برخی از مردم ایران بر این باورند که نابینایان افراد نیازمند و مستحق ترحم هستند. البته نباید منکر دشواریها و محدودیتهایی شد که محرومیت از این حس اساسی برای زندگی روزمره، تحصیل، اشتغال و به طور کلی زندگی نابینایان ایجاد میکند. هر چند محدودیت و محرومیتهایی که فرد نابینا را به استفاده از امکانات و آموزشهای ویژه ملزم میکند، طبیعتا تنها منظری نیست که از آن میتوان به نابینایی نگریست. به طور کلی افراد نابینا به دلیل بیکاری و عدم اشتغال با مشکلات اقتصادی بسیاری مواجه هستند.
هوتن ویل در پژوهش خود مشاهده کردند که افراد نابینا در زمینه مشکل اقتصادی و عدم اشتغال وضعیتی شبیه به سایر ناتوانیهای شدید مانند افراد مبتلا به فلج مغزی و کم توان ذهنی دارند. کرینچر و اشمیدل ( 1197) نیز تایید کردهاند که افراد نابینا نسبت به افراد عادی و حتی نسبت به سایر افراد با نیازهای ویژه، بیشترین مشکلات را در زمینه اشتغال و نگهداری شغل دارند. نتایج پژوهش آنان نشان میدهد که در سال 1997 حدود 70 تا 80 درصد افراد دارای مشکلات بینایی در بین اشتغال بیکار بودهاند. در راستای تایید یافتههای مذکور، « مک نیل» ( 2001 ) گزارش میدهد که درسال 2001 افراد نابینا نسبت به افراد عادی و حتی نسبت به افراد با نیازهای ویژه، بیشترین نرخ بیکاری را دارند.
با توجه به ارقام و اعداد ارائه شده توسط مرکز آمار ایران، کل جمعیت کشور حدود 94 هزار و 231 نفر ( یعنی 13 درصد ) نابینا هستند و اگر سن اشتغال را 18 تا 60 سال در نظر بگیریم، از این تعداد 39 هزار و 345 نفرشان در سن اشتغال قرار دارند. اما اینکه چه تعداد و چه درصدی مشغول به کارند هیچ اطلاع و آمار دقیقی در دست نیست.
همان طور که نابینایی به تنهایی عامل عدم پیشرفت در شغل و کسب فرصت شغلی نیست، از طریق اشتغال هم نیازهای اولیه و هم نیازهای ثانویه انسان ( خود شکوفایی، عزت نفس و ... ) برآورده میشود. از طریق مولد بودن و موثر بودن و برقراری ارتباط با همسالان و همکاران، افراد رضایت شغلی پیدا کرده و نیازهای خود را برآورده میکنند(دیویس 2002). اشتغال علاوه بر داشتن مزایای اقتصادی و برآوردن نیازهای اقتصادی، منافع دیگری مانند خودباوری و کشف هویت را نیز به همراه دارد(سوپر و همکاران 2002 ). یکی از بخشهای ضروری زندگی افراد در سن اشتغال ساکن در ایالات متحده آمریکا توانایی کسب نگهداری و ارتقای در اشتغال رقابتی است و این مساله برای افراد با نیازهای ویژه مختلف از جمله افراد نابینا بسیار حیاتی و مهم است.
شواهد موجود بیانگر آن است که وجود یا عدم وجود اشتغال، تاثیرات به سزایی بر زندگی شخصی بر جای میگذارد. این یک انتظار و توقع منطقی است که افرادی که نابینا محسوب میشوند، تمایلات، توقعات و آرزوهای مشابه با افراد عادی داشته باشند و باید برای این آرزوها و توقعات فرصتهای یکسان و برابر با افراد عادی جامعه برای آنها فراهم شود تا آنها بتوانند شغلی داشته باشند. به طور کلی کار علاوه بر مزایای اقتصادی و مادی، احساس داشتن هویت، کمال و استقلال و کفایت را به شخص میبخشند، همچنین حضور در محیط کار زمینه تعاملات اجتماعی خارج از منزل را برای افراد فراهم میکند.
مطالعات نشان میدهند که افراد شاغل، عزت نفس و خود کارآمدی بالاتری دارند و برعکس افراد بیکار، عزت نفس پایینتری دارند و میزان افسردگی در بین آنها بالاتر است و مساله بیکاری تاثیر منفی بر زندگی و روابط خانوادگی و بین فردی آنها داشته که تاثیر این مساله برافراد با نیازهای ویژه به خصوص افراد نابینا و دارای مشکلات بینایی بیشتر است.
دکتر ستاره شجاعی
ماهنامه تعلیم و تربیت استثنایی