ا ی روزگار! کاشکی گاهی وقتا خدا از پشت اون ابرها میومد بیرون گوشم را محکم میگرفت و داد میزد:اهــــــــــــــــــ ــایبگیر بشین سر جات!اینقدر غر نزن همینه که هستبعد یک چشمکی میزد و اروم توی گوشم میگفت:همه چی درست میشه
ویرایش توسط بهمن پور : 2014-04-15 در ساعت 01:17
لیست موضوع های تصادفی این انجمن : نفس می کشم هنوز............... آن روز یه دوست خوب خدایا ،تو گفتی.......... تنهایی «باز باران٬ با ترانه میخورد بر بام خانه» آری گویی معتاد شدم قــــدر لـحـظـه ها را بـــدان هزار سال به سوی تو آمدم قسمت ای آنکه در نگاهت حجمی زنور داری
انتخاب سریع یک انجمن
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
مشاهده قوانین انجمن