مزايا و معايب ازدواج در سنين پايين
رضا زيبايي، روان شناس باليني - هميشه براي والدين، اين سوال وجود دارد که آيا فرزندشان به سن ازدواج رسيده است يا خير و همچنين، چه سني بهترين سن براي ازدواج است؟
برخي خانواده ها بر اساس باورهاي ديني و بومي خود، معتقد به ازدواج فرزندانشان در سنين پايين هستند؛ البته منظور از سن پايين حداقل 17 تا 18 سالگي براي دختر و20 تا 21 سالگي براي پسر است که حتي برخي از والدين سنين پايين تر از اين را در صورت وجود آمادگي هاي لازم فرزند براي ازدواج در نظر مي گيرند مثلا 15 تا 16 سال براي دختر و 18 تا 19 سال براي پسر.
اما واقعاً از جهات مختلف ازدواج در اين سنين چه مزايا يا معايبي مي تواند داشته باشد؟
- يکي از مزيت هاي ازدواج در سنين پايين، تولد فرزندان در سنين ۲۰ تا ۲۵ سال و کاهش شکاف نسل هاست.
- شکل گيري هويت مردانه به ويژه نقش پدرانه و هويت زنانه با نقش مادرانه در بهترين سال هاي زندگي؛ به خصوص با وجود زمينه اي بکر و پاک و تشنه يادگيري و نياز به شريک عاطفي – جنسي که اين امر خود باعث بروز نيافتن يا کاهش بسياري از آزردگي هاي روان شناختي در آينده مي شود و از ورود فرد به بسياري از راه هاي اشتباه براي اغناي نيازهاي ياد شده جلوگيري مي کند.
- افزايش ميزان تمرکز زوج در تلاش براي رسيدن به اهداف کوتاه مدت و بلند مدت در زندگي؛ از جمله ادامه تحصيل، يادگيري مهارت ورود به کسب و کار، خريد منزل و مواردي از اين دست که تمام اين ها به واسطه هدف دار شدن سفر زندگي و به خصوص مشخص بودن همسفر شما و انگيزه هاي مختلفي که در اين بين شکل مي گيرد، هم راه را براي شما هموارتر مي کند و هم از دشواري ها مي کاهد؛ براي مثال تجربه رابطه عاشقانه و انگيزه هاي قدرتمندي که به دنبال آن بروز مي کند، يکي از اتفاقات اين سفر است.
- تجربه و درک آرامش بيشتر والدين و جلوگيري از بروز بسياري از تنش هايي که فرزندان در آستانه ازدواج در منزل با والدين خود دارند که بيشتر آن ها براي شما قابل حدس است و متاسفانه پيامدهاي آن را ديگر اعضاي خانواده نيز تحمل مي کنند. همچنين بقاي حمايتي پدر بزرگ و مادر بزرگ جوان تر از نوه هاي خود بيشتر و طولاني تر است.
اما شرايط ازدواج در سن کم
در خور ذکر است تمام موارد ياد شده در گرو يک ازدواج حداقل موفق و رو به جلوست بدين معنا که زوج از بودن با هم احساس خوبي دارند و اصلا به ترک هم تمايل ندارند گرچه ممکن است گاهي از دست هم ناراحت شوند ولي از هم متنفر نمي شوند يا بي اعتنا به هم نيستند. اشتباهات خود را قبول دارند و در صدد رفع آن هستند.
پيش نياز چنين فضايي تمايل قلبي و دروني دختر و پسر براي ازدواج است به خصوص اعتماد به نفس براي حل و فصل مسائل زندگي مشترک و نه صرفاً مالکيت و به دست آوردن فرد ديگري و اين همه حاصل نخواهد شد مگر در جامعه اي که خانواده هاي آن با هدف داشتن جامعه سالم، فرزندان خود را طوري آماده کنند تا در سنين ياد شده آمادگي نسبي براي ازدواج و همسرگزيني داشته باشند؛ نه تمايل آتشين براي ناهمجنس طلبي، زيرا متاسفانه برخي ازدواج ها همسرگزيني نيست و بيشتر ناهمجنس گزيني است تنها براي فرونشاندن يک نياز، در صورتي که اگر جامعه آموزشي و فرهنگي و به دنبال آن نهاد خانواده، فرزندان خود را طوري "پرورش" دهد (به آموزش اکتفا نکند) که بياموزند ازدواج صرفاً يک رابطه مبتني بر نياز (وخود بيني) نيست بلکه شروع يک زندگي جديد با نيازها و فراز و نشيب هاي بين فردي است. در مجموع حقيقت اين است که ازدواج در سن مناسب خود تناسب هاي بسياري را به دنبال دارد و واقعيت اين است که بسياري از فرزندان ما آمادگي ازدواج در اين سنين را ندارند تا از مواهب آن بهره مند شوند.
میگنا