|
|
|
|
در مورد كاركرد موسيقي در پزشكي:
پژوهشهاي گوناگون و معتبري صورت گرفته است كه تعدادي از آنها بر روي علائمي چون ضربان قلب، فشار خون، دردهاي گوناگون، تنفس، واكنشهاي پوستي، هورمونهاي آدرنالين، پرولاكتين، كورتيزول، امواج مغزي، كتكولامينها، استروئيدها، الكتروميوگراف، عوارض جانبي داروها، مدت استفاده از داروها و مدت بستري بودن و بسياري موارد ديگر متمركز بوده است.
بهطور كلّي، اهداف درماني اين پژوهشهاي موسيقايي را ميتوان در هشت محور عمده خلاصه كرد:
پيشگيري، آموزش و يادگيري
كاهش دردهاي گوناگون پزشكي و دندانپزشكي
كاهش تنشها و نگرانيهاي ناشي از جراحي، آسيبها و بيماريها
توانبخشي بعد از جراحي، آسيبها و تصادفات
كاهش خستگي حاصل از تنوسهاي عضلاني (گرفتگيهاي عضلاني) و كاركرد ماهيچه
كاهش عوارض جانبي داروها
كاهش مدت استفاده از داروها
كاهش طول مدت درمان و بستري بودن
علاوه بر تأثيرات درماني يادشده، موسيقي ميتواند براي ارتقاء برخي از فاكتورهاي رفتاري در افراد سالم مؤثر واقع شود. مثلاً در صنعت از روش موسيقي براي افزايش بازده توليد و آرامش رواني كاركنان استفاده ميشود. تأثيرات انواع موسيقي بر فرآيندهاي حافظه، يادگيري، دقت، ادراكات حسي، سيستم اعصاب حركتي و … نمونههايي از اين مقولهاند.
پژوهشهاي انجام شده دربارة حسآميزي رابطة متقابل تأثيرات رواني برخي از نتها و گامهاي موسيقي را با رنگهاي مختلف آشكار ميسازد. مثلاً روانپزشكان رنگ قرمز را به گام دوماژور و رنگ سبز مايل به آبي را به گام لاماژور نسبت دادهاند.
موسيقي در زمينة شناخت و كمك به رفع مشكلات رفتاري نيز كاربرد فراواني دارد و اين تغييرات رفتاري خاصه در سنين رشد و كودكي حائز اهميت است. علت اين تأثيرگذاري اين است كه هنر بهطور كلّي و در اينجا موسيقي با توجه به بار عاطفي آن بهعنوان نوعي وسيلة تخلية رواني به كار برده ميشود و كودكاني كه دچار تنش و فشاررواني هستند با برونفكني فشارها و هيجانات از طريق موسيقي، به حدّ مطلوب هيجان و آرامش دست مييابند.
به استثناي مواردي كه مشكل كودك ريشه جسمي يا ارگانيك (اندامي) دارد، تأثير موسيقي در رفتار كودك در مقايسه با ساير شيوههاي ديگر، از جمله دارودرماني، موفقتر بوده و بيش از هر روش ديگري در تعديل رفتارهاي كودك مؤثر است. اگر چه در مورد نقصهاي ارگانيك نيز نقش موسيقي را نبايد از نظر دور داشت.
مهمترين ويژگي ارتباطي موسيقي جنبة غيركلامي آن است كه ميتواند در درمان اهميت اساسي داشته باشد. موسيقي واسطة باارزشي براي ايجاد ارتباط مجدد با واقعيت در مورد افرادي است كه از واقعيت و اجتماع بريدهاند (بيماران داراي اختلال اسكيزوفرني).
موسيقي، نوعي محرك احساسي قوي و تجربهاي چندحسي است: تحريك شنوايي از طريق اصواتي كه شنيده ميشوند، تحريك لمسي از طريق ارتعاشاتي كه قابل احساس هستند و نيز تحريك بينايي توسط اجراي زندة آن. مثلاً كسب موفقيت در فعاليتهاي موسيقايي ميتواند احساس ارزش فردي را تقويت كند. بعلاوه موسيقي بهعنوان انتقالدهندة اطلاعات، انتقالدهندة تقويتكنندهها و زمينهاي براي يادگيري و انعكاس مهارتها نيز ميتواند مورد استفاده قرار گيرد.
