بهمن پور
2015-07-23, 11:37
تازه فهمیدم که ...
سلام بر روز ، هنگامی که عالم را بگیرد نور
تازه فهمیدم ... میان شلوغی نفس و عقل ، برنده کسی خواهد بود که عقلش را به بهایی ارزان نفروشد . درک همه چیز ، آسان نیست . گاه باید سالها بگذرد تا چیزی را که می دانستیم ، بفهمیم و از آن درس بگیریم . گذر عمر و ماندن در اندیشه غلط ، تلخ ترین خاطره انسان از عمری بیهوده زیستن است.و چه نیکوست سرای باقی خویش را با افکار نیکو بسازیم . (1)
چگونه می توان بهار و خزان زندگی خویش را دریافت ؟. وقتی سرمست از خود پسندی باشیم . تازه فهمیدم ... آدمی با روزگارش نمی ماند . بلکه با روز کارش می ماند . تا هرروز کاری به درستی بکارد و به نیکی برداشت کند.
نهمین " اگر بخواهیم میشه " هفتگی ر ا با شعری از شفیعی کدکنی (2) آغاز و به زندگی سلامی دوباره می کنیم .
به کجا چنین شتابان؟
گون از نسیم پرسید
- دل من گرفته زین جا
هوس سفر نداری
ز غبار این بیابان؟
- همه آرزویم اما
چه کنم که بسته پایم
به کجا چنین شتابان؟
- به هر آن کجا که باشد
به جز این سرا، سرایم
- سفرت به خیر اما تو و دوستی، خدا را
چو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی
به شکوفهها، به باران
برسان سلام ما را
در آغاز این هفته با "تازه فهمیدم که ..." منتظر نظرات شما هستیم تا بار دیگر با جملات سرشار از تجربه و درس آموزی شما ، زندگی بهتری را برای هم بسازیم .از همین لحظه تا سه شنبه فرصت دارید تا نظرات خودتان را از طریق سامانه پیامکی : 3000573443 و یا در تارنمای www.bodoh.ir برای ما بیان کنید. تا نگاه مثبت شما زینت بخش مطالب این هفته باشد..برای دستیابی به مطالب قبلی به نشانی تارنمای اشاره شده مراجعه کنید.
پاورقی
1- ألْمَالُ وَالْبَنُونَ زِینَةُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَالْبَاقِیَاتُ الصَّالِحَاتُ خَیْرٌ عِندَ رَبِّكَ ثَوَاباً وَخَیْرٌ أَمَلاًمال و فرزندان، زینت زندگى دنیایند و كارهاى ماندگار شایسته، نزد پروردگارت پاداشى بهتر دارند و امید داشتن به آنها نیكوتر است. سورهی كهف «46»
2- شعر «سفر به خیر» از مجموعه ، در کوچه باغهای نشابور- محمد رضا شفیعی کَدْکَنی (زاده ۱۹ مهر ۱۳۱۸ در کدکن تربت حیدریه) نویسنده و شاعر معاصر ایران است. تخلص وی در شعر م. سرشک است
سلام بر روز ، هنگامی که عالم را بگیرد نور
تازه فهمیدم ... میان شلوغی نفس و عقل ، برنده کسی خواهد بود که عقلش را به بهایی ارزان نفروشد . درک همه چیز ، آسان نیست . گاه باید سالها بگذرد تا چیزی را که می دانستیم ، بفهمیم و از آن درس بگیریم . گذر عمر و ماندن در اندیشه غلط ، تلخ ترین خاطره انسان از عمری بیهوده زیستن است.و چه نیکوست سرای باقی خویش را با افکار نیکو بسازیم . (1)
چگونه می توان بهار و خزان زندگی خویش را دریافت ؟. وقتی سرمست از خود پسندی باشیم . تازه فهمیدم ... آدمی با روزگارش نمی ماند . بلکه با روز کارش می ماند . تا هرروز کاری به درستی بکارد و به نیکی برداشت کند.
نهمین " اگر بخواهیم میشه " هفتگی ر ا با شعری از شفیعی کدکنی (2) آغاز و به زندگی سلامی دوباره می کنیم .
به کجا چنین شتابان؟
گون از نسیم پرسید
- دل من گرفته زین جا
هوس سفر نداری
ز غبار این بیابان؟
- همه آرزویم اما
چه کنم که بسته پایم
به کجا چنین شتابان؟
- به هر آن کجا که باشد
به جز این سرا، سرایم
- سفرت به خیر اما تو و دوستی، خدا را
چو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی
به شکوفهها، به باران
برسان سلام ما را
در آغاز این هفته با "تازه فهمیدم که ..." منتظر نظرات شما هستیم تا بار دیگر با جملات سرشار از تجربه و درس آموزی شما ، زندگی بهتری را برای هم بسازیم .از همین لحظه تا سه شنبه فرصت دارید تا نظرات خودتان را از طریق سامانه پیامکی : 3000573443 و یا در تارنمای www.bodoh.ir برای ما بیان کنید. تا نگاه مثبت شما زینت بخش مطالب این هفته باشد..برای دستیابی به مطالب قبلی به نشانی تارنمای اشاره شده مراجعه کنید.
پاورقی
1- ألْمَالُ وَالْبَنُونَ زِینَةُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَالْبَاقِیَاتُ الصَّالِحَاتُ خَیْرٌ عِندَ رَبِّكَ ثَوَاباً وَخَیْرٌ أَمَلاًمال و فرزندان، زینت زندگى دنیایند و كارهاى ماندگار شایسته، نزد پروردگارت پاداشى بهتر دارند و امید داشتن به آنها نیكوتر است. سورهی كهف «46»
2- شعر «سفر به خیر» از مجموعه ، در کوچه باغهای نشابور- محمد رضا شفیعی کَدْکَنی (زاده ۱۹ مهر ۱۳۱۸ در کدکن تربت حیدریه) نویسنده و شاعر معاصر ایران است. تخلص وی در شعر م. سرشک است