کارآفرینی، مفهومی است که همواره همراه بشر بوده و به عنوان یک پدیده نوین نقش موثری را در توسعه و پیشرفت اقتصادی کشورها یافته است، بهطوری که در اقتصاد رقابتی و مبتنی بر بازار امروزه دارای نقش کلیدی است، از این رو تضمین حیات و بقاء کشورها نیازمند نوآوری، ابداع و خلق محصولات و خدمات جدید میباشد.
از اینرو اقتصاددانان برای نخستین بار در نظریههای خود به تشریح کارآفرین و کارآفرینی پرداختند. افزایش بیرویه جمعیت در قرن ۱۹ و ۲۰ و عدم ساماندهی مناسب آنها موج فزاینده بیکاری را در سرتاسر جهان به همراه داشت و تقریبا در اکثر جوامع، بیکاری به عنوان یکی از اصلیترین بحرانها نمود پیدا کرد. در آن زمان با روشهای مختلفی به مقابله با بیکاری و مدیریت این بحران پرداخته شد، آنچه حائز اهمیت بود، اینکه همه در یک موضوع و آن هم توسعه کارآفرینی به عنوان موتور رشد و توسعه اتفاق نظر داشتند. از این رو دانشگاههای بزرگ جهان، آموزش و تفکر کارآفرینی را در اولویت برنامه خود قرار دادند و در نهایت اعلامیهای در این زمینه در اکتبر ۱۹۹۸ زیر نظر یونسکو در پاریس صادر شدکه توسعه مهارت و ابتکارهای کارآفرینی باید در زمره آموزشهای دانشگاهی قرار میگرفت. علاوه بر آن، در کشورهای در حال توسعه نیز سازمانهایی برای ترویج کارآفرینی ایجاد شد و با توجه به پدیده جهانی شدن، کارآفرینی از نقطهای به نقطه دیگر منتقل شد و به عنوان یک فرهنگ جهانی خودنمایی کرد.
آنچه میتوان در مورد جذابیتهای کارآفرینی نام برد، اینکه منجر به یک کسب و کار جدید میگردد یعنی میتوان آن را رضایت خاطر حاصل از پروژهای پیچیده که مستلزم مداومت و پافشاری و خلاقیت قابل توجهی در به ثمر رساندن آن است، دانست.
کارآفرینی را میتوان شکل ویژهای از نوآوری و خلاقیت بیان کرد که محدودیت به تاسیس یک کسب و کار جدید نیست زیرا میتوان آن را در کسب و کارهای جا افتاده نیز یافت.
دراین میان نقش و اهمیت خانواده به عنوان کانون اندیشه نوگرایی، در ایجاد روحیه خلاقیت و نوآوری در افراد، گسترش روحیه کارآفرینی و توسعه کسب و کار جدید در جامعه، انکارناپذیر است. چرا که خانواده از نظر کمی و کیفی به پرورش روحیه و خلق ایده و کار در افراد میپردازد. تحقق کارآفرینی مستلزم توجه ویژه والدین به ابعاد و ساحتهای حیات فردی فرزند از هنگام تولد تا زمان تکوین شخصیت اوست.
اگر والدین فرزند را به سمت و سویی ترغیب کنند تا ذهن خود را به صورتی منسجم سوق دهد، برای چنین فردی دستیابی به منابع اقتصادی ناشی از کار و تسخیر فضاهای جدید ارزش تلقی میشود. چنین طرز تلقی از دنیای پیرامون ذهن فرد را نسبت به خلق ایدهای نو و استقلال اقتصادی و کسب موفقیت دگرگون میسازد. خانواده میتواند عنصر پویایی و تحرک را به ژرفای وجود افراد تحت نفوذ و وابسته به خود تزریق کند، به شکلی که فرد و جامعه در محیطی هماهنگ به تعامل بپردازند و قالبهای اجتماعی نوآورانه شکل گیرد. شاید اولین و مهمترین نظریه مربوط به زمینههای روانی کارآفرینان توسط دیوید مککلهلند در دهه ۱۹۶۰ مطرح شد.
