پوتینهای خاک گرفته و پاره شدهشان را میپوشند، پلاکی را که به گردنشان آویخته اند، میبوسند و به عنوان تبرک به پیشانیشان میکشند و ذکر خدا میگویند. راز و نیاز میکنند با خدا؛ مناجاتهایی خالصانه که به آنها قدرتی معنوی میبخشد. بندهای پوتینهایشان را محکم کرده و به میدان نبرد میروند. به میدان جنگی که ناخواسته برایشان رقم خورده. به میدان جنگی که حضور در آن را وظیفهی دینی و اخلاقی خود میدانند. پای دین که در میان باشد، رهبر که فرمان دهد، در راه خدا، جانشان معنایی ندارد.
اسیر شدهاند، عراقیها سلاحشان را به سمتِ آنها گرفته اند، رزمندگان اسلام اما، لبخند میزنند. زخمی هستند و از بدنشان خون میچکد اما رضایتمندند از انجام وظیفهشان، از نبردشان در جبههی حق. خرسندند از دفاع از انقلاب شکوهمندشان. راضی هستند از نیتی خالص برای خدا، میدانند خداوند یاریشان خواهد کرد که همانا در قرآن فرموده؛ ان تنصرو الله ینصرکم...
نگارنده: ن کیوان پور