چه زیبا خالقی دارم
.
دلم گرم است می دانم
.
که فردا باز خورشیدی ،
.
میان آسمان ، چون نور می آید
.
شبی می خواندم با مهر
.
سحر می راندم با ناز
.
چه بخشنده خدای عاشقی دارم
.
که می خواند مرا ، با آنکه میداند گنه کارم
.
اگر رخ بر بتابانم
.
دوباره ، می نشید بر سر راهم
.
دلم را می رباید ، با طنین گرم و زیبایش
.
که در قاموس پاک کبریایی ، قهر نازیباست
.
چه زیبا عاشقی را دوست می دارم
.
دلم گرم است می دانم ، که می داند
.
بدون لطف او ، تنهای تنهایم
.
اگر گم کرده ام من راه و رسم بندگی ، اما
.
دلم گرم است ، می دانم ،
.
خدای من ، خدایی خوب می داند
.
و می داند که سائل را باید دست خالی راند
.
دلم گرم خداوندی ست
.