«سبك زندگي» پيشينه، واژه و مفهومشناسي
مجتبي فيضي
درآمد
بحث از آئين و روش زندگي در اديان الهي يا بشري، به مفهوم عام، از ديرباز مطرح بوده است؛ اما موضوع «سبك زندگي» به عنوان يك اصطلاح، در گذشته بهصورت مستقل مطرح نبوده بلكه بخشي از محتواي آن (با تسامح در معني) در ضمن مسائل ديگر مانند آئين و آداب زندگي، برنامه زندگي و... عنوان شده است.
خاستگاه بحث «سبك زندگي» با اين عنوان خاص، به عالم غرب بر ميگردد؛ كه از عمر آن حدود صد و اندي سال ميگذرد. اين مفهوم در آغاز با مباحث طبقه و منزلت اجتماعي پيوند خورده بود. در اوائل قرن بيستم، از يك سو «سبك زندگي» فرصت تبيينهايي غير ماركسيستي را فراهم كرد و از سوي ديگر بسياري از جامعه شناسان، اين اصطلاح را گوياتر از شاخصههاي رايج در مطالعه طبقهبندي اجتماعي دانستند. در غرب كارهايي در اين موضوع صورت پذيرفته كه بهعنوان نمونه ميتوان به ديدگاههاي آدلر، وبلن، زيمل، هوتن، كانل و بورديو اشاره كرد؛ كه برخي از آنها به طور صريح و برخي ديگر تلويحاً اين موضوع را مورد مطالعه و ملاحظه قرار دادهاند. طرح علمي اين موضوع براي نخستين بار در روانشناسي، از سوي آلفرد آدلر بود و سپس پيروان او آن را گسترش دادند.
«سبك زندگي» از دهه 1990ميلادي مورد اقبال بيشتري قرار گرفت و آثار و مقالات مختلفي با رويكردهاي متمايز در اين زمينه به رشته تحرير درآمده است. برخي آثار مكتوب فارسي نيز در اين زمينه منتشر شده است.
چيستي و ماهيت سبك زندگي
مطالعه و پژوهش در موضوع سبك زندگي بيشتر به عنوان يك حوزه مطالعاتي «بينرشتهاي» تلقي ميشود. ورود دانش پزشكي و دينشناسي به اين حوزه نيز شاهدي بر مدعاي فوق است. سبك زندگي به عنوان دانشي نوپديد و فراگير، ظرفيت مسألهسازي در حوزههاي مختلف عمل و زندگي از يك طرف و علم و نظر از طرف ديگر را داشته و دارد.
اين موضوع اگر با نظر به خاستگاه، پيدايش و رشد اوليه آن در سده گذشته مورد ملاحظه قرار گيرد، طبعاً در بستر و فضاي مدرنيته غربي با مباني و معيارهاي تمدن غربي و ليبرال دموكراسي و فرهنگ مصرفگرايي و توجه به جلوه بيروني و نمود ظاهري، همراه است. ورود اين مفهوم به فضاي فرهنگ ديني به ويژه در اسلام، طبعاً اين واژه را دستخوش تفاوتهايي در زاويه نگاه به آن خواهد نمود، چرا كه مباني و معيارهاي اديان آسماني در تقابل كامل نسبت به مدرنيته غربي قرار دارد. طبيعي است كه در اين فضاي جديد تعريف مفاهيم نيز بايد با تكيه بر اين مباني و ارزشهاي معنوي صورت پذيرد. واژه «سبك زندگي» مقسمي است براي اقسام و انواع سبكهاي مختلفي از زندگي با رويكردهاي متفاوت، مانند سبك زندگي اسلامي، غربي، شرقي و يا سبك زندگي در روانشناسي، جامعهشناسي و... . در مجموع آنچه از مفهوم سبك زندگي معمولاً در نوشتار، گفتار، رسانهها و به ويژه در فضاي مجازي و اينترنت به تصوير كشيده ميشود، بيشتر ناظر به همان جلوههاي بيروني و خارجي حيات و تمدن غربي ازقبيل مد، دكوراسيون، الگوي مصرف و مفاهيمي از اين قبيل ميباشد.
همانگونه كه اشاره شد واژهها هنگاميكه در فرهنگهاي مختلف وارد ميشوند سرنوشتهايي بعضاً متفاوت نسبت به زمان شكلگيري آنها پيدا ميكنند؛ و اين موضوع يك امر طبيعي است كه اصطلاحات تحت تأثير فرهنگ غالب جوامع قرار ميگيرند و بار معنايي خاص پيدا ميكنند. البته اين سخن به معناي استحاله آن واژه و اصطلاح نيست به گونهاي كه تنها بتوان از آن به عنوان مشترك لفظي استفاده نمود بلكه بر عكس اين واژه مشترك معنوي بوده و وجه جمع ميان برداشتهاي مختلف از آن وجود دارد.
