PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : تهران؛ مزه ها و عطرها



ن کیوانپور
2015-07-04, 14:12
http://www.bodoh.ir/attachment.php?attachmentid=1050&stc=1

قدیم‌ها -نه خیلی‌قدیم- تهران شهر رنگ‌ها بود و مزه‌ها و بوها، همه هم عالی. بهار تهران مزه چاقاله‌بادام می‌داد، ترش و ترد، رنگش هم سبز بود، سبز ‌سبز. به طرف تابستان که می‌رفت، مزه‌ها و رنگ‌های تهران بیشتر می‌شد، سفید و قرمز و زرد و همه رنگ‌ها اضافه می‌شد به سبز. سفید بستنی، سبز گوجه‌سبز، قرمز شاتوت و زغال‌اخته، زرد و قهوه‌ای گردوی تازه و بلال و.... پاییز موقع زالزالک بود و زمستان، لبو. عصر که می‌شد همه این خوراکی‌ها می‌آمدند تا دم در خانه، خودشان با پای خودشان، آواز می‌خواندند و می‌آمدند و اگر پنج‌زار یا یک تومان داشتی، می‌توانستی ضیافتی بر پا کنی برای دلت.

قدیم‌ها خوراکی‌های نوبر توی کوچه‌های تهران آواز می‌خواندند. زغال من اخته داره، یراق من تخته داره - زالکه، زال‌زالکه، میوه باغ ونکه- بستنی، آب‌ستنی، سوار اسب رستمی -مغز گردوی تازه، خدا وسیله‌سازه. قدیم‌ها میوه‌ها خیلی‌مهربان بودند. اما حالا میوه‌ها رفته‌اند توی جعبه و زیر زرورق آن بالا نشسته‌اند تا بروید خدمتشان و با ‌هزار عزت و احترام بخریدشان. باید گفت جناب گیلاس، بانو شلیل، عالی‌جناب گلابی. حالا میوه‌ها دیگر در کوچه آواز نمی‌خوانند.
حالا جای آواز میوه‌ها را فریاد خریداران نخاله گرفته. صداهایی که می‌گویند: "خرده‌آهن، آلومینیوم، رویی قراضه می‌خریم. اسباب خانه، انباری، اداری می‌خریم. کولر، آبگرم‌کن، پنکه، همه‌جور وسایل برقی می‌خریم". هرچهار فصل سال کوچه در اختیار آنهاست. حالا تهران نه مزه دارد، نه آواز، بوی آهن زنگ‌زده می‌دهد.

تهران از زمانی که من بچه بودم تا حالا ‌هزار سال پیر شده. تهران از دخترکی شاد و شنگول تبدیل شده به پیرزنی چاق با زانوهای ورم‌کرده که با لباس‌های جوانانه و زیور‌های بدلی، نفس‌نفس‌زنان و عرق‌ریزان در بزرگراه‌ها راه می‌رود.

ناهید طباطبایی