|
|
|
|
یکی از حکما پسر را نهی همی کرد از بسیار خوردن; که سیری مردم را رنجور کند {بیمار می کند} گفت: ای پدر گرسنگی خلق را بکشد. نشنیده ای که ظریفان گفته اند: به {به سبب} سیری مردن به {بهتر} که گرسنگی بردن {کشیدن}. گفت: اندازه نگهدار «کلوا واشروبواو لاتسرفوا» {بخورید و بیاشامید ولی زیاده روی نکنید}.
نه چندان بخور کز دهانت برآید
نه چندان که از ضعف جانت برآید
لیست موضوع های تصادفی این انجمن :
- مرا با برکه ام بگذار ،دریا ارمغان تو
- ایرج میرزا و مناظره با خر
- مولوی، نماد فرهنگ/مقاله ای از دکتر فضل الله رضا
- عید فطر در شعر فارسی
- ایام فاطمیه و شعری در این باب
- تمنا بودن را بی رنگ می کند
- پنج غزل از محمود حبیبی كسبی
- شعر تولد امام رضا(ع)
- شعار سهراب سپهری
- زندگینامه استاد محمود فرشچیان
- چشم به راه بهار
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)