واژهشناسي
معادل واژه «سبك» در زبان عربي تعبير «اسلوب» و در زبان انگليسي «style» است. عبارت «سبك زندگي» در شكل نوين آن (life style) اولين بار توسط «آلفرد آدلر» در روانشناسي در سال 1929 ميلادي ابداع شد. اين عبارت بهمنظور توصيف ويژگيهاي زندگي آدميان مورد بهرهبرداري قرار گرفت. در كتابهاي لغت انگليسي، اين واژه در معاني كم و بيش مشابهي به كار برده شده است: «سبكهاي زندگي مجموعهاي از طرز تلقيها، ارزشها، شيوههاي رفتار، حالتها و سليقهها در هر چيزي را در بر ميگيرد. موسيقي عامه، تلويزيون، آگهيها، همه و همه، تصورها و تصويرهايي بالقوه از سبك زندگي فراهم ميكنند.»[1] «روش نوعي زندگي فرد، گروه يا فرهنگ را سبك زندگي گويند.»[2]«روشي كه يك فرد يا گروهي از مردم براساس آن كار و زندگي ميكنند: يك زندگي سالم و راحت، بخش سبك زندگي مجله (= بخشي از آن كه با لباسها، فرصتها، عادات... ارتباط دارد)»[3].
در ميان انديشمندان علوم اجتماعي غربي، سبك زندگي با رويكردهاي مختلفي تعريف شده است:
مفهومشناسي
«آلفرد آدلر» از اين اصطلاح براي اشاره به حال و هواي زندگي فرد استفاده كرد. سبك زندگي هدف فرد، خودپنداره، احساسهاي فرد نسبت به ديگران، و نگرش فرد نسبت به دنيا را شامل ميشود.[4]
«ليزر» (1963م) سبك زندگي را براساس الگوي خريد كالا تعريف ميكند. به نظر وي سبك زندگي نشان دهنده شيوه زندگي متمايز جامعه يا گروه اجتماعي و نشاندهنده شيوهاي است كه مصرف كننده در آن خريد ميكند و به شيوهاي كه كالاي خريداري شده مصرف ميشود، بازتابدهنده سبك زندگي مصرفكننده در جامعه است.[5]
«ياسر من» (1983م) سبك زندگي را الگويي از مصرف ميداند كه دربردارنده ترجيحات، ذائقه و ارزشهاست[6] ؛ سبك زندگي بهمثابه مجموعة منسجمي از انتخابها، ترجيحات و رفتارهاي مصرفگرايانه است.[7]
از ديدگاه «سويل»، سبك زندگي عبارت است از «هر شيوه متمايز و بنابراين قابل تشخيص زيستن»[8]. «سولومون» اعتقاد دارد كه هر جامعهاي داراي سبك و شيوه زندگي متفاوتي است. سبك زندگي، فعل و انفعال فرد را در محيط زندگي او نشان ميدهد. در جوامع سنتي انتخابهاي مبتني بر مصرف به شكل گستردهاي براساس طبقه، كاست، محيط روستا يا خانواده ديكته ميشود؛ در حاليكه در جوامع مدرن بههر حال مردم داراي آزادي عمل بيشتري در انتخاب كالاها و خدمات و فعاليتهايي هستند كه به نوبه خود هويت اجتماعي را خلق ميكند.[9]
به نظر «آرتور آسابرگر» براي تعريف اصطلاح «life style» با واژه فراگيري روبرو هستيم كه از سليقه فرد در زمينه آرايش مو و لباس تا سرگرمي و تفريح و ادبيات و موضوعات مربوط ديگر را شامل ميشود. كلمه «سبك»، «مد» را تداعي ميكند؛ پس سبك زندگي در واقع مد يا حالت زندگي يك فرد است.[10]
برداشت «گيدنز» از مقوله سبك زندگي عبارت است از: تلاش براي شناخت مجموعه منظمي از رفتارها يا الگويي از كنشها كه افراد آنها را انتخاب كرده و كنشهاي آنها در زندگي روزمره به واسطه آنها هدايت ميشود.[11]
«سازمان بهداشت جهاني» سبك زندگي را اينگونه تعريف ميكند: «اصطلاح سبك زندگي به روش زندگي مردم و بازتابي كامل از ارزشهاي اجتماعي، طرز برخورد و فعاليتها اشاره دارد. همچنين تركيبي از الگوهاي رفتاري و عادات فردي در سراسر زندگي (فعاليت بدني، تغذيه، اعتياد به الكل و دخانيات و...) است كه در پي فرايند جامعهپذيري به وجود آمده است.»[12]
