PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : رسول یونان



صدای رسا
2015-05-13, 10:30
رسول یونان شاعر و نویسنده ای که نوشته هایش را به تازگی در محیطهای مجازی بسیار می خوانیم.
نوشته های وی به دلیل سادگی مفاهیم و عدم پیچیدگی ،کوتاه بودن و محتوای زیبایش مورد استقبال بسیاری از خوانندگان واقع شده است.

متن زیر مختصری از بیوگرافی این شاعر و نویسنده ی محبوب ایرانی است.
لطفا با ما همراه باشید:



http://ibna.ir/images/docs/000022/n00022104-b.jpg



رسول یونان (زاده ۱۳۴۸) شاعر، نویسنده و مترجم ایرانی است.


او در دهکده ای در کنار دریاچه ارومیه به دنیا آمد. هماکنون ساکن تهران است. او تاکنون چند دفتر شعر به چاپ رسانده است. گزیدهای از دو دفتر شعر رسول یونان با عنوان «رودی که از تابلوهای نقاشی می گذشت» توسط واهه آرمن به زبان ارمنی ترجمه شده و در تهران به چاپ رسیده است.


آثاری از او نیز توسط مریوان حلبچه ای به کردی سورانی ترجمه شده است.


او از داوران جایزه ادبی والس بوده است.

برخی از کتاب ها




روز بخیر محبوب من (مجموعه شعر)
کلبهای در مزرعه برفی (مجموعه داستان)
روزهای چوبی (ترجمه/ گزینه شعر جهان)
گندمزار دور (مجموعه نمایشنامه)
کنسرت در جهنم (مجموعه شعر)
بنرجی چرا خودکشی کرد؟ ( ترجمه/ رمان – شعر از ناظم حکمت)
یک کاسه عسل ( ترجمه/ گزینه شعر ناظم حکمت)
فرشته ها ( مجموعه داستانهای مینی مال)
تلگرافی که شبانه رسید ( ترجمه/ گزینه شعر ناظم حکمت)
بوی خوش تو (ترجمه/ گزینه شعر آذربایجان)
من یک پسر بد بودم (مجموعه شعر)
تخم مرغی برای پیشانی مرد شماره ۳ (نمایشنامه)
سنجابی بر لبه ماه (نمایشنامه)
یک بعد از ظهر ابدی (نمایشنامه)
خیلی نگرانیم شما، لیلا را ندیدید (رمان)
جاماکا (مجموعه شعرهای ترکی)
پایین آوردن پیانو از پلههای یک هتل یخی (مجموعه شعر)

صدای رسا
2015-05-13, 10:31
زندگی روی کشتی

زن گفت: تا ابد با تو خواهم ماند!

مرد درحالی که تعادل خودش را از دست می داد

گفت:من هم همین طور عزیزم!

آن ها روی کشتی بودند و کشتی روی آب.

هیچ چیز ثبات نداشت.

http://bekhan.com/images/books/44115.jpg

صدای رسا
2015-05-13, 10:33
«گیتاریست» به عنوان یک تجربه کوتاه سینمایی از رسول یونان در جشنواره فیلم تصویر (تصویر سال) به نمایش درمی‌آید.

به گزارش خبرنگار سینمایی ایسنا، این فیلم کوتاه درباره گیتاریستی است که دیگر نمی‌تواند گیتار بزند و نگران آینده سازش است؛

او در فکر این است که برای رهایی از سکوت چاره‌ای بیاندیشد.

عزت‌الله عزیزی فیلمبردار و مستندساز تنها بازیگر این فیلم است که فیلمبرداری آن را کاوه عزیزی انجام داده و تدوین آن را نیز حمیدرضا علیقلیان انجام داده است.

تهیه‌کننده این فیلم موسسه سینمایی «خط سوم» است. رسول یونان در کنار ادبیات فعالیت‌های مختلفی در سینما هم دارد، او تجربه نگارش فیلمنامه و بازی در فیلم «فلامینگو شماره 13» را دارد. همچنین فیلم‌های کوتاه «شام آخر»، «آخرین آواز را کلاغ‌ها می‌خوانند» و مستند بلند «آخرین عاشق» را در کارنامه هنری خود ثبت کرده است.

«گیتاریست» فردا پنج‌شنبه 14 اسفند ساعت 18 در سالن جلیل شهناز خانه هنرمندان ایران به نمایش درمی‌آید و مدت زمان آن 10 دقیقه است.


http://media.isna.ir/content/1425470554589_123.jpg/4

صدای رسا
2015-05-13, 10:37
در ستایش زندگی هرکسی رفت

خودش را برد

هیچ کس نمی تواند

دیگری را با خود حمل کند

از این خانه خیلی ها رفته اند

اما من و این اسب پیر

هنوز اینجا زندگی می کنیم

در سایه ای از ظهر و

در نسیمی از غروب.

از کتاب "مواظب باش مورچه ها می آیند"

صدای رسا
2015-05-13, 10:39
ستاره ها


با ترس و لرز سر می کنند


شبهایی که نیستی
شب هایی که نیستی


با ترس و لرز سر می کنند


ستاره ها


مثل جوجه های زیر سبد...


http://media.isna.ir/content/63-94.jpg/4

صدای رسا
2015-05-13, 10:41
این شهر...

این شهر

شهر قصه های مادر بزرگ نیست

که زیبا و آرام باشد

آسمانش را

هرگز آبی ندیده ام

من از اینجا خواهم رفت

و فرقی هم نمی کند

که فانوسی داشته باشم یا نه

کسی که می گریزد

از گم شدن نمی ترسد.

http://media.isna.ir/content/56-153.jpg/4

صدای رسا
2015-05-13, 10:43
عقاب بی پر

از ستاره های عمرم

یک یکی کم می شه بی تو

اینجا تاریک و سیاهه

داره سردم می شه بی تو

مثل یک درخت تنهام

که دلش از همه خونه

هیشکی جز کلاغ پیری

براش آواز نمی خونه

زندگی فایده نداره

وقتی سنگی از سکونی

دیگه آب و ماهی نیستی

وقتی پشت سد بمونی حال اون عقابو دارم

که پرش رو چیده باشن

حسرت اسمونارو

تو چشاش ندیده باشن

http://media.isna.ir/content/556-5.jpg/4

صدای رسا
2015-05-29, 11:24
رسول یونان

در خیابان ها
با متانت راه می رویم
با رعایت آداب
نشان می دهیم که خوشبختیم
اما این طور نیست
و این رژه
رژه ای است شبیهِ فرار
یعنی ما
آرام و منظم
از حقیقتِ خود می گریزیم ..