مهارتهاي لازم:
بررسي علمي هر پديده در جهان منوط به شناخت اجزا و عناصر تشكيلدهنده و نسبتهاي لازم و متعادل در ميان آنها و نيز بررسي طرز قرار گرفتن هر يك از اجزا و نسبت روابط و وظايف آنها با يكديگر است.
در مبحث موسيقيدرماني كه دو جنبة موسيقايي و درماني در آن مطرح است، داشتن اطلاعاتي جامع براي درك و دريافت موسيقي، روانشناسي موسيقي، تئوري موسيقي، تاريخ موسيقي و همچنين شناخت دقيق جوانب مختلف جسمي و رواني انسان از ديدگاه علوم فيزيولوژي (كاركرد صحيح اجزاي بدن) و پاتولوژي (آسيبشناسي) براي موسيقي - درمانگر الزامي است.
علاقه و اشتياق به كار و پذيرش مسئوليت حرفهاي از تعهد نسبت به اين رشته، احترام به حقوق درمانجويان و داشتن روحية تحقيق از ويژگيهاي مهم يك «موسيقيدرمانگر» است. بنابراين او بايد مهارتهاي تكنيكي و تفسيري پيشرفته را حداقل در يك وسيله اجراي موسيقي (ساز، ترجيحاً پيانو، ويولون و گيتار) بداند و در توسعه و گسترش روابط بين افراد از طريق فعاليتهاي موسيقايي مهارت كامل داشته باشد.
از طرفي چون ريشه و پاية تمام بحثهاي روانشناسي به نوعي به مغز و اعصاب مربوط ميشود و با توجه به اين كه فرآيند درك موسيقي در مغز انسان صورت ميگيرد، ضرورت بحث عصبشناختي پيرامون موسيقي آشكارتر ميشود. موسيقي ميتواند از طريق ايجاد تحريكاتي در قسمتهاي مختلف سيستم عصبي بهطور وسيعي بر بسياري از اعضا و اندامهاي انسان از نظر ادراكات حسي و كاركردهاي عملي مؤثر واقع شود و باعث پويش جسم و روان انسان در حالت سلامتي و بيماري گردد.
تكنيكها و روشهاي موسيقيدرماني:
شنيدن موسيقي بهطور غيرفعال:
در اين روش بيشتر بيماران موسيقي دلخواه و انتخابي خود را ميشنوند و در مواردي ميتوانند از هدفون استفاده كنند و اجازه دارند صداي ضبط را كنترل و نوار را دستكاري كنند.
كاهش درد، اضطراب و استرس ناشي از بيماري و استفادة كمتر از داروهاي بيحسّي و يا كاهش عوارض جانبي داروها و درنهايت كوتاه كردن مدت استفاده از دارو و بستري شدن از هدفهاي عمدة درماني در اين روش است. انتخاب موسيقي مورد علاقه بيمار بر اساس تجربيات، روحيات، منش و خلقوخوي وي معمولاً با برانگيخته شدن خاطراتي همراه خواهد بود كه قبلاً تجربه شده و تهييج اين خاطرات خود موجب تحريكاتي هيجاني در سطح سيستمهاي خودآگاه و ناخودآگاه عصبي و مغزي ميشود و پيآمدهاي مختلفي را بر جاي خواهد گذاشت كه بايد توسط متخصص اين رشته يعني موسيقيدرمانگر تا رسيدن به هدف نهايي پيگيري و كنترل شود و تداوم داشته باشد.
همكاري فعال در فعاليتهاي موسيقايي:
در اين روش بيماران براي هماهنگيهاي عضلاني و تنفسي به انجام تمرينات مناسب ريتميك ميپردازند و از موسيقي براي حركات بدني، خواندن و نواختن استفاده ميكنند. مثلاً سازهاي بادي براي افزايش گنجايش ششها مورد استفاده قرار ميگيرند. در اين روش از ريتم و سبك موسيقي مناسب با نيازهاي بيماران استفاده ميشود. بهعنوان مثال، موسيقي محرك مانند ديسكو (با ريتم تند) براي حركات قوي و موسيقي آرام مانند والس براي انجام حركات روان و سيال به كار ميروند و در موارد ديگر به تمرين تمركز بر روي عناصر و اجزاي موسيقي از طريق شنيدن توصيه شده است. هدفهاي عمدة درماني كه از اين روش حاصل شده عبارتاند از: كاهش درد همراه با حركات ريتميك، افزايش تواناييهاي حركتي، افزايش قدرت و مدت حركت در نارساييهاي عضلاني، افزايش گنجايش تنفسي و نمونههاي متعدد ديگر.
