«سبک زندگي» مفهوم جامعهشناسانهاي است که اگرچه ارايه تعريف جامع و مورد قبول همگان از آن دشوار يا محال است اما ميتوان ادعا کرد که مثل بسياري از مفاهيم ديگر عموم درک نسبتا يکساني از آن دارند و اين مفهوم کليتي را در ذهنها تداعي ميکند اگرچه چندان شفاف نيست اما ميتوان براساس مختصاتي آن را توصيف کرد. بر اين اساس ميتوان گفت«ارزشها، الگوها و هنجارها» در هر جامعه مهمترين مختصات و مشخصاتي هستند که«سبک زندگي» براساس آنها تعيين و توصيف ميشود و در عموم تعريفهاي ارائه شده از اين مفهوم بر اين نکته تاکيد شده است.
با اين وصف اگر بخواهيم نقش و تاثير آموزشوپرورش را بر تحقق سبک زندگي ايراني و اسلامي بررسي کنيم بايد در مرحله نخست مشخص کنيم که در اين سبک زندگي چه ارزشها، الگوها و هنجارهايي وجود دارد و بايد در ذهن و باور افراد شکل بگيرد و سپس نشان دهيم که آموزشوپرورش چگونه و از چه طريقي ميتواند به تبيين و تثبيت اين ارزشها، الگوها و هنجارها در بين آحاد مختلف جامعه بپردازد که موثر باشد اما پيش از همه بايد به اين نکته بديهي اما مهم و لازم اشاره کرد که مدرسه به عنوان مرکز آموزشوپرورش بعد از خانواده مهمترين کانوني است که ارزشها، الگوها و هنجارها را در ذهن کودکان شکل ميدهد و ميآفريند و براي هميشه ثبت ميکند. در واقع هر فرد جامعه رفتار و گفتار و کردارش براساس هنجارهايي که ميشناسد و قبول کرده شکل ميگيرد و سعي دارد منطبق بر الگوها و ارزشهايي باشد که باور کرده و به آن ايمان دارد همان هنجارها، الگوها و ارزشهايي که در خانواده و محيطهاي آموزشي با آنها آشنا شده و روح و ذهنش با آن رشد کرده و پرورش يافته و چنان بر جانش نقش بسته که پاک شدني نيست به اين ترتيب است که درمييابيم بررسي نقش و تاثير بر آموزشوپرورش بر تحقق سبک زندگي ايراني اسلامي تا چه اندازه لازم و حياتي است و غفلت از آن تا چه ميزان موجب خسران و پشيماني خواهد شد.
نقش و تاثير آموزش و پرورش
1- نقش و تاثير آموزش و پرورش در معرفي حفظ و تقويت ارزشها: معرفي و شناسايي ارزشهاي اسلامي به دانشآموزان مهمترين اقدامي است که آموزش و پررورش ميتواند در اين راه داشته باشد اما نبايد اين موضوع را تنها در گنجاندن اين ارزشها در محتواي کتابهاي آموزشي خلاصه کرد.
ميزان تقيد و پايبندي اولياي مدرسه و آموزش و پرورش به اين ارزشها و همچنين آشنايي کامل آنها با ارزشها و توانايي معرفي آنها به دانشآموزان و پاسخگويي به سوالات يا شک و شبهههايي که در اين خصوص ميتواند در اذهان شکل بگيرد موضوعي است که معمولا مورد بيتوجهي قرار ميگيرد.
آموزش و معرفي «ارزشها» بيش از آنکه از طريق کتاب و گفتار موثر است در عمل مورد توجه و تاثير است. به عبارت ديگر دانشآموزان بيشتر ارزشها را از اعمال اولياي خود «در خانه و مدرسه» ميآموزند نه از کتاب و دروس.2- نقش و تاثير آموزش و پرورش در معرفي الگوها: مسوولان مديران و معلمان آموزش و پرورش بايد خود الگوهايي باشند که مسير شناخت الگوهاي بزرگتر را به دانشآموزان نشان ميدهند و در واقع واسطهاي باشند براي گذر دانش آموزان از مرحله پايينتر شناخت ائمه به مرحله بالاتر و اين فقط وقتي شکل ميگيرد که مسوولان و معلمان اولا خود الگوهاي ديني را شناخته باشند و ثانيا نحوه رفتار سلوکشان براساس آنها شکل گرفته باشد. در کنار اين البته برنامهريزي آموزشي و پرورشي براي معرفي و شناخت زندگي ائمه(ع) ميتواند تکميل کننده باشد.3- نقش و تاثير آموزشوپرورش در حفظ و گسترش هنجارها: در معرفي حفظ و گسترش هنجارها علاوه بر اينکه محتواي کتب آموزشي و نحوه سلوک مسوولان و معلمان بايد مورد توجه قرار بگيرد کل ساختار آموزشوپرورش نيز بايد به گونهاي باشد که هنجارها را تقويت کند و مانع از کاهش ارزش اجتماعي اين هنجارها و شکستن قبح هنجارشکني باشد. براي توضيح بيشتر اين موضوع ميتوان مثالهاي زير را مورد توجه قرار داد:
الف: معماري مدارس و ادارات آموزشوپرورش بايد نمونهاي از معماري سنتي و منطبق با معيارهاي سبک زندگي اسلامي و ايراني باشد که متاسفانه بسياري از اوقات به اين موضوع توجه نميشود!
ب: نقاشيهاي کتابهاي درسي، طرحهاي کيفها و لوازمالتحرير دانشآموزان، نحوه پوشش مديران و معلمان، نوع هدايايي که از طرف مدرسه به دانشآموزان داده ميشود. موسيقيهايي که در مراسم جشنها به کار گرفته ميشود و... بايد براساس هنجارهاي ملي باشد نه نوعي تبليغ فرهنگ و هنجارهاي بيگانه.
