شهر در سه اپیزود
اپیزود اول: سالِ گذشته نزدیکِ عید بود که یکی از نهادهای استان، خبرنگارانی که بیشترین تعامل را با حوزهاش داشتند، دعوت کرد تا پس از برگزاری مراسمِ مربوط به آخرِ سال، از آنان تقدیر کند. چشمتان روزِ بد نبیند که اگر تا به حال در بهترین حالتِ ممکن، 10 خبرنگار در نشستهای خبری، همایشها و مراسمِ مربوط به این نهاد حضور مییافتند، اکنون تعدادشان چنان اضافه شده بود که مسئولِ روابط عمومی از دیدنِ این تعدادِ کثیر چنان شوکه شده بود که نمیتوانست لب به سخن بُگشاید! خبرنگاران یکی یکی در جلسه حاضر میشدند و قاعدتا اگر از آنان تقدیر به عمل نمیآمد، ناراحت و دلگیر، و قسم میخوردند تا زمانی که خبرگزاری، پایگاه یا نشریهشان فعالیت میکند، دیگر حتی یک خبرِ کوچک هم از نهادِ مربوطه کار نکنند، چرا که با گُلچین کردنِ خبرنگاران، موجباتِ دودستهگی آنان را فراهم کرده و به آنان که همیشه در عرصهی خبر و رسانه در حالِ مُتحمل شدنِ زحماتِ بیدریغ هستند، بیاحترامی کرده است.
متأسفانه این موضوع بارها و بارها میانِ خبرنگارانِ استان دیده میشود. انتظاراتِ بالای قشرِ ما به همین جا ختم نمیشود. برخی تنها شرطِ حضورِ خود را در برخی محافل، دریافتِ هدیه یا تقدیر میدانند و این موضوع بسیار ناراحتکننده است.
اپیزود دوم: یکی به نعل زدیم و بهتر است یکی هم به میخ بزنیم. متأسفانه انتقادات به دوستانِ روابط عمومی هم بازمیگردد. برخی ادارات و نهادها در شناساییِ خبرنگاران و روزنامهنگارانی که با آنان همکاری دارند، کوتاهی میکنند و همین موضوع سبب میشود تعدادی از خبرنگاران خود را مُحق بدانند که بدونِ انتشار و انعکاسِ اخبارِ مربوطهی آن نهاد، انتظارِ تقدیر، تحسین و تشکر هم داشته باشند. مدیرانِ روابط عمومیِ یاد شده، بعضی از این دوستانِ خبرنگارِ ما را به شدت بدعادت کردهاند.
چرا مدیرانِ روابط عمومی هر بار برای پوشش خبری یک برنامه باید هدیهای برای عدهای در نظر بگیرند؟ مگر آنان تافتهی جدابافته هستند که نیاز باشد برای قدومِ مبارکشان، هر بار تُحفهای در نظر گرفت؟ وظیفهی خبرنگار، پوششِ خبری و انعکاسِ بیکم و کاستِ اخبار است و وظیفهی روابط عمومی هم تقدیر و تجلیل از خبرنگار در روزِ خود و جایگاهِ خود به نحوِ احسن. چرا باید این دو مورد که بسیار شفاف و واضح است، چنان در هم گره بخورد که تا خبر برسد جایی هدیهای برای خبرنگاران در نظر گرفته شده، سیلِ شتابانِ خبرنگاران به آن سو سرازیر شود؟
اپیزود سوم: خبرنگاری که کار در معدن نیست! این عکسالعمل بسیاری از افراد هنگامِ شنیدنِ این جمله است؛ خبرنگاری در زُمرهی مشاغل سخت است و باور کنید به عنوانِ کسی که حدودِ سه سال است در این حوزه فعالیت میکنم این سختی را با تمامِ وجود، حداقل میانِ خودم و همکارانم حس کردهام. روزهای تعطیل برای خبرنگاران معنایی ندارد چون به هر حال یک اتفاقی در یک گوشه از شهر میافتد که گزارش یا خبرِ آن مستلزمِ انتشار باشد و این حرفه زمانِ تعیین شدهای هم ندارد. ممکن است یک روز، 12 ساعتِ تمام در حالِ انجام کار باشیم.
با این حال، حرفهی خبرنگاری سخت است، قبول. اما اینکه منتِ وظیفهای را که در حرفهی خود انتخاب کردهایم، بر سرِ ادارات و نهادها و مردم بگذاریم، بسیار زننده است. چرا باید مدیران و کارکنانِ روابط عمومی آنطور که شایسته است خبرنگارانی که با حوزهی آنان همکاری مستمر دارند، شناسایی نکنند و روزِ خبرنگار که نوبت به تجلیل و تقدیر میرسد، هزاران نفر ناگهان از راه برسند؟ بخشی از پیکانِ اتهام به سوی خودِ ادارات معطوف است که چرا چنین اجازهای به برخی میدهند. از طرفی با این کار، تلاشهای آن دسته را که در طولِ سال بسیار زحمت کشیدهاند، نادیده میانگارند.
این مسائل با وجودِ پیشِ پا افتاده بودن و سطحی بودنِ ظاهرِ آن، بسیار مهم و ریشهایست. به زعمِ نگارنده این مسائل از مشکلاتِ اقتصادی و معیشتی خبرنگاران و روزنامهنگاران نشأت میگیرد و اگر فردی در حرفهی خود به خوبی از نظرِ مالی تأمین شود، دیگر دنبالِ یک کارتِ هدیهی صد تومانی یا دویست تومانی از هیچ نهادی نخواهد بود و همین موضوع سبب میشود ارزش و اعتبارِ کار در رسانه نیز حفظ شود. زمانی که خبرنگاران برای یک هدیهی ناچیز از این ور شهر به آنورِ شهر لشگرکشی نکنند، آنگاه میتوان به مدیرانِ روابط عمومی هم اعتراض کرد که چرا در روزِ خبرنگار به دوستانِ عرصهی خبر مثلا جوراب! هدیه میدهند!
چنین دورنمایی از بهبودِ اوضاعِ معیشتی خبرنگاران نیز مستلزمِ وجودِ تشکلی است که فعالیتِ مستمر داشته باشد و خبرنگاران در لَوای آن بتوانند مشکلات و معضلاتِ این حرفه را بازشناساند و مطالباتِ خود را به گوشِ مسئولان برسانند. اما متأسفانه یا چنین تشکلهایی وجود ندارد یا اگر وجود دارد تنها در بخشِ اردوهای بینِ شهری و داخلِ شهری فعال است نه مسائل و مشکلاتِ مهمِ صنفِ خبرنگاران و روزنامه نگاران.
نگارنده: نسترن کیوانپور