-
یاد من باشد
[B][COLOR=#0000cd][SIZE=3]یاد من باشد فردا دم صبح ، جور دیگر باشم
بد نگویم به هوا، آب ، زمین - مهربان باشم، با مردم شهر
و فراموش کنم، هر چه گذشت - خانه ی دل، بتکانم ازغم
و به دستمالی از جنس گذشت - بزدایم دیگر،تار کدورت، از دل
مشت را باز کنم، تا که دستی گردد و به لبخندی خوش ،دست در دست زمان بگذارم
یاد من باشد فردا دم صبح
به نسیم از سر صدق، سلامی بدهم
و به انگشت نخی خواهم بست تا فراموش، نگردد فردا
زندگی شیرین است، زندگی باید کرد ، گرچه دیر است ولی
کاسه ای آب به پشت سر لبخند بریزم ،شاید به سلامت ز سفر برگردد
بذر امید بکارم، در دل ، لحظه را در یابم
من به بازار محبت بروم فردا صبح - مهربانی خودم، عرضه کنم
یک بغل عشق از آنجا بخرم
یاد من باشد فردا حتما
به سلامی، دل همسایه ی خود شاد کنم
بگذرم از سر تقصیر رفیق ، بنشینم دم در ، چشم بر کوچه بدوزم با شوق
تا که شاید برسد همسفری ، ببرد این دل مارا با خود
و بدانم دیگر قهر هم چیز بدیست
یاد من باشد فردا حتما
باور این را بکنم، که دگر فرصت نیست
و بدانم که اگر دیر کنم ،مهلتی نیست مرا و بدانم که شبی خواهم رفت
و شبی هست، که نیست، پس از آن فردایی
یاد من باشد
باز اگر فردا، غفلت کردم - آخرین لحظه ی از فردا شب ،
من به خود باز بگویم این را :
[/SIZE][/COLOR][COLOR=#000080][SIZE=3]مهربان باشم با مردم شهر و فراموش کنم هر چه گذشت......[/SIZE][/COLOR][COLOR=#0000cd][SIZE=3]
فریدون مشیری
[/SIZE][/COLOR][/B]
-
[SIZE=3][COLOR=#000080][B]سر مشق داده خدایم ، دوباره باز - در ابتدای صفحه ی یک روز دیگرم
بالای صفحه ی صبحم نوشته او :
امروز بنده ی من ، روز دیگریست - سرمشق روز نو :" آزاده باش و پاک "
سرمشق های روز و هفته و هر سال رفته ام
آری تمام عمر این بوده است و بس - اما دریغ و درد ، بد خط نوشته ام این مشق روزگار
سرمشق کردگار ، با هر طلوع صبح - بخشیده او مرا
تکلیف روز نو ، چونان تمام عمر :" آزاده باش و پاک "
از من نوشتن کژ واژه های عمر -از او دوباره دادن سر مشق های نو
خندیده باز خدایم ، نوشته او : تا مانده برگه ای - تا هست دفتر عمرت به روزگار
آری امید هست ، زیبا نویس ، مشق زندگی ات را برای من
با هر ورق که می خورد این دفتر حیات - فرصت برای مشق زندگی از دست می رود
چند برگ بوده ، دفتر این روزگار من ؟ چند صفحه مانده است ؟
امروز هم گذشت ، فردا دوباره سر آغاز دیگریست
سرمشق روز نو - تکلیف عمر تو " آزاده باش و پاک "
کیوان شاهبداغی
[/B][/COLOR][/SIZE]
-
مهربان باشم با مردم شهر و فراموش کنم هر چه گذشت......
-
[FONT=arial][SIZE=4][COLOR=#5E5E5E]یاد من باشدکه:
هر زمان که عشق می ورزیم[/COLOR]
[COLOR=#5E5E5E]بدون انتظارات، بدون محاسبات، و بدون حرف و سخن..[/COLOR]
[COLOR=#5E5E5E]در حقیقت در بهشتیم ..[/COLOR]
[COLOR=#5E5E5E]~ مولانا ~[/COLOR][/SIZE][/FONT]