ج: مراسم و سنتهاي ملي نبايد از طرف اولياي مدرسه مورد بياعتنايي واقع شود. مثلا مراسمهايي مثل ديد و بازديد عيد نوروز نبايد به عنوان وقت تلفکني و... به دانشآموزان معرفي شود و بهانههايي مثل آمادگي براي کنکور آنها را از اينگونه مراسم به طور کلي محروم کنند و...
مختصات سبک زندگي ايراني و اسلامي
1- ارزشها: در سبک زندگي اسلامي و ايراني يگانه منبع تعيين ارزشها بدون شک دين مبين اسلام است. اسلام هدف نهايي خود را رساندن انسانها به کمال ميداند و آنچه انسان را در راه رسيدن به اين هدف ياري دهد ميتوان ارزش ناميد ارزشهايي که آنها نيز به طور کامل و مشروح در اين دين آسماني مشخص و معرفي شده است. به طور کلي اين ارزشها را به دو دسته ميتوان تقسيم کرد:
الف- ارزشهاي فردي:
هر فرد براي رسيدن به کمال بايد ارزشهايي را کسب کند که عبارتند از «شناخت خويش شناخت خدا و در نهايت رسيدن به او». ابزارهاي کسب اين ارزشها هم در شريعت اسلام مشخص شده است که به طور عام از آنها به عنوان «عبادات» ميتوان نام برد.
ب- ارزشهاي اجتماعي:
انسان موجودي اجتماعي است و فطرت انسان به گونهاي است که حتي تصور کمال انسان تنها و غير اجتماعي هم محال است. براين اساس اسلام علاوه بر معرفي ارزشهاي فردي و ابزارهاي کسب آن ارزشها ارزشهاي اجتماعي را هم مشخص کرده که به طور عام ميتوان از آن به عنوان «اخلاق» نام برد. اهميت اين ارزشها به اندازهاي است که پيامبر هدف بعثت خويش را «تکميل مکارم اخلاقي» عنوان کردهاند. براي رسيدن به اخلاق اجتماعي اسلامي هم ابزارهايي مشخص شده که در مجموعه «نحوه سلوک ديني» را تشکيل ميدهد و شامل: عدالتخواهي و مبارزه با ظلم، امر به معروف و نهي از منکر، انفاق و نوع دوستي، خدمت به خلق، حسن خلق و... است.
2- الگوها:
انسانها براي اينکه بتوانند در مسيري حرکت کنند احتياج به الگوهايي دارند که بتوانند بدون خطا و با اطمينان اين چنين کنند. ائمه به عنوان الگوهاي ديني ما در واقع الگوهاي اصلي و مرجع سبک زندگي اسلامي و ايراني هستند و البته در مرتبه پايينتر اولياي الهي و زاهدان و مومنان متقي قرار دارند که با تبعيت از ائمهاطهار زندگي ميکنند و ميتوانند راهنماي افراد مختلف در شناسايي بهتر ائمه باشند.
3- هنجارها:
در سبک زندگي اسلامي و ايراني هنجارها براساس سنتها و آداب و رسوم ملي و تاريخي نوع نگاه زيباييشناسانه اجتماعي و قوانين مدني شکل ميگيرد. براي مثال«مهماندوستي» و تکريم مهمان يکي از سنتهايي است که در جامعه ايراني وجود دارد يا معيارهايي که جامعه ايران در معماري و شهرسازي دارد علاوه بر اينکه مبتني بر دستورات ديني است از نوعي نگاه خاص و براساس معيارهاي زيباييشناسي ملي شکل گرفته است. نوع پوشش، نحوه ارتباطات اجتماعي، شکل برگزاري جشنها و عزاداريها و... همه و همه براساس هنجارها تعيين ميشود و عدم رعايت آن براي جامعه خوشايند نيست. مثلا رسم است که هنگام عزاداري لباس سياه بر تن ميکنند و مردان از کوتاه کردن ريش خودداري ميکنند و با اين وصف اگر کسي مثلا در زمان فوت نزديکانش لباس روشن بپوشد رفتار ي خلاف هنجار جامعه انجام داده است.
واضح است که هر جامعهاي هنجارهاي خاص خود را دارد که الزاما با هنجارهاي ديگر جوامع يکسان نيست شايد در نگاه اول چنين به نظر برسد که اين هنجارها در مقايسه با ارزشها و الگوها چندان اهميت ندارد اما بايد دانست که عموما اولين جايي که از طرف فرهنگهاي ديگر مورد هجوم قرار ميگيرد و ويرانياش آغازي براي تخريب ديگر مختصات سبک زندگي يعني ارزشها و الگوهاست همين هنجارها است و به همين دليل نيز هرگونه بيتوجهي به پاسداشت آنها ميتواند باعث لطمات جبرانناپذيري در جهت تغيير سبک زندگي افراد جامعه شود.
بدون شک براي احياي «سبک زندگي اسلامي- ايراني» در جامعه همه نهادها و اقشار جامعه بايد تلاش کنند و در اين ميان نقش آموزش و پرورش همچنان که در اين مقاله سعي شده نشان داده شود نقش کمي نيست. خوشبختانه با تاکيد رهبر انقلاب توجه به اين موضوع گسترش پيدا کرده و اميد است باتوجه بيشتر مسوولان و برنامه ريزان نهاد آموزش و پرورش سرعت و دامنه تحقق اين مهم هرچه بيشتر شود.
منبع: مردم سالاری