|
|
|
|
یکی از حکما پسر را نهی همی کرد از بسیار خوردن; که سیری مردم را رنجور کند {بیمار می کند} گفت: ای پدر گرسنگی خلق را بکشد. نشنیده ای که ظریفان گفته اند: به {به سبب} سیری مردن به {بهتر} که گرسنگی بردن {کشیدن}. گفت: اندازه نگهدار «کلوا واشروبواو لاتسرفوا» {بخورید و بیاشامید ولی زیاده روی نکنید}.
نه چندان بخور کز دهانت برآید
نه چندان که از ضعف جانت برآید
لیست موضوع های تصادفی این انجمن :
- سیزدهبهدر احمد شاملو و هوشنگ ابتهاج در کرج
- آرزوی یغماگلرویی
- بهار رنگين كمان رنگ ها
- 3 شعر کوتاه از فریدون مشیری
- زندگینامه پروین اعتصامی
- اسراف نکردن در خوردن و آشامیدن در کلام سعدی شیرازی
- اشعاری در وصف بهار از فریدون مشیری
- مرگ «احمد شاملو» از زبان سید علی صالحی
- زندگینامه ابوعلی سینا-
- من قلب کوچولویی دارم؛ خیلی کوچولو!
- اشعاری زیبا از حسین پناهی (3) مجموعه: شعر و ترانه
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)