PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : حقوق شهروندی و کابوس شهری



ن کیوانپور
2015-08-25, 21:34
نه حال ما خوب است، نه حال شهرهای ما...


ما هم ممکن است گاهی (خدایی نکرده) مقصر باشیم و بی‌تدبیری ما سنگی در چاه انداخته‌باشد؟ نگارنده به یاد دارد که در همایش "ایران‌شهر؛ هویت ایرانی ـ اسلامی در معماری و شهرسازی" دکتر آخوندی، وزیر راه و شهرسازی جمله ای را نقل کرده‌اند که "دولت پاسخ‌گو بر اثر وجود شهروند پرسش‌گر به‌وجود مي‌آيد".

این یعنی بخشی از اشتباهات متوجه مردم هم هست و آن‌ها هم باید پرسش‌گر باشند. اگرچه پای مشکلات اقتصادی بر گردن مردم پرسش‌گر چنان فشار آورده و مستأصلشان کرده که مجال آه گفتنشان نیست و مشکلات اقتصادی اگر بگذارد فکری در مورد محیط زیست هم خواهند کرد و اگرچه دچار "کرختی محیطی" شده‌اند اما همه ی ما خوب می‌دانیم که نتیجه‌ی بی‌توجهی به اطراف و اشتباهات فارغ از مسبب، متوجه همه ماست.

کرختی محیطی (Enviromental Numbness) پدیده ایست که در اثر افزایش بیش از حد سازگاری فرد با محیط اتفاق می‌افتد، به عبارت بهتر شخص نسبت به اطراف بی‌حس می‌شود و این اصلا خوب نیست.

در مواجهه با بیماری‌های جسمی بارها شنیده‌ایم که پزشکان توصیه اکید می‌کنند که بدون دستور پزشک از داروهای مسکن برای گم کردن درد استفاده نکنید تا آن‌ها بتوانند علت بیماری را پیدا کرده و پیش‌تر از آن‌که کار از کار بگذرد، بیمار را معالجه کنند. همه ما از بیماری‌های بی درد مثل پوکی استخوان وحشت داریم. درست اتفاقی مشابه در کرختی محیطی می‌افتد، بدن برای کنترل تنش‌های آزاردهنده بعد از اینکه به "درماندگی خودآموخته" می‌رسد، ساز وکار کرختی را در پیش می‌گیرد. حاصل این وضعیت، بیماری‌های جسمی و روحی خواهد بود که رفته رفته به سراغ فرد می‌آید. بی‌تفاوتی به زشتی‌ها به عنوان"تجاوز آشکار" و کرختی محیطی در بین معماران و شهرسازان به عنوان افرادی که باید از حساسیت بالاتری نسبت سایرین برخوردار باشند، خطری بسیار بزرگ‌تر خواهد بود.

درست مثل معماران و شهرسازان که امروز حالشان خوب نیست، حال شهرهای ما هم هیچ خوب نیست. نفس‌هایش به شماره افتاده، بی احترامی به شهر نتیجه ای جز قهر کردن طبیعت با ما نخواهد داشت. از بین رفتن جنگل‌ها چه به بهانه‌ی آتش، چه بهانه‌ی کاغذ و چه به بهانه‌ی سدسازی نتیجه‌ای جز خشکسالی نخواهد داشت. بعد از شکافتن سینه‌ی ساحل و دفن زباله در خط ساحلی انتظاری جز نشت آلودگی به دریا، سفره های آب شیرین و در پی آن شیوع انواع بیماری‌ها نباید داشت.

تخلیه‌ی فاضلاب در رودخانه، خلاصی از شر آن نیست، شروع یک کابوس دهشتناک است. بی توجهی به ساختار شهر و توسعه شهر، بی توجهی به هویت پیامدی جز خستگی و ملال و بیماری‌های روحی برای ساکنان نخواهد داشت. مطمئن باشیم که خانه ای را مصالحش را از برداشت بی‌رویه شن از رودخانه تامین می‌کنیم، سیل با خود خواهد برد.

در پایان نگارنده تاکید می‌کند، مهم نیست که چه کسی و با چه هدفی جای خود را در قایق سوراخ می‌کند، مهم این است که همه‌ی ما با هم غرق خواهیم شد. پیش‌تر از اینکه دیر شود، "ای که دستت می‌رسد کاری بکن".


سهیل آصفی - کارشناس ارشد معماری