PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : منظرِ آشفته، هویتِ آشفته



ن کیوانپور
2015-06-21, 23:02
فراخوان‌های برگزاری چندین کنفرانس و همایش معماری و شهرسازی پایدار و منظر شهری، بهانه‌ای شد برای نگارشِ مطلبی با تمرکز بر سیما و منظر شهرهای امروزِ ما؛ شهرهایی که علی‌رغمِ حرکت به سوی توسعه‌ی پایدار و کسب یا تثبیتِ هویتِ خود، گاه صورت مسئله را فراموش کرده و به بی‌راهه می‌روند.

شهرهای امروز در شرایطی قرار گرفته‌اند که اگر در جست و جوی هویتِ از دست رفته‌ی خود گام برمی‌دارند، باید ظاهر را چون باطن مد نظر قرار دهند و سیما و منظر شهر را نیز متناسب با آن‌چه از درون انتظار دارند، رُشد و تعالی بخشند. اما این امر به سهلِ ممتنعی می‌ماند که مسئولان، برنامه‌ریزان و طراحانِ شهری را با مشکلاتی روبه‌رو ساخته است. چرا که تعیین ضوابطِ نما و دستورالعمل‌های طراحی که علاوه بر جامعیت، مسائلِ فرهنگیِ هر شهر و استان را به طور مجزا لحاظ کرده باشد، امری بس دشوار است.

برخی در این میان هویتِ هر شهر را تنها به بزرگنمایی گذشته‌ی آن و بالاخص تکرارِ برخی عناصرِ انگشت‌شماری می‌دانند که تاریخِ شهر به آن‌ها وابسته است، در حالی که این گمان، با موجودیتِ شهری در حالِ تغییر و پیشرفتِ مداوم، در تناقض است. نسل‌ها زاده می‌شوند و بخشی از آن‌چه شهر در چارچوبِ فرهنگ برایشان به ارمغان دارد که در شکل‌گیری حسِ تعلقِ آنان یاری‌رسان است، در سیما و منظرِ شهرشان نمود دارد.

متأسفانه آن‌چه در قالبِ ضوابطِ سیما و منظرِ شهری در کشور به اجرا در می‌آید، چنان خشک و در چارچوبی بسته قرار گرفته‌است که گاه آنان که در حوزه‌های کلان فعالیت ندارند، سرِ اعتراض برآورده و نماهایی نا به هنجار از خود طراحی می‌کنند، ساختمان‌هایی می‌سازند که نشان از تلاش‌هایی بی‌ثمر برای خاص بودن دارد. حال آن‌که نتیجه، شهری نابه‌سامان با سیمایی ناهنجار خواهد بود.

سیمایِ نازیبای شهرهای امروزِ ما که همان تک‌بناهای باستانیِ هویت‌زا را گویی به سُخره گرفته است، فریادِ کمکی‌ست دردمندانه در جست و جوی هویتی که آرزومندِ آنیم. فریادی که نه تنها شنیده نمی‌شود بلکه مُهرِ تفاوت و ساختار شکنی بر آن نهاده شده و گاه به مثابه‌ی هنرهای آوانگارد یا پیشرو نیز از آن یاد می‌شود.

منظرِ شهریِ ما روز به روزِ سیرِ قهقرایی می‌پیماید و همه، سامان‌دهی را به دیگری واگذار می‌کنند. باغ‌های ایرانی را به خاطر آورید! باغ‌هایی که با طراحیِ اصیلِ ایرانی از کهن‌ترین الگوهای معماری منظر بهره می‌بَرَد و می‌توان گفت سبکی جالبِ توجه در طراحی منظر جهان است! اما در طراحیِ منظر با تمرکز بر فضاهای سبز شهری، چه اندازه معیارهای باغِ ایرانی مدِ نظرِ طراحان بوده است؟ آن‌قدر به دنبالِ الگوبرداری از کشورهای دیگر بوده‌ایم که از استمرارِ هویتِ اصیلِ معماری خود در این میان، غفلت ورزیده‌ایم.

البته نباید این موضوع را نادیده انگاشت که کمبودِ مسائلِ پژوهشی و آموزشی، همواره یکی از کاستی‌هایی‌ست که در این زمینه به چشم می‌خورد. منظرِ شهرهای امروزِ ما فقیر است. هرچند ممکن است شهر در باطن، از غنای بالایی برخوردار باشد، اما منظرِ شهر چنان بی سر و سامان است که انگار یک بارِ دیگر در دوره‌ی قرونِ وسطای طراحی شهری قرار گرفته‌ایم.
کمبودِ مطالعات سبب شده، یا چنان در گذشته غوطه‌ور باشیم که با تکرارِ عناصرِ باستان سعی در ایجادِ هویت کنیم، یا آن‌چنان از گذشته منفک شویم که پیوندمان با سابقه‌ی تاریخی شهر به‌کلی گسسته شود. حال آن‌که بهترین راهِ حل می‌تواند حرکتی از گذشته به سوی حال و آینده با هم‌پوشانی و تعامل باشد. نیازی نیست حتما یک گزینه را انتخاب و تنها در آن راستا گام برداریم. چرا که آشفتگی در هویتِ شهروندان است که به آشفتگی در سیمای شهر دامن می‌زند.

هویت در هر زمانی با عناصرِ مربوط به آن زمان سنجیده می‌شود. باید حوزه‌ی پژوهش و تحقیق اهمیتی دوچندان یابد و مسئولانِ شهری در این زمینه، هزینه صرف کنند. بدونِ مطالعه هیچ کاری به سرانجام نمی‌رسد؛ هرکاری انجام شود، تنها اقدامی شتاب‌زده است که در آینده، شهروندان از آن متضرر خواهند شد. هویت، خصیصه‌ای‌ست که نیاز به زمانی طولانی برای شکل‌گیری دارد، با این‌حال اقداماتِ بی‌سر و ته هم‌چون خنجری بر پیکره‌ی آن فرود می‌آید. اگر منظر شهر را انعکاسی از صدای مردم دانست، اهمیت و ضرورتِ توجه به آن بیش از پیش آشکار می‌شود.

دیگر نظریه‌پردازان نیز دریافته‌اند که توجه صرف به کالبد، نمی‌تواند گره‌گُشای مشکلاتِ منظرِ شهر باشد. اِعمالِ سلیقه و اقداماتِ غیر کارشناسانه و طراحی‌های غیر هنرمندانه و غیر حرفه‌ای، سبب شده ظاهرِ شهرها روز به روز از ایده‌آل‌های شهروندان فاصله بگیرد. امیدواریم طراحان نیز با درکِ این مسئله، مولفه‌های تازه‌ای بر منظر و سیمای شهر بیافزایند و اگر ساختارشکنی رُخ می‌دهد، هویتِ شهر بیش از این خدشه‌دار نشود چرا که جبرانِ مافات در آینده، بسیار دشوار خواهد بود.

نگارنده : نسترن کیوان‌پور