در مقاله پیشین گفتیم پیش از اینکه به دلایل اصل نبوت و مباحث مربوط به آن بپردازیم، شایسته است، نخست، دیدگاه قرآن کریم درباره پیامبران و انبیاء الهی را بدانیم. به برخی از ویژگی های انبیا از دیدگاه قرآن اشاره کردیم و در این مقاله تلاش می کنیم ویژگی های دیگری را بر شماریم...
أنبیاء اولوالعزم
یکی از نکاتی که می توان از قرآن درباره انبیاء استخراج کرد تعداد انبیاست. بنابر نظر قرآن تعداد انبیا بسیار زیاد است ولی قرآن تنها به ذکر نام 25 نفر از آنها اکتفا می کند (آدم، نوح، ادریس، هود، صالح، ابراهیم، لوط، اسماعیل، الیسع، ذوالکفل، الیاس، یونس، اسحق، یعقوب، شعیب، موسی، هارون، داوود، سلیمان، زکریا، یحیی، عیسی علیه السلام و حضرت محمد صلوات الله علیه و آله). نکته مهم دیگری که می توان به آن اشاره کرد این است که؛ انبیاء از نظر مراتب کمال و فضل در یک مرتبه قرار نداشته و برخی بر برخی دیگر برتری دارند؛
«تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِّنْهُم مَّن کَلَّمَ اللّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ وَآتَیْنَا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ الْبَیِّنَاتِ وَأَیَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَلَوْ شَاء اللّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِینَ مِن بَعْدِهِم مِّن بَعْدِ مَا جَاءتْهُمُ الْبَیِّنَاتُ وَلَکِنِ اخْتَلَفُواْ فَمِنْهُم مَّنْ آمَنَ وَمِنْهُم مَّن کَفَرَ وَلَوْ شَاء اللّهُ مَا اقْتَتَلُواْ وَلَکِنَّ اللّهَ یَفْعَلُ مَا یُرِیدُ » (بقره/253)
«برخى از آن پیامبران را بر برخى دیگر برترى بخشیدیم از آنان کسى بود که خدا با او سخن گفت و درجات بعضى از آنان را بالا برد و به عیسى پسر مریم دلایل آشکار دادیم و او را به وسیله روح القدس تایید کردیم و اگر خدا مىخواست کسانى که پس از آنان بودند بعد از آن [همه] دلایل روشن که برایشان آمد به کشتار یکدیگر نمىپرداختند ولى با هم اختلاف کردند پس بعضى از آنان کسانى بودند که ایمان آوردند و بعضى از آنان کسانى بودند که کفر ورزیدند و اگر خدا مىخواست با یکدیگر جنگ نمىکردند ولى خداوند آنچه را مىخواهد انجام مىدهد»
همچنین قرآن کریم برخی از ائمه را با صفت ممتاز «اولوالعزم» نام می برد و می فرماید؛
«فَاصْبِرْ کَمَا صَبَرَ أُوْلُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَلَا تَسْتَعْجِل لَّهُمْ کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَ مَا یُوعَدُونَ لَمْ یَلْبَثُوا إِلَّا سَاعَةً مِّن نَّهَارٍ بَلَاغٌ فَهَلْ یُهْلَکُ إِلَّا الْقَوْمُ الْفَاسِقُونَ»
