شمشیر به شاهین ضربه ای زد.
پس از مرگ شاهین چنگیز مسیر آب را دنبال كرد و دید كه ماری بسیار سمی در آب مرده و آب مسموم است.
او از كشتن شاهین بسیار متاثر گشت.
مجسمه ای طلایی از شاهین ساخت ،
بر یکی از بالهایش نوشتند :
یک دوست همیشه دوست شماست ؛
حتی اگر كارهایش شما را برنجاند.
روی بال دیگرش نوشتند :
هر عملی كه از روی خشم باشد محكوم به شكست است...
ﺧﺪﺍﯾﺎ ﮐﻤﮏ ﮐﻦ ...
ﺩﯾﺮﺗﺮ ﺑﺮﻧﺠﯿﻢ ،
ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺑﺒﺨﺸﯿﻢ ،
ﮐﻤﺘﺮ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﮐﻨﯿﻢ ،
ﻭ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻓﺮﺻﺖ ﺑﺪﻫﯿﻢ ...
هوا خیلی گرم بود وتشنگی داشت چنگیز و یارانش را از پا در می آورد.
بعد ازساعتها جستجو جویبار كوچكی دیدند.
چنگیز شاهین شكاریش را به زمین گذاشت،
و جام طلایی را در جویبار زد و خواست آب بنوشد ،
اما شاهین به جام زد و آب بر روی زمین ریخت.
برای بار دوم هم همین اتفاق افتاد،
چنگیز خیلی عصبانی شد و فكر كرد ،
اگر جلوی شاهین را نگیرم ،
درباریان خواهند گفت:
چنگیز جهانگشا نمی تواند از پس یک شاهین برآید ؛
پس این بار با شمشیر به شاهین ضربه ای زد.
پس از مرگ شاهین چنگیز مسیر آب را دنبال كرد و دید كه ماری بسیار سمی در آب مرده و آب مسموم است.
او از كشتن شاهین بسیار متاثر گشت.
مجسمه ای طلایی از شاهین ساخت ،
بر یکی از بالهایش نوشتند :
یک دوست همیشه دوست شماست ؛
حتی اگر كارهایش شما را برنجاند.
روی بال دیگرش نوشتند :
هر عملی كه از روی خشم باشد محكوم به شكست است...
ﺧﺪﺍﯾﺎ ﮐﻤﮏ ﮐﻦ ...
ﺩﯾﺮﺗﺮ ﺑﺮﻧﺠﯿﻢ ،
ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺑﺒﺨﺸﯿﻢ ،
ﮐﻤﺘﺮ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﮐﻨﯿﻢ ،
ﻭ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻓﺮﺻﺖ ﺑﺪﻫﯿﻢ ...