رزّاقیت خداوند به چه معناست؟
برای این سؤال جوابهای متفاوتی طبق مبانی گوناگون کلامی و فلسفی و عرفانی ، میتوان ارائه نمود. حضرت عالی به احتمال زیاد برخی پاسخهایی عامّ کلامی برای این مطلب را شنیدهاید ؛ لذا متذکر آنها نمیشویم و پاسخ این سؤال را از راه مبانی فلسفی نیز بررسی میکنیم ؛ که البته این پاسخ مقداری دشوار و فهم دقیق آن نیازمند تعمّق بیشتر خواهد بود.
از نظر مکتب فلسفی ملاصدرا (حکمت متعالیه ) ، عالم خلق دارای سه مرتبهٔ کلّی است که عبارتاند از:عالم عقل ، عالم مثال و عالم طبیعت.
عالم عقل یا عالم مفارقات، عالمی است مجرّد از مادّه و خواصّ مادّه ، لذا در این عالم نه خبری از حرکت و زمان است و نه خبری از شکل و رنگ و مقدار و ... ــ توجه : اصطلاح عقل در اینجا ، غیر از عقل جزئی بشری است ــ .عالم مثال یا عالم برزخ نزولی ، نیز عالمی است مجرّد از مادّه ؛ لکن در این عالم برخی از خواصّ مادّه نظیر شکل و رنگ و مقدار موجود است ، ولی از زمان و حرکت ــ که بارزترین ویژگی عالم مادّه هستند ــ منزّه است. عالم طبیعت نیز همان عالم ماده است.
رابطهٔ بین این عوالم، رابطهٔ طولی است؛ یعنی عالم عقل ، باطن و علّت عالم مثال و عالم مثال ، باطن و علت عالم طبیعت است. لذا از نظر وجودی عالم عقل شدیدتر از عالم مثال ، و عالم مثال نیز اقوا از عالم طبیعت است .
حقایق همهٔ موجودات عالم طبیعت ، که در علم الهی است ، ابتدا در عالم عقل ظاهر میشود ؛ و از عالم عقل به عالم مثال نازل شده و از عالم مثال به عالم طبیعت تنزّل مییابد. به قول شیخ محمود شبستری :« صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی. » از آیات قرآن کریم نیز به وضوح استفاده میشود که حقایق موجودات مادّی نزد خداست ؛ و از نزد او نازل میشوند ؛ لذا خداوند متعال فرمود: « وَ إِنْ مِنْ شَیءٍ إِلاَّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ ـــــ و هیچ چیزی نیست مگر آنکه خزائن آن نزد ماست ؛ و ما آن را نازل نمیکنیم مگر به اندازه معلوم و معین »( الحجر : 21) و فرمود: « وَ أَنْزَلْنا عَلَیکمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوی ــــــ و بر شما نازل نمودیم منّ و سلوا را » (بقره/57 )
همچنین فرمود: « یا بَنی آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنا عَلَیکمْ لِباساً یواری سَوْآتِکمْ وَ ریشاً وَ لِباسُ التَّقْوی ذلِک خَیر ـــــ ای فرزندان آدم! ما نازل کردیم برای شما ، لباسی که اندام شما را میپوشاند و مایهٔ زینت شماست؛ اما لباس پرهیزگاری بهتر است » (الأعراف /26)
و فرمود: « ِ وَ أَنْزَلْنَا الْحَدیدَ فیهِ بَأْسٌ شَدیدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاس ـــــ و آهن را نازل کردیم که در آن نیروی شدید و منافعی برای مردم است.» (الحدید/25)
در روایت امام صادق(ع) نیز آمده است: :« انّ اللَّه عزّ و جلّ خلق ملکه علی مثال ملکوته، و اسّس ملکوته علی مثال جبروته لیستدلّ بملکه علی ملکوته و بملکوته علی جبروته. ـــــــ همانا خداوند عزّ وجلّ عالم مُلک خویش را به سان ملکوتش آفرید ؛ و ملکوتش را به سان جبروتش تأسیس نمود تا با ملکش به ملکوتش استدلال کند( یا استدلال شود) و با ملکوتش بر جبروتش. »( اتحاد عاقل به معقول ، علامه حسن زاده آملی ، ص 93)
بر همین اساس ، وجودانسان نیز ، دارای مراتبی است ؛ مرتبه پایین او (بدن ) ، جزء موجودات عالم مادّه است ؛ که خود در درونش ، نظام و عالمی دارد ؛ و میلیاردها سلول و عضو کوچک و بزرگ ، در همین یک بدن ، طبق نظامی خاصّ ، در تکاپو هستند. مرتبهٔ متوسط انسان (وجود مثالی او ) نیز جزء موجودات عالم مثال است ؛ که آن هم خود عالمی است ، لذا از آن تعبیر میکنند به مثال متّصل. مرتبهٔ بالای انسان (وجود عقلی او ) نیز از موجودات عالم عقل است. پس طبق این مبنای فلسفی انسان یعنی موجودی واحد که به طور کلّی دارای مراتب سه گانه بوده در تمام عوالم وجود کشیده شده است.