«پس همان گونه که پیامبران نستوه صبر کردند صبر کن و براى آنان شتابزدگى به خرج مده روزى که آنچه را وعده داده مىشوند بنگرند گویى که آنان جز ساعتى از روز را [در دنیا] نماندهاند [این] ابلاغى است پس آیا جز مردم نافرمان هلاکتخواهند یافت» (الاحقاف/35)
و در آیه ای دیگر به میثاق میان خود و برخی از پیامبران اشاره می فرماید؛
«و إذ أخذنا من النبیین میثاقهم و منک و من نوح و ابراهیم و موسی و عیسی ابن مریم و أخذنا منهم میثاقاً غلیظاً»
«یاد آور آنگاه که ما از پیغمبران عهد و میثاق گرفتیم و هم از تو و پیش از تو از نوح و ابراهیم و موسی و عیسی ابن مریم از همه پیمان گرفتیم» (احزاب/7)
«پس همان گونه که پیامبران نستوه صبر کردند صبر کن و براى آنان شتابزدگى به خرج مده روزى که آنچه را وعده داده مىشوند بنگرند گویى که آنان جز ساعتى از روز را [در دنیا] نماندهاند [این] ابلاغى است پس آیا جز مردم نافرمان هلاکتخواهند یافت»به نظر مفسّران، پیامبران اولوالعزم همین پنج نفری هستند که در آیه 7 سوره ی احزاب از آنها نام برده شده است. اما ویژگی ممتاز آنها چیست و چرا خداوند آنها را بر انبیاء دیگر برتری داده است؟ انبیاء اولوالعزم کسانی هستند که بر عهد خود با خداوند متعال استقامت و پایداری داشته و به همین دلیل از فضل و کرامت بیشتری برخوردارند. مابقی پیامبران الهی کسانی هستند که از نظر استقامت و پایداری در سطح پایین تری نسبت به پیامبران اولوالعزم قرار دارند. برای نمونه خداوند از عهد خود با حضرت آدم علیه السلام به عهد فراموش شده تعبیر می فرماید؛
«و لقد عهدنا الی آدم من قبل فنسی و لم نجد له عزماً
«ما با آدم عهدی بستیم (اشاره به ماجرای فریب شیطان) و در آن عهد او را استوار و ثابت قدم نیافتیم» (طه/115)
از دیگر ویژگی های انبیاء اولوالعزم این است که صاحب کتاب و شریعت بوده اند. لازم به ذکر است که همه انبیائی که از سوی خدا مبعوث شده اند دارای کتاب و شریعت مستقلی نبوده اند. وظیف? برخی از ایشان ترویج و تبلیغ شریعت پیشین بوده است ولی پیامبران اولوالعزم هر یک بطور مستقل صاحب شریعت و کتاب مستقل هستند.
«شرع لکم من الدین ما وصّی به نوحاً و الذی اوحینا الیک و ما وصّینا به ابراهیم و موسی و عیسی أن أقیموا الدین و لاتتفرقوا»
«از [احکام] دین آنچه را که به نوح در باره آن سفارش کرد براى شما تشریع کرد و آنچه را به تو وحى کردیم و آنچه را که در باره آن به ابراهیم و موسى و عیسى سفارش نمودیم که دین را برپا دارید و در آن تفرقهاندازى مکنید» (الشوری/13)
البته برخورداری از کتاب، ویژگی منحصر به فرد انبیاء اولوالعزم نبوده است؛ ولی احکام و شریعت از ویژگی های انحصاری این پنج نبی بوده است، چرا که کتب انبیاء دیگر، هرچند مشتمل بر مطالب اخلاقی، خبرهای غیبی، دعا و مناجات و ... بوده است ولی فاقد شریعت و احکام شریعت بوده است (مطهری؛ 1357؛ ص 152).
