|
|
|
|
[/URL]
وقتی سلطان علا ءالدین بالای شهر را به اتمام رسانید، به بهاءولد (پدر مولانا و از عرفای نامدار آن زمان) گفت: یک بار گرد باروی شهر آمده، تفرج فرمایید.
بهاء ولد گفت:
از دفع سیل و منع خیل، نیکوبنیادی نهادی و قلعه حصین ساختی، اما تیر دعای مظلومان را چه توانی کرد که از صد هزار برج می گذرد و عالم را خراب می کند.جهدی بنما و جهادی کن تا قلعه احسان و عدل برآوری و لشکر دعاهای خیر حاصل کنی که از هزاران حصار حصین بهتر است و امن عالم و امان خلق در آن است.
مناقب العارفین
منبع:روزنامه خراسان
ویرایش توسط بهمن پور : 2013-09-05 در ساعت 12:00
لیست موضوع های تصادفی این انجمن :
- داستانک چیست؟
- كيك بهشتي مادربزرگ !
- داستان آموزنده کمک به رقبا
- مرد فقیر- داستان بسیار آموزنده
- داستان درویش و زاهد و دخترک کنار رودخانه
- عامل زیر و رو شدن زندگی (داستانک)
- داستان کوتاه و آموزنده
- دلخوری لاک پشت از خدا و پاسخ خدا به او!
- الاغ ملانصرالدین و تعمیر پشت بام خانه
- زود داوری های مردم
- داستان مار و اره
مشاوره و کارشناسی بیمه عمر و آتیه پاسارگاد - بهمن پور 09306610039 در واتساپ
بیمه عمر و آتیه پاسارگاد آرامش در زندگی :::... @pasargadbahmanpoor. همین الان..
مشاوره و کارشناسی بیمه عمر و آتیه پاسارگاد - بهمن پور 09306610039 در واتساپ
بیمه عمر و آتیه پاسارگاد آرامش در زندگی :::... @pasargadbahmanpoor. همین الان..
مشاوره و کارشناسی بیمه عمر و آتیه پاسارگاد - بهمن پور 09306610039 در واتساپ
بیمه عمر و آتیه پاسارگاد آرامش در زندگی :::... @pasargadbahmanpoor. همین الان..
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)