طلاق عاطفی
مقدمه
صاحب نظران معتقدند خانواده از نخستین نظام های نهادی ، عمومی و جهانی می باشد که برای رفع نیازهای حیاتی و عاطفی انسان و بقای جامعه ضرورتی تام دارد . روابط مناسب در جامعه بر اساس روابط مناسب در خانواده شکل می گیرد و هر اندازه روابط درون خانواده مناسب تر باشد ، خانواده به تبع آن جامعه از ثبات و استحکام بیشتری برخوردار است .
نقش طلاق عاطفی در نظام خانواده
یکی از مهمترین آسیب های خانوادگی ، طلاق است ، اما آمار رسمی طلاق به طور کامل نشان دهنده میزان ناکامی همسران در زندگی زناشویی نیست . زیرا در کنار آن آماری بزرگتر به طلاق های عاطفی اختصاص دارد . یعنی زندگی های خاموش و تو خالی ای که زن و مرد در کنار هم به سردی زندگی می کنند ولی تقاضای طلاق قانونی نمی کنند.
تعریف طلاق عاطفی از دیدگاه پل هانان:
نظریه پردازی به نام پل هانان طلاق عاطفی را اولین مرحله در فرایند طلاق و بیانگر رابطه زناشویی رو به زوالی می داند که احساس بیگانگی جایگزین آن می شود . به عقیده او زن و شوهر اگر چه ممکن است با هم بودن را مانند یک گروه اجتماعی ادامه دهند ، اما جاذبه و اعتماد آتها نسبت به یکدیگر از بین رفته است .
تعاریفی از طلاق عاطفی
- طلاق عاطفی به عنوان انتخابی نفرت انگیز بین تسلیم و نفرت از خود است که زن و شوهر هر کدام آن را تجربه می کنند که در آنها هر یک از زن و شوهر به دلیل غمگینی و ناامیدی دیگری را آزار می دهد.
-طلاق عاطفی متضمن فقدان اعتماد ، احترام و محبت به یکدیگر است . همسران بجای حمایت از همدیگر در جهت آزار و ناکامی و تنزل عزت نفس یکدیگر عمل می کنند و هر کدام به دنبال یافتن دلیلی برای اثبات عیب و کوتاهی و طرد دیگری است.
-طلاق عاطفی ، فاصله عاطفی و مشخص و آشکار میان همسرانی است که هر دو ناپخته هستند ، هر چند یکی از آنها ممکن است این ناپختگی را تایید کند و دیگری با ابراز اعمال مسئولانه مفرط چنین چیزی را انکار کند.
-طلاق عاطفی نماد وجود مشکل در ارتباطی سالم و صحیح بین زن و شوهر است. این مشکل ارتباطی در سطح خانواده می تواند در جامعه نیز شیوع و گسترش یابد و ارتباط انسانی را مختل کند.
عوامل تسهیل کننده در طلاق عاطفی
- عدم تامین نیاز عاطفی
- بی توجهی مرد
- عدم همدلی و همراهی
- رفتارهای خشونت آمیز مرد
- عدم گذران وقت با یکدیگر
- نارضایتی جنسی
- بی اعتمادی
- مشکلات ارتباطی
- عدم تعادل روحی مرد
شرایط میانجی خانوادگی
دخالت خانواده ها : در زمینه فرهنگی و اقتصادی از عوامل موثر بر بروز مشکل در زندگی مشترک زن و مرد بوده است. اختلاف سطح اقتصادی خانواده زن و مرد موجب بروزتنش و مشکلات در روابط همسران می شود . ناهماهنگی در زمینه فرهنگی نیز از طریق تفاوت در نگرش ها و آداب و رسوم منجر به بروز اختلاف و افزایش فاصله همسران شده است.
شرایط میانجی فردی
بحران های مالی ناشی از مشکلات شغلی مرد با افزایش مشغله کاری و ذهنی مرد در نتیجه کاهش توجه او به همسر و زندگی مشترک نقش مهمی در افزایش فاصله همسران از هم داشته است. دوری زن مرد از هم به دلیل کار کردن مرد در شهر دیگر نیز از عوامل افزایش فاصله همسران بوده است. اعتیاد مرد به مواد مخدر و ازدواج مجدد نیز از عوامل موثر بر دوری عاطفی مرد از همسر و افزیش نارضایتی زن بوده است.
نظریه سیستمی کیفیت زناشویی مارکز
استیفن مارکز با نگرشی سیستمی به فرد به رابطه او با همسرور ابطه با دیگران نمی نگرد. او چارچوب نظریه خود را چنین توضیح می دهد که یک فرد متاهل دارای زاویه درونی ، زاویه همسری و زاویه سوم است که هر نقطه تمرکز خارج از خود به جز همسر را نشان می دهد.
منابع:
· استیل، لیز، کید، وارن(1388). جامعه شناسی مهارتی خانواده
· اشتراوس، نسم و کوربین ، جلیت(1385) اصول و روش تحقیق کیفی
· نظریه مبنایی ، رویه ها و شیوه ها ، ترجمه بیوک محمدی ، تهران : پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
· اعزازی ، شهلا (1387) جامعه شناسی خانواده ، تهران ، روشنگران و مطلعات زنن
· افروز ، غلامعلی (1389) روانشناس رابطه ها ، تهران انتشارات دانشگاه تهران
· بخارایی ، احمد (1386) جامعه شناسی زندگی های خاموش در ایران (طلا ق عاطفی) تهران : پژواک جامعه
· تبریزی ، مصطفی و همکاران(1385) فرهنگی ، توصیفی خانواده و خانواده درمانی . تهران : فراروان)
برگرفته از:
http://moshavereh.kiau.ac.ir