-
درخت جادویی
[h=2][FONT=tahoma][SIZE=4]درخت جادویی
[/SIZE][/FONT][/h][FONT=tahoma][SIZE=4] [/SIZE][/FONT][FONT=tahoma][SIZE=4][URL="http://sososite.org/wp-content/uploads/2012/06/577645654654.jpg"][IMG]http://sososite.org/wp-content/uploads/2012/06/577645654654.jpg[/IMG][/URL]
[/SIZE][/FONT]
[FONT=tahoma][SIZE=4] [/SIZE][/FONT][FONT=tahoma][SIZE=4][B]مسافری خسته که از راهی دور می آمد ، به درختی رسید و تصمیم گرفت که در سایه آن قدری اسـتراحت کند غافـل از این که آن درخت جـادویی بود ، درختی که می توانست آن چه که بر دلش می گذرد برآورده سازد…![/B][/SIZE][/FONT]
[FONT=tahoma][SIZE=4] [/SIZE][/FONT][FONT=tahoma][SIZE=4]وقتی مسافر روی زمین سخت نشست با خودش فکر کرد که چه خوب می شد اگـر تخت خواب نـرمی در آن جا بود و او می تـوانست قـدری روی آن بیارامد. فـوراً تختی که آرزویـش را کرده بود در کنـارش پدیـدار شـد !!![/SIZE][/FONT]
[FONT=tahoma][SIZE=4] [/SIZE][/FONT][FONT=tahoma][SIZE=4]مسافر با خود گفت : چقدر گـرسـنه هستم. کاش غذای لذیـذی داشتم…[/SIZE]
[/FONT]
[FONT=tahoma][SIZE=4] [/SIZE][/FONT][FONT=tahoma][SIZE=4]ناگهان میـزی مملو از غذاهای رنگارنگ و دلپذیـر در برابرش آشـکار شد. پس مـرد با خوشحالی خورد و نوشید…[/SIZE][/FONT]
[FONT=tahoma][SIZE=4] [/SIZE][/FONT][FONT=tahoma][SIZE=4]بعـد از سیر شدن ، کمی سـرش گیج رفت و پلـک هایش به خاطـر خستگی و غذایی که خورده بود سنگین شدند. خودش را روی آن تخت رهـا کرد و در حالـی که به اتفـاق های شـگفت انگیـز آن روز عجیب فکـر می کرد با خودش گفت : قدری می خوابم. ولی اگر یک ببر گرسنه از این جا بگـذرد چه؟[/SIZE]
[/FONT]
[FONT=tahoma][SIZE=4] [/SIZE][/FONT][FONT=tahoma][SIZE=4]و ناگهان ببـری ظاهـر شـد و او را درید…
[/SIZE][/FONT]
[FONT=tahoma][SIZE=4] [/SIZE][/FONT][FONT=tahoma][SIZE=4]هر یک از ما در درون خود درختی جادویی داریم که منتظر سفارش هایی از جانب ماست.[/SIZE][/FONT]
[FONT=tahoma][SIZE=4] [/SIZE][/FONT][FONT=tahoma][SIZE=4]ولی باید حواسـمان باشد ، چون این درخت افکار منفی ، ترس ها ، و نگرانی ها را نیز تحقق می بخشد.[/SIZE][/FONT]
[FONT=tahoma][SIZE=4] [/SIZE][/FONT][FONT=tahoma][SIZE=4]بنابر این مراقب آن چه که به آن می اندیشید باشید…[/SIZE][/FONT]
[FONT=tahoma][SIZE=4] [/SIZE][/FONT][FONT=tahoma][SIZE=4]جان اولیورهاینر
[/SIZE][/FONT]