او بیان میکند: کارآفرینان افرادی هستند که نیاز فراوانی به موفقیت دارند و مخاطرات بالایی را میپذیرند و چنین ریسکهایی آنان را به فعالیت مداوم تحریک میکند. ایشان همیشه ریسکپذیرند. نیازی نیست که آنها همیشه مخترع باشند بلکه به سادگی میتوانند نیاز دیگران را با ایدهای نو برطرف کنند.
امروزه بیشتر مطالعات کارآفرینان مبنی بر موردکاوی است و بسیاری از اقتصاددانان و دانشمندان برجسته روی این مسئله مطالعه کردهاند. به طور مثال شولتز کارآفرینی را توانایی مقابله با عدم توازن میداند و نه توانایی پرداختن به ابهامات.
مالسینر معتقد است، ریسکپذیری، نقطه ثقل مفهوم کارآفرینی است. لینگ و هربرت برای تعریفی از کارآفرینی به یکپارچه سازی مفاهیمی چون ریسک، ابهام، نوآوری، درک و تغییر میپردازند. آنان کارآفرین را به عنوان فردی تعریف میکنند که متخصص پذیرفتن مسئولیت، اتخاذ تصمیمات قانونی که بر محل، نوع واستفاده از کالاها و منابع یا نهادها تاثیر میگذارد، است.
دراکر، کارآفرینی را منظری برای تغییر میداندکه همیشه درجستجوی تغییر است، نسبت به آن از خود واکنش نشان میدهد و آن را یک فرصت و شانس میداند. او در درجه اول مدیریت کارآفرینی را پاسخی به نوآوری، تمایل به تغییر را یک فرصت میداند و دوم اینکه معتقد است معیارهای سیستماتیک برای ارزیابی عملکرد یک شرکت به عنوان یک کارآفرین یا نوآور حیاتی بوده و هدف از آن توسعه عملکرد است و سوم آنکه ساختار سازمانی را مناسبترین فضا برای ایجاد فضای کارآفرینی میداند.
تامیسون ۱۰ نکته کلیدی راجع به کارآفرینی بیان میکند که شامل متمایز کردن فرد کارآفرین از دیگران، بهرهبرداری و موضعیابی از فرصتها، یافتن منابع مورد نیاز، ایجاد ارزش افزوده، شبکهسازی اجتماعی و مالی، دانش علمی داشتن، خلق سرمایه مالی، اجتماعی و هنری، داشتن مدیریت ریسک، داشتن قاطعیت و اراده در مواجه با ناملایمات و دربرداشتن خلاقیت و نوآوری است.
براساس تعاریف گوناگون از کارشناسان و نظریهپردازان مختلف مسائل اقتصادی و اشتغالی بر ضرورت توسعه کارآفرینی تاکید ویژه دارند و در عصر جهانی شدن نقش آن را در تحول اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و... کشورها بسیار حائز اهمیت میدانند.
با توجه به ویژگیهای خاص کارآفرینی تعاریف مختلفی میتوان برای آن بیان کرد. از جمله:
▪ کارآفرینی فرایندی است که فرد کارآفرین با ایدههای نو و خلاق و شناسایی فرصتهای جدید و بسیج منابع، مبادرت به ایجاد کسب و کار و شرکتهای نوآور و رشد یابنده کرده که توام با پذیرش مخاطره و ریسک است و منجر به معرفی محصول یا خدمت جدیدی به جامعه میشود.
▪ کارآفرینی فرایندی است که منجر به ایجاد رضایتمندی و یا تقاضای جدید میشود و یا فرایند ایجاد ارزش از راه تشکیل مجموعه منحصر به فردی از منابع به منظور بهرهگیری از فرصتها است.