«محمد فاضلي» در كتاب «مصرف و سبك زندگي»، معناي اين واژه را عبارت ميداند از «طيف رفتارياي كه اصلي انسجامبخش بر آن حاكم است و عرصهاي از زندگي را تحت پوشش دارد و در ميان گروهي از افراد جامعه قابل مشاهده ميباشد و الزاماً براي همگان قابل تشخيص نيست؛ اگر چه محقق اجتماعي ميان آن و بقيه طيف رفتارهاي افراد جامعه، تمايز قائل ميشود.»[13] نويسنده «كتاب دين و سبك زندگي» مينويسد: «سبك زندگي عبارت است از الگوي همگرا (كليت تامي) يا مجموعه منظمي از رفتارهاي دروني و بيروني، وضعهاي اجتماعي و داراييها كه فرد يا گروه بر مبناي پارهاي از تمايلات و ترجيحها (سليقه)اش و در تعامل با شرايط محيطي خود ابداع يا انتخاب ميكند. يا به اختصار، سبك زندگي: الگو يا مجموعه نظاممند كنشهاي مرجح است.»[14] در تعريفي ديگر چنين آمده است: «سبك زندگي، عبارت است از الگوي زندگي فردي كه در فعاليتها، دلبستگيها و افكار شخصي، خود را نشان ميدهد.»[15]
برخي نيز سبك زندگي را با «هويت» پيوند ميزنند: «سبك زندگي نظامواره و سيستم خاص زندگي است كه به يك فرد، خانواده يا جامعه با هويت خاص اختصاص دارد. اين نظامواره، هندسه كلي رفتار بيروني و جوارحي است و افراد، خانوادهها و جوامع را از هم متمايز ميسازد.»[16] اين تعريف به گونهاي هويت فرد را در برابر ديگران به نمايش ميگذارد. وي در جاي ديگري منظور از سبك زندگي را چنين بيان ميكند: «مجموعهاي از رفتارها و عملكردهايي كه يك فرد به منظور تامين نيازها و احتياجات روزمره خود به كار ميگيرد. شيوه زندگي هر فردي بيانگر هويت و معرّف شخصيت آن فرد است.»[17] مؤلف كتاب «سبك زندگي اسلامي و ابزار سنجش آن»، سبك زندگي را اينگونه تعريف مينمايد: « شيوهاي نسبتاً ثابت كه فرد اهداف خود را به آن طريق دنبال ميكند.»[18]
نتيجه
در موضوع «سبك زندگي»، با طيف وسيعي از لغات و اصطلاحات مواجهيم كه هر كدام براساس بينش و نگرش خاص محققان، مورد تاكيد قرار گرفتهاند. در تعاريف جامعهشناسانه بيشتر بر هنجارهاي اجتماعي افراد و توصيف نگرش و منش اجتماعي افراد در جامعه تأكيد ميشود و در روانشناسي بيشتر به بعد فردي و شخصيتي ميپردازند.
پينوشتها:
1.
www.wikipedia.15/5/90.
[2]. میریام و بستر، merrian-websters collegiate Dictionary، ص 672.
[3]. آکسفورد ادونس – دیکشنری، oxford Advanced learners Dictionary of current English، ص 743.
[4]. فیست جی و گریگوری جی فیست، نظریههای شخصیت، ص 97.
[5]. ناهید خوشنویس، رسانه و سبک زندگی، ماهنامه روابط عمومی ایران، 73 (1389): 10.
[6]. رسول ربانی و یاسر رستگار، سبک زندگی و فرهنگ مصرفی، مجله مهندسی فرهنگی، 23 و 24 (1387).
[7]. همان.
[8]. حسن چاوشیان و یوسف اباذری، از طبقه اجتماعی تا سبک زندگی، مجله نامه علوم اجتماعی، 20،(1381)،ص24.
[9]. محمدرضا رسولی، بررسی مؤلفههای سبک زندگی در تبلیغات تجاری تلوزیون، مجله علوم اجتماعی، 23 (1382)،ص 54.
[10]. همان.
[11]. ناهید خوشنویس، رسانه و سبک زندگی،ص 11.
[12]. سایت همهمه، 4/5/90 و pichak.net، مصطفی قاسمی پاکرو.
[13]. محمد فاضلی، مصرف و سبک زندگی، ص 83.
[14]. محمد سعید مهدوی کنی، دین و سبک زندگی، ص 78.
[15]. شهناز شوشتری زاده، بررسی تأثیر آموزش رفتارهای سلامتی بر تغییر روش زندگی مبتلایان به بیماری عروق کرونر قلب مراجعه کننده به بیمارستانهای منتخب شهر اصفهان در سال 1382،(پایان نامه کارشناسی ارشد، اصفهان دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان، 1382، ص84
[16]. احمد حسین شریفی، همیشه بهار، ص 146.
[17]. همان.
[18]. محمد کاویانی، سبک زندگی اسلامی و ابزار سنجش آن، ص 16.