خیانت زن به مرد چه حکمی دارد؟
[SIZE=4]خيانت زن به مرد، صورتهاي مختلفي ميتواند داشته باشد; مانند: خيانت اقتصادي و مالي; يعني زن در غياب مرد، بياذن او در اموال مرد تصرف کند و در جايي که مرد رضايت ندارد، مصرف نمايد و بعداً به مرد نگويد، و خيانت عرضي و آبرويي; يعني زن اسرار مرد را افشا نمايد و او را نزد ديگران بيآبرود کند. يکي از خيانتهاي زن به مرد اين است که با مرد اجنبي رابطة نامشروع داشته باشد. اگر اين رابطة نامشروع با چهار شاهد عادل و ديگر شرايط آن ثابت شود، حکم زنا بر زن جاري ميشود.
اگر چهار شاهد عادل وجود نداشت، حکم آن در قرآن اين گونه بيان شده است: "
والَّذينَ يَرمونَ اَزوَجَهُم ولَم يَکُن لَهُم شُهَدأُ اِلاّ اَنفُسُهُم فَشَهـَدَةُ اَحَدِهِم اَربَعُ شَهـَدَتٍ بِاللّهِ اِنَّهُ لَمِنَ الصّـَدِقين # والخـَمِسَةُ اَنَّ لَعنَتَ اللّهِ عَلَيهِ اِن کانَ مِنَ الکـَذِبين; (نور، 6 و 7)
کساني که همسران خود را متهم ]به عمل منافي عفت ميکنند[ و گواهاني جز خودشان ندارند، هر يک از آنان بايد چهار مرتبه به نام خدا شهادت دهند که از راست گويان است; و در پنجمين بار بگويد: لعنت خدا بر او باد اگر از دروغ گويان با شد." پس از اين پنج شهادت مرد، زن ميتواند اين اتهام را با پنج شهادت ديگر از خود نفي نمايد. اين شهادتها در محکمة عدل و در حضور قاضي انجام ميگيرد، که در اصطلاح فقه به آن "لعان" گفته ميشود. در صورتي که مرد و زن در حضور قاضي اين شهادتها را اجرا کنند، زن و مرد بدون نياز به صيغة طلاق فوراً از هم جدا ميشوند. زن براي هميشه بر مرد حرام ميشود و ازدواج مجدد ميان آن دو امکان ندارد. حد قذف (مجازات اتهام زنا به زن پاک دامن) از مرد و حد زنا از زن برداشته ميشود، و اگر از اين ماجرا فرزندي به وجود آمده باشد از مرد منتفي و به او نسبتي نخواند داشت; ولي نسبتش با زن محفوظ است. البته اگر زن از پنج شهادت خود داري کرد، حد زنا بر او جاري ميشود. موضوع "لعان" احکام و مسائل ديگري دارد که براي آگاهي از آنها بايد به کتابهاي فقهي رجوع نمود.(ر.ک: تحرير الوسيله، امام خميني، ج 2، ص 359 ـ 362، مؤسسة اسماعيليان / تفسير نمونه، آيت اللّه مکارم شيرازي و ديگران، ج 14، ص 377 ـ 385، دارالکتب الاسلامية.)
يکي از عواملي که بنيان هر جامعهاي را متزلزل کرده و حتي ميتواند فروپاشد، همانا "سوء ظن" افراد نسبت به يکديگر است، به خصوص اين که اين عنصر زهرآگين به جامعه کوچک خانوادة مسلمانان راه پيدا کند; قرآن مجيد در رابطه با اجتناب از اين صفت زشت اخلاقي ميفرمايد: "يَـََّأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِيرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إثمٌ; (حجرات، 12) اي کساني که ايمان آوردهايد! از بسياري از گمانها بپرهيزيد; چرا که بعضي از گمانها گناه است." (ر.ک: فتح، 12) گمان بد، نه تنها به طرف مقابل و "حيثيت و آبروي" او، لطمه وارد ميکند و روح "بياعتمادي" را در جامعه کوچک خانواده سايه افکن مينمايد، بلکه براي صاحب آن نيز بلاي بزرگي است که همانند خوره او را آزار ميدهد و دنيائي وحشت ناک و آکنده از غربت را براي او فراهم ميسازد. اسلام اجازه نميدهد هر کسي با اين کار با آبروي ديگران بازي ميکند و جهنمي نيز براي خويش به وجود آورد. رسول گرامي اسلامدر حديثي ميفرمايد: "خداوند خون و مال و آبروي مسلمان را بر ديگران حرام کرده و همچنين گمان بد درباره او بردن را"(ر.ک: مهجّة البيضأ، فيض کاشاني;، ج 5، ص 268، دفتر انتشارات اسلامي.)
اما راه مقابله با اين گناه:
اولاً: گمان بد را، انسان از خود دور سازد، به اين ترتيب که به راههاي حمل بر صحت بينديشد و احتمالات صحيحي را که در مورد آن عمل وجود دارد، در ذهن خود مجسم سازد تا به تدريج بر "گمان بد" غلبه کرده "گمان نيک" و خير را جايگزين آن نمايد. قرآن ميفرمايد: "چرا هنگامي که اين (تهمت) را شنيدند، مردان و زنان با ايمان نسبت به خود (و کسي که همچون خود آنها است) گمان خير نبردند و نگفتند اين دروغي بزرگ و آشکار است؟! (نور، 12) به همين جهت است که در آموزههاي روايي اهلبيت: چنين دستور دادهاند، که اعمال برادران و خواهران ايمانيت را بر نيکوترين وجه ممکن حمل کن تا وقتي که دليلي بر خلاف آن قائم شود.(ر.ک: تفسير نمونه، آيتالله مکارم شيرازي و ديگران، ج 14، ص 396 و ج 22، ص 181، دارالکتب الاسلامية / اصول کافي، کليني;، ج 2، ص 363، دارالکتب الاسلامية.)
ثانياً: اگر گمان بدي، بدون اختيار در ذهن پيدا شد، در عمل کوچکترين اعتنائي به آن نکنيد و ترتيب اثري به آن ندهيد و طرز رفتار خويش را دگرگون نسازيد. در حديثي از پيامبر اکرمميخوانيم: سه چيز است که وجود آن در مؤمن پسنديده نيست و راه فرار دارد، از جمله سوء ظن است (فمخرجه من سوء الظن ان لا يحققه) که راه فرار از آن اين است، که به آن جامه عمل نپوشاند."(ر.ک: بحارالانوار، علامه مجلسي;، ج 72، ص 201، مؤسسة الوفأ، بيروت / معراج السعاده، ملااحمد نراقي، ص 161، انتشارات جاويدان)
مرا پير داناي مرشد شهاب دو اندرز فرمود بروي آب
يک آنکه بر خويش، خوش بين مباش دگر آنکه بر خلق بدبين مباش
منبع:emammahdi
[/SIZE]