معرفي کتاب؛ مصرف و سبک زندگي
«مصرف و سبک زندگي»
نويسنده: محمد فاضلي
ناشر: صبح صادق
نوبت چاپ: چاپ اول 1382
شمارگان: 1000 نسخه
تعداد صفحات: 194 صفحه
قيمت: 2500 تومان
سبک زندگي از جمله مفاهيمي است که در دنياي امروز بسيار از آن، استفاده ميشود. جستوجويي ساده در يکي از موتورهاي جستوجوي اينترنت نشان ميدهد که اين مفهوم تا چه حد عموميت دارد و در چه زمينه گستردهاي از آن استفاده ميشود.
همين گستردگي مفهومي و حوزه وسيع کاربري سبب شده است تا مفهوم واقعي آن کماکان غيردقيق باشد.
کتاب «مصرف و سبک زندگي» تلاشي است براي آشناسازي با مفهوم دقيق سبک زندگي.
کتاب در هفت فصل تدوين شده است، نويسنده در فصل اول به بررسي بينشهاي نظري درباره مصرف ميپردازد. مصرف اصليترين پديدهاي است که همواره سبک زندگي با ارجاع به آن تعريف شده است. نظريهپردازي درباره سبک زندگي نيز با بررسي پديده مصرف آغاز ميشود. در اين فصل، آراء «تورشتاين وبلن» «جوج زيمل»، «ماکس وبر»، «آدورنو» و «هورکهايمر»، «دوگلاس و ايشروود»، «پيربورديو»، «کولين کمپل» و نظريههاي پستمدرنيستي مصرف مرور و بررسي و در نهايت نيز طرحي از جامعهشناسي مصرف و سؤالات بنيادين آن ترسيم شده است.
مجموعه سؤالهاي توصيفي جامعهشناسي مصرف در برنامه پژوهشياي که وارد و همکارانش تعريف ميکنند، بيشتر گسترش مييابد. به نظر آنها، جامعهشناسي مصرف حول شش پرسش سامان مييابد:
1- کدام اعمال در ميان مردم متداول است، افراد مختلف در کدام اعمال مشارکت ميکنند، و ترکيب اعمالي که يک فرد انجام ميدهد چيست؟
2- افاردي که در يک عمل مشارکت ميکنتد، از چه پايگاه اجتماعي و اقتصادياي برخوردارند و ميزان شباهت پايگاههاي آنها چه اندازه است؟
3- افراد تا چه اندازه به انجام فعاليتهايي که در آنها مشارکت ميکنند متعهدند؟
4- چگونه نقشهاي مردم در هر فعاليت مصرف متحول ميشود و مردم چگونه ميفهمند که نقششان در هر فعاليت چيست؟
5- چگونه اعمال در طول تاريخ و بواسطه مکانيزمهاي دروني و بيروني متحول ميشوند؟
6- منزلت يک عمل در ميان افرادي که اعمال ديگر را انجام ميدهند چقدر است؟
فصل دوم به مفهوم سبک زندگي اختصاص يافته است. در اين فصل چگونگي ايجاد نياز به طرح کردن مفهومي جديد بررسي شده و پس از بررسي و نقد ديدگاههاي موجود درباره تعريف سبک زندگي، تعريفي از اين مفهوم ارائه شده است. در ادامه فصل نيز عناصر اين تعريف، تصريح و تبيين شده است.
فصل سوم به بعد بر مبناي چالشهايي که پيش روي محققان است تنظيم شده است. پنج چالش اساسي عبارتند: 1- منشأ سبک زندگي چيست؟ 2- کارکرد و پيامد سبک زندگي چيست؟ 3- روششناسي تحليل سبک زندگي چيست؟ 4- کاربردهاي تحليل سبک زندگي چيست؟ و 5- مدعيات نظري مفهوم و تحليل سبک زندگي چيست؟
موارد 1 تا 4 هر کدام در فصلي مجزا بررسي شدهاند و چالش پنجم به دلايلي به منزله اولين بخش از فصل هفتم آورده شده است.
فصل سوم به موضوع «منشأ سبک زندگي» ميپردازد. تأثير طبقه و عوامل اقتصادي، ارزشها و تحول ارزشي، تحصيلات، جنسيت، سن و دوره عمر، شغل و فرهنگ شغلي، سرمايه فرهنگي، سرمايه اجتماعي، دين و برخي عوامل ديگر بر شکلگيري سبک زندگي مورد بررسي قرار گرفته است. از نظر نويسنده اگرچه بررسي سهم هر يک از اين عوامل در شکلدادن به سبک زندگي محتاج بررسي تجربي در هر وضعيت خاص است، ولي بهطور کلي، مشخص کردن سهم هر کدام، ميتواند اطلاعات قابلتوجهي درباره وضعيت جامعهشناختي جامعه تحت بررسي ارائه کند. از همين رو، مطالعه منشأ سبک زندگي هم براي پژوهشهاي سبک زندگي بهطور خاص و هم براي دانش جامعهشناسي به طور عام حائز اهميت است.
