|
|
|
|
اربعین است، هنگام میثاق و پیمان دوباره؛ کاروان به مقصد می رسد...
کودکان این کاروان، بزرگترین معلمان تاریخ اند و زنان آن استادان صبر و عزت .
کاروانی که اسیرانش آزادترین آزاده گانند؛ زنجیریانش پای در رکابِ عشق دارند،
دخترانش به مردان همیشه روزگار، درس مردانگی و شجاعت می دهند و کودکانش،
وجاهت کفر را به تمسخر می گیرند و حیثیت ظلم را یکسره بر باد می دهند.
ای عجب از این کاروان که تاریخ را مبهوت کرده است!
أعظم الله أجورنا بمصابنا بالحسین علیه السلام وجعلنا و إیّاكم من الطالبین بثاره مع ولیّه الإمام المهدی علیه السلام
ای زینب! تو جز مصیبت چیزی ندیدی.
به ما دیگر نگو «ما رایت الا جمیلا».
ما از دل تو خبر داریم. ما میدانیم
معنای فراق را.
این داغ را به ما نیز چشاندهاند.
ما مزه زخم زبان را چشیدهایم.
طعم تلخ نیش و کنایهها را دیدهایم.
ما نیز به همان جرم تو محکومیم ای مظهر صبر.
ما نیز متهمیم به ولایتمداری ای امالمصائب.
ما نیز در عاشورا صدای هلهله شنیدهایم.
ما نیز در خیمه عباس، شعله آتش دیدهایم.
اینجا شمر، بیداد میکند.
ما اینجا دنبال قرآنی هستیم به خط علی.
ما را به همان جرم تو محکوم کردهاند.
ما چون تو شیعه بودن جرممان است
و با هم در سلول تنگ و تاریک تاریخ، همبندیم.
غصه قصه ما ای بانوی مهربان، یکی است.
عباسهای ما نیز در «فکه»
با لب تشنه به شهادت رسیدند.
در هویزه، شنی تانکها به جان تن تنها و غریب برادران ما افتادند
و علمالهدی و کجکلاه را قطعهـقطعه کردند.
ای پرستار کودکان حسین! ما با تو همدردیم...
از آن آشوب عاشورای 61،
هنوز بر تن ما لباس مشکی است.
ما اما جز برای حسین تو، اشک نریختهایم.
جز برای برادرت عباس شیون نکردهایم.
جز برای علیاکبرت نگریستهایم.
جز برای «بنت الحسین»
بر سر و روی خود خاک غم نریختهایم.
ما ای زینب صبور!
روزهایمان، جملگی عاشوراست
و شبهای ما چیزی جز شام غریبان نیست.
ای زینب! سر بر در کدام خانه بگذاریم؛
جز تو کسی محرم راز ما و مرهم زخم ما نیست؛
ما از کودکان حسین، تنهاتریم.
خانه ما نیز در خرابه غربت است...
چه سکوت وهم انگیزى!
چهل روز است که جز صداى ناله شبانه حیوانات صحرا و مویه جنیّان و فرشتگان،
نواى دیگرى به گوش این سرزمین نرسیده است.
هنوز بوى سوختگى به مشام مى رسد و خاک، سرخى خویش را از دست نداده.
آرى! چهل روز است که از آن روزهاى پرالتهاب مى گذرد و این صحرا،
در سکوتى بهت انگیز غرق است و چشم افلاک خیره بر اوست!
... ناگهان، صدایى سکوت صحرا را مى شکند.
صدا، آمیخته اى است از زنگ شتران خسته و ناله کودکان یتیم و
مویه زنان داغدیده و صدایى که در صحرا مى پیچد:
«برخیزید اى شهیدان کربلا! برخیزید که کاروان آزادگان بازگشته اند».
اولین کاروان
اربعین است؛ روز تازه شدن داغى که هیچ گاه کهنه نمى شود،
روز ورود دوباره زینب کبرى علیهاالسلام به کربلا، اما این بار نه به عشق همراهى برادر، که به شوق زیارت تربت او.
کاروان خسته زنان و کودکان، چهل منزل راه را بى وقفه پیمودند تا یک بار دیگر،
قتلگاه جگرگوشگان رسول خدا صلى الله علیه و آله را ببینند و این بار، بى دخالت زنجیر و تازیانه،
آزادانه خود را بر آن خاک افلاکى بیفکنند و سیر بگریند؛
آنقدر بگریند تا عقده چهل روزه شان باز شود. این،
نخستین کاروان زیارتى حسین علیه السلام و اصحاب عاشورایى حسین علیه السلام است.
روح الله حبیبیان
http://www.ayehayeentezar.com/thread19860-2.html
کاربران زیر به خاطر این پست از شما تشکر کرده اند : : بهمن پور (2017-10-14)
لیست موضوع های تصادفی این انجمن :
- چهل منزل عاشقی{ویژه نامه اربعین حسینی}
- مأموریت اسیران كربلا
- چرا زیارت اربعین جزء نشانه های مومن است ؟
- ویژه نامه اربعین حسینی
- اعمال روز اربعین امام حسین (ع):
- بازگشت به سجده گاه عشق ( اربعین حسینی)
- پیامک عرض تسلیت فرا رسیدن اربعین حسینی
- اربعین حسینی
- اربعین در کربلا چه می گذرد؟
- متن زیارت اربعین امام حسین علیه السلام
- اربعین حسینی و جاى رقیه خالى
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)