حال می گوییم رزق هر انسانی و بلکه هر موجودی عبارت است از کلّ وجود او در عوالم سه گانه. به عبارت دیگر ، رزق هر موجودی آن مقدار از گسترهٔ وجودی است که در عالم خلقت به او اختصاص یافته است ؛ که از این مقدار نه ذرّه ای کاسته میشود و نه ذرّه ای به آن افزوده میشود. و به هیچ کس خارج از دایرهٔ وجود خویش چیزی داده نمیشود. وجود هر انسانی از عالم عقول به عالم مثال و از عالم مثال به عالم طبیعت نازل شده ، و در عالم طبیعت به مادّهٔ خاصّی که از ترکیب تخمک زن و اسپرم مرد حاصل شده است ، تعلّق میگیرد. در این هنگام ، آن مادّه ، صورت نطفه به خود میگیرد که آن را میتوان اوّلین مرتبهٔ وجود مادّی انسان دانست. آنگاه به اذن مسبّ الاسباب و فیاض ازلی ، لحظه به لحظه کمالات وجودی انسان از عالم مثال و از وجود مثالی او به نطفه اعطاء میشود. به عبارت دیگر انسان لحظه به لحظه روزی مادّی خود را از طریق مراتب بالای خود از خداوند متعال میگیرد. در این میان آنچه از راه بدن مادر به جنین میرسد مادّهٔ قابل است نه صور کمالیه. حقیقت صور کمالیه از سنخ مادّه نیست بلکه خود جوهری مستقلّ و از سنخ موجود مثالی است که به اعتبار تعلّقش به مادّه ، کمالات یا صور مادّی نامیده میشوند. لذا مادّهٔ بدن هیچگاه جزء ذات و حقیقت شخص نبوده ، نیست و نخواهد شد. این موادّ همواره در آمد و شدند تا انسان ، آن صور مثالی را از وجود مثالی خویش دریافت نماید.
پس رزق انسان در هنگام جنینی خون مادر نیست بلکه صورت نطفگی ، صورت علقه بودن ، مضغه بودن و ... و صورت جنینی است که از ملکوت خودش دریافت میکند. و اگر به خون مادر رزق گفته میشود بالعرض است. یعنی از آن جهت است که آن خون ، مادّهٔ قابل صور کمالیهٔ جنین واقع شده است.« ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَةً فی قَرارٍ مَکینٍ ــ ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَکسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَک اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقینَ .
ــــــــــ سپس او را نطفهای در قرارگاه مطمئن (رحم) قرار دادیم. سپس نطفه را بصورت علقه (خون بسته) ، و علقه را بصورت مضغه ( چیزی شبیه گوشت جویده شده)، و مضغه را بصورت استخوانهایی درآوردیم؛ و بر استخوانها گوشت پوشاندیم؛ سپس آن را آفرینش تازهای دادیم ؛ پس بزرگ است خدایی که بهترین آفرینندگان است.»(المومنون: 13 ، 14)
جنین بعد از این که لحظه به لحظه رزق معلوم خود (کمالات وجودی خود) را از ناحیهٔ ملکوت دریافت نمود به عالم خارج از رحم منتقل میشود و همچنان کمالات وجودی خویش را دریافت نموده کمال مییابد. لکن برای دریافت صور کمالیه ، که روزی حقیقی او هستند ، محتاج به مادّهٔ حامل است ؛ لذا حکیم فیاض مادّهٔ لازم را از راه شیر و غذا در اختیار او قرار میدهد تا قابلیت لازم برای دریافت رزق حقیقی خود ( صورت کمالیه) را داشته باشد. و چون شیر مادر و دیگر موادّ غذایی نقش قابلی برای دریافت رزق حقیقی دارند آنها را هم بالعرض رزق می گویند.پس رزق مادّی هر کسی در رابطه با کمال بدنی او ، همان چیزی است که به هاضمهٔ او راه یافته قابل صور کمالیه میشود. لذا آنچه شخص در یخچال خانهاش گذاشته تا قابل صورتی از صور کمالیهٔ بدن او نشده رزق بالعرض او نیست ؛ حتّی اگر داخل دستگاه گوارش او شده باشد. همچنین اگر موادّ غذایی ، هضم شده و داخل بدن شدند ولی حامل صورتی از صور کمالیهٔ شخص نشدند باز رزق او نیستند. از اینرو سمّی که وارد بدن شده یا غذای مضرّی که خورده شده رزق شخص محسوب نمیشوند. پس صرف داشتن و خوردن به معنی مرزوق شدن نیست. رزق حقیقی آن چیزی است که جزء وجود آدمی شده با او به عالم برزخ میرود.
انسان دارای شئون وجودی گوناگونی است که هر کدام باید کمال خود را از عالم مثال دریافت نمایند ؛ که برای برخی از آنها مادّهٔ قابل نیز احتیاج است. به عنوان مثال برای تکامل یافتن قوّهٔ شهوت جنسی ، همسر لازم است. لذا رزق حقیقی قوّهٔ جنسی ، کمال خاصّی است که به آن میرسد. لکن از آنجا که وجود همسر به نوعی واسطهٔ نزول این کمال است او نیز بالعرض ، رزق شخص محسوب میشود. همینطور علم که کمال عقل است رزق حقیقی است ؛ ولی کتاب و معلّم و امثال این امور نیز بالعرض رزق شمرده میشوند.
پس رزق حقیقی انسان در دنیا آن کمالات وجودی است که از جانب ملکوت وجود خود شخص به او اعطاء میگردد ؛ که در این پروسه موادّ و وسائط فیض و علل معدّ و امثال این امور نیز بالعرض رزق گفته میشوند.
مطلب دیگر اینکه بخشی از این رزقهای حقیقی (کمالات وجودی) خارج از اختیار انساناند ؛ امّا جلب بعضی از آنها منوط به عمل اختیاری آدمی است. برای مثال عبادات و دعا و انفاق و امثال این امور ، باعث نزول برخی کمالات از ملکوت میشوند ؛ لذا با ترک این امور چه بسا برخی کمالات آدمی هیچگاه بر او نازل نشوند. یا کمال خاصّی که از راه ورزش عائد مرتبهٔ طبیعی انسان میشود کمال اختیاری است که تا ورزش نکند به او اعطاء نمیشود
منبع :
پرتال مجمعه جهانی شیعه شناسی