|
|
|
|
یکی از حکما پسر را نهی همی کرد از بسیار خوردن; که سیری مردم را رنجور کند {بیمار می کند} گفت: ای پدر گرسنگی خلق را بکشد. نشنیده ای که ظریفان گفته اند: به {به سبب} سیری مردن به {بهتر} که گرسنگی بردن {کشیدن}. گفت: اندازه نگهدار «کلوا واشروبواو لاتسرفوا» {بخورید و بیاشامید ولی زیاده روی نکنید}.
نه چندان بخور کز دهانت برآید
نه چندان که از ضعف جانت برآید
لیست موضوع های تصادفی این انجمن :
- لحظاتی با حافظ شیراز
- تو که نباشی
- فریدون مشیری
- مولوی، نماد فرهنگ/مقاله ای از دکتر فضل الله رضا
- باز هم میخواهمت
- مثنوی هفتاد من از مولانا نیست!
- شعری دربابا تولد امام حسین (ع)
- دومین کتابِ نویسنده کشتن مرغ مقلد روانه بازار می شود
- جکایتی شیرین تر از قند از مولانا
- گزیده ای از رباعیات عمر خیام
- باز این چه شورش است...
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)