به رسم ایرانی‌ها!

نظرآقا یمین السلطنه با لهجه تركی شیرینش می گفت كه وقتی من خیلی جوان و در وزارت خارجه مترجم بودم، میرزا محمدتقی خان امیركبیر هر وقت سفرای خارجه را می پذیرفت مرا برای مترجمی احضار می نمود. روزی كه وزیر مختار روس در یك موضوع سرحدی تقاضای بی مناسبتی داشت، امیر كه به هیچ وجه گوش شنوایی برای این گونه سخنان و درخواست ها نداشت، وقتی كه مطلب را ترجمه كردم در جواب گفت: از وزیر مختار بپرس كه هیچ كشك و بادمجان خورده یی؟ وزیر مختارگفت: بگویید خیر.

امیركبیر گفت: پس به وزیر مختار بگو ما در خانه مان یك فاطمه خانوم جانی داریم كه كشك و بادمجان را خیلی خوب درست می كند. این دفعه وقتی كه فاطمه خانم جان كشك و بادمجان درست كرد یك قسمت هم برای شما خواهم فرستاد تا بخورید و ببینید چقدر خوب است. بعد شروع كرد به صورت آهنگین این جملات را خواندن: ای كشك و بادنجان، ای فاطمه خانوم جان. وزیرمختار گفت: بگویید ممنونم. اما در موضوع سرحدی چه می فرمایید؟ درخواست سفیر را مجددا برای امیر ترجمه كردم. امیر كبیر به من فرمود به وزیر مختار بگویید: ای كشك و بادمجان، ای فاطمه خانم جان و همین طور تا بالاخره چون وزیر مختار دید غیر از « ای كشك و بادنجان و فاطمه خانوم جان» جواب دیگری عایدش نمی شود از جا برخاسته، مرخصی گرفته و رفت.

به وقت دیگر سفیر روس كه تعدادی همراه با خود راه انداخته بود با كلی خدم و حشم به ملاقات امیر كبیر آمد. اما امیر او را به حضور نپذیرفت. سفیر 2 ساعتی معطل ماند و آنگاه برافروخته شد كه این توهین به دولت روسیه است. امیر پس از 2 ساعت او را به حضور پذیرفت. از او پرسید چه شده؟ سفیر گفت سه ساعت به غروب وعده كرده ولی دوساعت آن سرآمده! امیر پاسخ داد این رسم ایرانیان است! سفیر گفت: اما ما به رسم خود رفتار می كنیم. امیر پرسید: شما در روسیه با چند نفر راه می روید؟ سفیر پاسخ داد: تنها می رویم. امیر گفت: پس چرا در ایران چند نفر را در عقب و جلو خود راه می اندازید؟ سفیر گفت: به رسم ایران چنین می كنم. امیر پاسخ داد: اگر به رسم ایرانیان رفتار می كنید، وعده ایرانی ها نیز دو ساعت تاخیر دارد!




منبع: روزنامه اعتماد