فصل چهارم به بررسي «کارکرد و پيامد سبک زندگي» ميپردازد. از ميان کارکردهاي متعددي که به سبک زندگي نسبت داده شده، تعدادي از اصليترينها مانند سبک زندگي و خلق هويت، سبک زندگي و فرهنگ ناسوتي، قدرت فرهنگي و سبک زندگي و بازتوليد تحول طبقاتي گزينش شده و در اين فصل تشريح شده است. رابطه سبک زندگي با خلق هويت، فرهنگ ناسوتي، قدرت فرهنگي، و بازتوليد و تحول طبقاتي، اصليترين محورهاي بحث در اين فصل هستند. اما در کنار اين محورهاي اصلي، به نقش سبک زندگي در ايجاد شبکههاي اجتماعي و کارکردهاي رواني سبک زندگي نيز اشاراتي شده است.
فصل پنجم به بررسي روششناسي تحليل زندگي اختصاص يافته است. مهمترين هدف اين فصل، توضيح منطق روششناختياي است که با تعريف و دلالت معنايي مفهوم سبک زندگي سازگار باشد. وگرنه، روشها، فنون و شاخصهاي عملياتياي که در اين فصل معرفي شده، به مطالعه سبک زندگي اختصاص ندارند؛ تنها ميشود نشان داد که تلفيق مناسبي ميان اصول نظري و روالهاي روششناختي تحليل سبک زندگي برقرار شده است.
بحث درباره ابزارهاي جمعآوري اطلاعات، شاخصهاي تجربي مطالعه سبک زندگي، فنون کمي و کيفي تحليل سبک زندگي و نقد روشهاي تحليل سبک زندگي محتواي اين فصل را تشکيل ميدهد. معرفي جداول تخصيص زمان به منزله يکي از ابزارهاي جمعآوري اطلاعات که استفاده از آن در پيمايشهاي معمول در ايران متداول نيست، از نکات جديد اين فصل است. در توضيح فنون تحليل نيز به عوض تشريح جزئيات فني، منطق روشي و رابطه آن با تحليل سبک زندگي توضيح داده شده است.
در فصل ششم، برخي کاربردهاي تحليل سبک زندگي با ارجاع به مجموعهاي از پژوهشهاي انجام شده تشريح شده است. غالب کاربردهاي تحليل سبک زندگي در قالب جمعآوري اطلاعاتي براي سياستگذاري اجتماعي تعريف شده است. بررسي رابطه سبک زندگي با رفتار بهداشتي، رفتار ترافيکي، جهاني شدن، سياست اجتماعي، برنامهريزي فراغت، و اثرات زيستمحيطي، محورهاي اصلي بحث در اين فصل هستند. برخي کاربردها، نظير سبک زندگي و بازاريابي در خلال مباحث مختلف کتب معرفي شده و از همينرو در اين فصل به صورت مجزا به آنها پرداخته نشده است.
فصل هفتم که عنوان نتيجهگيري را نيز بر خود دارد، ابتدا به يک چالش اساسي مطالعات سبک زندگي يعني مدعيات نظري اين مفهوم ميپردازد. آنگاه در بخش دوم، نقدهاي وارد بر مفهوم و تحليل سبک زندگي تشريح شده است.
يکي از اصليترين انتقادها اين است که ما شاخصهاي آزموده شده و داراي اعتبار و روايي درست و دقيق در دسترس نداريم. در ضمن، روشهاي موجود که بيشتر بر تحليل عاملي و تحليل خوشه اتکا دارند، در دفعات تکرار تحقيقات، نتايج متفاوتي به دست ميدهند و به همين دليل مطالعه تطبيقي و طولي پديده سبک زندگي امکانپذير نيست. بايد به دنبال راههاي باثباتتري براي تحليل سبک زندگي در طول زمان بود.
در قسمتي که به نقد سياسي ميپردازد آمده است: غالب آنها درباره سبک زندگي پژوهش کرده و نوشتهاند از موضعي ليبراليستي چنان سخن ميگويند که گويي مردم قادرند از انتخابهاي خود براي ساختن زندگي آنچنان که دوست دارند استفاده کنند. به عقيده منتقدان سرمايهداري، اين برداشت از سبک زندگي جنبه سياسي داشته و نوعي جانبداري از جامعه متکثر و با وفور مادي غرب است. به اعتقاد اين گروه، خود سبکهاي زندگي بيش از آنکه نمود انتخاب آزاد فرد باشد، تجلي دستکاري نظام سرمايهداري در آمال و مطلوبهاي فرد است. به عبارتي، زمينه بهرهکشي در قالبي ديگر فراهم شده است.
سومين بخش از فصل هفتم به ارائه ايدههايي براي پژوهش در ايران بر مبناي مفهوم سبک زندگي اختصاص يافته است. آخرين بخش از اين فصل نيز تصويري از يافتههاي کتاب و نواقص آن ترسيم ميکند.