|
|
|
|
خدايا ميداني چه ميكشم، پنداري چون شمع ذوب ميشوم. ما از مردن نمیهراسيم، اما ميترسيم بعد از ما ايمان را سر ببرند و اگر بسوزيم، روشنايي ميرود و جاي خود را دوباره به شب ميسپارد. پس چه بايد كرد؟ از يك سو بايد بمانيم تا شهيد آينده شويم و از ديگر سو بايد شهيد شويم تا آينده بماند. هم بايد امروز شهيد شويم تا فردا بماند و هم بايد بمانيم تا فردا شهيد شويم.
عجب دردي! چه ميشد امروز شهيد ميشديم و فردا زنده ميشديم تا دوباره شهيد شويم؟!
شهيد كاظم لطيفيزاده
ویرایش توسط بهمن پور : 2013-08-08 در ساعت 01:23
لیست موضوع های تصادفی این انجمن :
- آخرین دست نوشته شهید "احمدرضا احدی" رتبه اول کنکور پزشکی سال 1364
- هدیه شهید پلارک به کسی که او را شستشو داد.
- یاد و خاطره ی شهدای هسته ای گرامی باد
- محمد بروجردی
- شهید تشنه لب و گریه ی سرهنگ عراقی
- تا اطلاع ثانوی درس تعطیل است...
- روایتی از شهادت در میدان ژاله روز 17 شهریور
- ی روز... .
- کریسمس با آقا در خانه یک شهید ارمنی
- سبک زندگی شهید بابایی
- تصاویر دیده نشده از شهید مفتح بعد از ترور
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)