میرزا حاجب، بالکل تخم هندوانه بر زمینهایش ریخته بود. وقت محصول همه انگشت به دهان بودند از درشتی هندوانهها و سبزی جلدشان و سرخی گلگونِ درونشان. مردم میگفتند که بیشتر از دانههای گندم و جو هندوانه حاصل آمده است.
انگار از هر تخمی هفتاد هندوانه بل اکثر زاده شده بود. آن سال میان حاجب و داروغه اختلافی بود.
میرزا که فردی کیّس بود، هندوانه ها را در انبار بزرگی زیر کاه نهاد. وقتی که سرما همهجا چیره گشت و روزهای خزان خزان میگشت، وی نزد حکیم دربار رفت و دو برابر رشوهی داروغه به او سکه زر داد. جارچیان حاکم فردایش جار می زدند که اکل و شرب هندوانه
جایز است بل خوردن آن در شب چله، ضامن سلامت.
هندوانههای رنجور میرزا به قیمتی گزافترفروش رفتند.
منبع:سیمرغ