|
|
|
|
کودک گفت: «گاهی اوقات قاشق از دستم می افتد.»
پیرمرد گفت: «من هم همینطور.»
کودک آرام نجوا کرد: «من شلوارم را خیس می کنم.»
پیرمرد خندید و گفت: «من هم همین طور.»
کودک گفت: «من خیلی گریه می کنم.»
پیرمرد سری تکان داد و گفت: «من هم همین طور.»
«اما بدتر از همه این است که…»
کودک ادامه داد: «آدم بزرگ ها به من توجه نمی کنند.»
بعد کودک گرمای دست چروکیده ای را حس کرد.
پیرمرد با بغض گفت: «می فهمم چه حسی داری ، می فهمم.»
مشاوره و کارشناسی بیمه عمر و آتیه پاسارگاد - بهمن پور 09306610039 در واتساپ
بیمه عمر و آتیه پاسارگاد آرامش در زندگی :::... @pasargadbahmanpoor. همین الان..
لیست موضوع های تصادفی این انجمن :
- پیرترین و جوان ترین استان های ایران کدامند؟
- حکم ابرو برداشتن پسران
- می دانید چرا پرندگان آواز می خوانند؟؟؟
- دلا یاران سه قسمند..
- مثلث برمودا
- پیشرفتهترین ربات نوزاد متولد شد
- ببینید: تفاوت اشک شادی با اشک غم و اندوه در زیر میکروسکوپ!
- احساس غمگینی در هوای ابری
- پاداش کسی که شطرنج را اختراع کرد!!
- اس ام اس روز زن
- آیفون تصویری الکتروپیک
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)