اهداف انبیاء از دیدگاه قرآن
هدف خداوند از آفرینش انسان در این جهان این است که آزادانه و با اختیار خود سرنوشت خویش را رقم بزند. انتخاب های ما مبتنی بر شناخت ما از مسیرهای پیش رویمان هستند. هر کسی برای تصمیم گیری آزادانه دست کم به دو مسیر در برابر خود نیازمند است. خداوند متعال از طریق پیامبران خود و با «هدایت تشریعی» هم مسیر سعادت و کمال و هم مسیر شقاوت و نقص را در اختیار بشر قرار داده است. اکنون انسان ها می توانند با شناخت خود ز این دو مسیر دست به انتخاب بزنند. هدایت تشریعی پیامبران و انبیا برای اتمام حجت خدا بر بندگان لازم و ضروری است؛ با وجود انبیا دیگر هیچ انسانی نمی تواند مدعی شود به دلیل جهل به مسیر درست،راه نادرست را برگزیده است. بنابراین هدایت انسان ها و راهنمایی ایشان اصلی ترین هدف پیامبران است. قرآن کریم علاوه بر ذکر برخی از ویژگی های پیامبران، به اهداف و برنامه های ایشان نیز اشاره می نماید. به نظر قرآن اساسی ترین هدف همه ی پیامبران دعوت مردم به توحید و دوری از شرک و بت پرستی است، به گونه ای که خداوند متعال در قرآن فلسفه ی بعثت پیامبران را همین نکته می داند؛
«وَ لَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولًا أَنِ اعْبُدُواْ اللّهَ وَاجْتَنِبُواْ الطَّاغُوتَ فَمِنْهُم مَّنْ هَدَى اللّهُ وَمِنْهُم مَّنْ حَقَّتْ عَلَیْهِ الضَّلالَةُ فَسِیرُواْ فِی الأَرْضِ فَانظُرُواْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُکَذِّبِینَ»
«و در حقیقت در میان هر امتى فرستادهاى برانگیختیم [تا بگوید] خدا را بپرستید و از طاغوت [=فریبگر] بپرهیزید پس از ایشان کسى است که خدا [او را] هدایت کرده و از ایشان کسى است که گمراهى بر او سزاوار است بنابراین در زمین بگردید و ببینید فرجام تکذیبکنندگان چگونه بوده است» (النحل/36)
«پروردگارا، در میان آنان، فرستاده ای از خودشان برانگیز تا آیات تو را بر آنان بخواند و کتاب و حکمت به آنان بیاموزد و پاکیزه شان کند»
در سور? انبیاء نیز هدف بعثت رسولان را همین نکته می داند؛
«وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِکَ مِن رَّسُولٍ إِلَّا نُوحِی إِلَیْهِ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ»
«و پیش از تو هیچ پیامبرى نفرستادیم مگر اینکه به او وحى کردیم که خدایى جز من نیست پس مرا بپرستید» (الانبیاء/ 25)
از دیگر تعالیم انبیاء که در قرآن به آن اشاره شده است؛ دعوت به پذیرش معاد و جهان پس از مرگ است. در قرآن آیات زیادی به این مسئله اشاره دارند. برپایی قسط و عدل در جامعه نیز از دیگر اهداف انبیاء برشمرده شده است؛
«لقد أرسلنا بالبینات و أنزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط»
«براستی پیامبران خود را با دلایل آشکار روانه کردیم و با آنها کتاب و ترازو را فرود آوردیم، تا مردم به انصاف برخیزند» (حدید/25)
تعلیم کتاب و حکمت (به نظر مفسران، مراد از حکمت، معارف الهی، از قبیل عقاید حقه و اخلاق فاضله و بطور کلی همه ی آن چیزی است که مربوط به امور دین و دنیای مردم است) از دیگر اهدافی است که قرآن برای پیامبران بر می شمارد؛
«ربنا وابعث فیهم رسولاً یتلوا علیهم آیاتک و یعلمهم الکتاب و الحکمة و یزکیهم»
«پروردگارا، در میان آنان، فرستاده ای از خودشان برانگیز تا آیات تو را بر آنان بخواند و کتاب و حکمت به آنان بیاموزد و پاکیزه شان کند» (بقره/129)
اهداف دیگری نیز برای بعثت انبیا بیان شده است که در میان همه آنها عمومیت نداشته و اختصاص به برخی از آنها دارد؛ برای نمونه برخی از انبیاء مبعوث می شوند تا تحریف های بوجود آمده در شریعت های قبلی را اصلاح کنند. چنین پیامبرانی خود از شریعت مستقلی برخوردار نبوده و در جهت تکمیل پروژه پیشین حرکت می کنند. این مسئله به ما می فهماند که خط سیر حرکت انبیا یک خط طولی است و نه عرضی؛ همه آنها در زمان های گوناگون به اهداف مشترک اندیشیده و در همین راستا تلاش می کردند.
منبع:تبیان