|
|
|
|
یکی از حکما پسر را نهی همی کرد از بسیار خوردن; که سیری مردم را رنجور کند {بیمار می کند} گفت: ای پدر گرسنگی خلق را بکشد. نشنیده ای که ظریفان گفته اند: به {به سبب} سیری مردن به {بهتر} که گرسنگی بردن {کشیدن}. گفت: اندازه نگهدار «کلوا واشروبواو لاتسرفوا» {بخورید و بیاشامید ولی زیاده روی نکنید}.
نه چندان بخور کز دهانت برآید
نه چندان که از ضعف جانت برآید
لیست موضوع های تصادفی این انجمن :
- یادی از عارف قزوینی و تصنیفهای مشهور او
- شعر شب هم آهنگي
- روز شعر و ادب پارسی گرامی باد
- فریدون مشیری
- جایگاه شادی در ادبیات فارسی کجاست؟
- کیومرث فومنی(گل آقا)
- یادنامهای برای سالمرگ «پریشادخت شعر معاصر»
- گزینهای از آخرین شعرهای محمود درویش
- شعر سیاه (حسین پناهی)
- دعوای دو درخت
- به مناسبت تولد حافظ شیرین سخن
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)