PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : آیا کتابخوانی در آینده منسوخ می شود؟



ن کیوانپور
2015-09-18, 20:13
آیا خواندن در آینده منسوخ خواهد شد؟ این سوالی است که دغدغه‌ی بسیاری از اهالی فرهنگ را به خود اختصاص داده است. مطلبی که می‌خوانید با عنوانِ آیا خواندن فراموشمان می‌شود به قلم محمود برآبادی به این موضوع پرداخته است.
برخی عقیده دارند که دیر یا زود خواندن داستان و رمان منسوخ خواهد شد و تعداد کتابخوان‌ها به‌شدت کاهش خواهد یافت. دلیل این ادعای خود را هم گسترش رسانه‌های تصویری مانند تلویزیون، سینما، اینترنت، ماهواره و لوح‌های فشرده تصویری که به آسانی در دسترس همگان قرار گرفته، می‌دانند. (http://bookcity.org/news-3872.aspx)

http://www.bodoh.ir/attachment.php?attachmentid=1106&stc=1



می‌گویند این وسایل بسیار سرگرم‌کننده‌تر از کتاب‌های داستان و رمان هستند و انسان صنعتی امروز را که خسته از کار و زندگی ماشینی است، بیشتر راضی می‌کند. کتاب‌خواندن حوصله می‌خواهد و شهرنشینان حوصله ندارند.
این استدلال در نگاه اول درست می‌آید و شواهد و قراین هم این را نشان می‌دهد؛ اما به گمان من گرچه رشد افراد کتابخوان به نسبت افزایش جمعیت باسواد نیست، اما خواندن کتاب - به‌ویژه در حوزه بحث ما یعنی ادبیات داستانی - همچنان خواهندگان خود را دارد و به نظر نمی‌رسد هرگز در هیچ زمانی انسان بی‌نیاز از خواندن کتاب باشد.

هنرهای دیگر هم در جای خود لذت‌بخش هستند و نیاز معنوی انسان را اغنا می‌کنند، اما خواندن داستان چنان لذتی دارد که فقط خواننده آن می‌تواند آن را درک و فهم کند.
چرا خواندن داستان لذت‌بخش است؟ برای آنکه تخیل انسان را برمی‌انگیزد و این عمل که نوعی کار فکری است در انسان ایجاد نشاط می‌کند. انسان به‌طور کلی از انجام هر عمل خلاقانه‌ای لذت می‌برد. تخیل یک عمل خلاقانه است. ما وقتی داستانی را می‌خوانیم، مفاهیم کلامی را در ذهن تبدیل به تصاویر ذهنی می‌کنیم.

به عبارت ساده یعنی آنچه را نویسنده در ظرف کلام و واژه بیان کرده است، ما تصویرش را در ذهن خود می‌سازیم و البته ناگفته نماند تصاویر ذهنی که یک خواننده از خواندن یک داستان در ذهن خود می‌سازد، با تصاویری که یک خواننده دیگر می‌سازد، متفاوت است و این تفاوت ناشی از اندوخته‌های ذهنی است که فرد قبلا داشته و با کمک آن‌ها تصاویر جدید را می‌سازد. اما در هر حال این عمل یعنی تصویرسازی ذهنی، کاری خلاقانه است و لذت دارد.

هر چه‌قدر که خواننده تصاویر ذهنی و تجربیات عینی بیشتری داشته باشد، بهتر می‌تواند با اثر ارتباط برقرار کند و درست به همین دلیل است که انسان‌ها از خواندن یک اثر تاثیرات متفاوتی می‌گیرند. یکی از یک داستان بیشتر خوشش می‌آید، یکی کمتر. یکی دنیای نویسنده را بهتر درک می‌کند و یکی کمتر. یکی بیشتر با جهان داستان ارتباط برقرار می‌کند و یکی کمتر. خود این موضوع گواه بر این است که عمل خواندن نیز قابل فراگیری است. برای دریافت درست مفاهیم ذهنی نویسنده که در قالب کلام بیان شد خواننده خوب کسی است که خود نیز در بازسازی داستان در ذهنش، نقش فعالی برعهده گیرد.

همان‌گونه که شنونده خوب موسیقی کسی است که حس شنوایی‌اش رشد یافته و بیننده خوب فیلم کسی است که شناخت بیشتری از زبان سینما یعنی تصویر به‌دست آورده است و در مورد سایر هنر‌ها هم، همین قاعده جاری است. در مورد خواننده خوب هم باید گفت کسی است که برای درک جهان داستان نویسنده تلاش می‌کند و البته پاداش او لذتی است که از این عمل خلاقانه می‌برد؛ لذتی که نمی‌توان آن را با سایر لذات معنوی انسان معاوضه کرد.