موسيقي و مشاوره:
در اين روش از موسيقي براي بحث و گفتوگو و يادآوري خاطرات بيماران بهمنظور افزايش مكالمة مثبت و ارتباط نزديك با يكديگر استفاده شده است. ترغيب بيشتر بيماران به شروع گفتوگو و بحثهاي موسيقايي و سخن گفتن پيرامون هر چيزي، جز بيماري، بر تحمل و سازگاري بيماران با شرايط بيمارستاني ميافزايد.
هدف عمدة اين روش كاهش استرسها، نگرانيها، ترسهاي ناشي از بيماري و جراحي و افزايش ارتباطات بينفردي و ايجاد آرامش و اميدواري در بيماران است.
موسيقي و رشد:
در اين روش عمدتاً از موسيقي بهعنوان محركي تقويتكننده استفاده ميشود و با آن افراد مختلف مخصوصاً كودكان را به انجام تمرينات موزيكال ترغيب ميكنند كه تقويت رفتارهاي خاص به خودياري و يادگيري ميانجامد. هدف عمده اين روش افزايش يادگيري و توانبخشي بيماران و جلوگيري از واپسرويهاي رشدي است.
موسيقي و محرك:
در اين روش موسيقي براي تقويت حواس بينايي، لامسه و شنوايي بهكار ميرود و غالباً با فعاليتهاي خوشآيندي همراه ميشود و تحريكهاي شنوايي و لامسه را فراهم ميكند. در مواردي نيز در اين روش از نمايش براي هدايت تصوير و تخيل بيماران استفاده شده است. اين روش ضمن داشتن كارايي در درمان بيماراني كه دچار نقيصههاي حسّي و حركتي هستند، تأثير بارزي در كاهش افسردگي و اضطراب آنان دارد.
موسيقي و بازخورد زيستي:
در اين روش از موسيقي براي تقويت پاسخهاي فيزيولوژيك استفاده ميشود و موسيقي را بازخوردهاي زيستي بيماران همراه مينمايند و پاسخهاي مطلوب را در آنان افزايش ميدهند و به اين ترتيب از ناراحتيهاي فيزيولوژيك ميكاهند. براي مثال، موسيقي را همراه با تنفس ريتميك عميق و يا حركات سيبك سازه در كاهش فشار خون، تنشهاي عضلاني، تشنجهاي صرعي و دردهاي ميگرني به كار گرفتهاند.
موسيقي و فعاليتهاي گروهي:
در اين روش بيماران در فعاليتهاي گروهي موسيقايي مانند شنيدن، خواندن و نواختن شركت ميكنند و ارتباط مثبت بين افراد و احساس بهبودي افزايش مييابد و متقابلاً احساس ناشي از ديدها و بيماريهايي مانند افسردگي و اضطراب كاهش پيدا ميكند. شركت در كنسرتهاي موسيقي درخواست آهنگهاي مورد علاقه، اجراي موسيقي فيالبداهه بهطور گروهي و همچنين بحثهاي گروهي دربارة موسيقي و تأثير مثبت اين فعاليتها از جمله مواردي است كه گزارش شده است.
برگرفته - با كمي تغيير - از نوشتة: انجمن درمانگران ايران از سايت Iran Healers
ویرایش توسط بهمن پور : 2014-08-30 در ساعت 00:05
لیست موضوع های تصادفی این انجمن :
- موسيقي «ترنس» چيست؟
- تاثیر موسیقیدرمانی بر بیماران سرطانی
- بانکی برای ترانه
- شاد شدن با "موسيقي غمگين"!
- كاركرد موسيقي در پزشكي
- نخستینها در موسیقی ایران
- هفت دستگاه موسیقی
- دانلود آهنگ جدید و فوق العاده زیبا و شنیدنی از مهدی احمدوند به نام چشمای جادویی
- نقش موسيقي در زندگي افراد چيست؟
- موسیقی و تاثیرات آن
- زندگینامه وحشی بافقی
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)