علی علیه السلام مردی برتر از شعار
مولای متقیان علی علیه السّلام الگوی تمام نمای سیره رفتاری پیامبر عظیم الشأن اسلام صلی الله علیه وآله است. امـام عـلى عـلیـه السـّلام تـلاش مـى کـرد تـا چـونـان رسـول خـدا صـلى الله عـلیـه و آله بـخـورد و بـیـاشـامـد و زنـدگـى کـنـد.
سفره ای ساده و بی ریا
امام على علیه السّلام تهیدست نبود، از دسترنج خود تولید فراوانى داشت وقتى فقراء و یـتـیـمـان را دعـوت مـى کرد، بر سر سفره انواع غذاهاى رنگارنگ مى گذاشت ، و همگان را دعوت به تناول غذاها مى کرد، امّا خود بر سر همان سفره ، نان خشک مى خورد.
احنف بن قیس مى گوید:
روزى بـه دربار معاویه رفتم ، وقت نهار آن قدر طعام گرم ، سرد، ترش و شیرین پیش من آوردند که تعجّب کردم .
آنگاه طعام دیگرى آوردند که آنرا نشناختم .
پرسیدم : این چه طعامى است ؟
معاویه جواب داد: ایـن طـعـام از روده هـاى مـرغـابى تهیّه شده ، آن را با مغز گوسفند آمیخته و با روغن پسته سرخ کرده و شکر نِیشکر در آن ریخته اند.
احنف بن قیس مى گوید: در اینجا بى اختیار گریه ام گرفت و گریستم .
معاویه با شگفتى پرسید: علّت گریه ات چیست ؟
گفتم : به یاد على بن ابیطالب علیه السّلام افتادم ، روزى در خانه او بودم ، وقت طعام رسید. فرمود : میهمان من باش .آنگاه سفره اى مُهر و مُوم شده آوردند.
امـام عـلى عـلیـه السـّلام در سـاده زیـسـتـى یـک الگـوى کامل بود، کار مى کرد و زندگى را با کار روزانه اداره مى فرمود، مشک آب درماندگان راه را بر دوش مى کشید. درخت مى کاشت ، با دلوِ آب ، باغ دیگران را آبیارى مى کرد و مُزد مى گرفت
گفتم : در این سفره چیست ؟
فرمود: آرد جو .
گفتم : آیا مى ترسید از آن بردارند یا نمى خواهید کسى از آن بخورد ؟
فـرمـود: نـه ، هـیـچ کدام از اینها نیست ، بلکه مى ترسم حسن و حسین علیهماالسلام بر آن روغن حیوانى یا روغن زیتون بریزند.
گفتم : یا امیرالمۆمنین مگر این کار حرام است ؟
حضرت امیرالمۆمنین علیه السّلام فرمود:
نه ، بلکه بر امامان حق لازم است در طعام مانند مردمان عاجز و ضعیف باشند تا فقر باعث طغیان فقرا نگردد. هـر وقـت فـقـر بـه آنـها فشار آورد بگویند: بر ما چه باک ، سفره امیرالمۆمنین نیز مانند ماست .
مـعـاویـه گـفـت : اى احـنـف مـردى را یـاد کـردى کـه فـضـیـلت او قابل انکار نیست.(1)
همچنین ابورافع مى گوید :
روز عـیـدى خـدمت امام على علیه السّلام رسیدم ، دیدم که سفره اى گره خورده در پیش روى حضرت امیرالمۆمنین علیه السّلام است ، وقتى آن را باز کرد دیدم نان جوین است .
گفتم : چرا گره مى زنى ؟
فرمود : براى اینکه بچه ها دوغى یا روغنى بر آن نیافزایند.
امام على علیه السّلام بیشتر از سبزیجات استفاده مى فرمود و اگر غذاى بهترى مى خواست شیر شتر میل مى کرد. گوشت بسیار کم مى خورد و مى فرمود :
«شکم ها را مدفن حیوانات نکنید». با این همه، از همه قدرتمندتر و قوى تر بود. (2)
ساده زیستی
ساده زیستى در کمال توانائى
امـام عـلى عـلیـه السـّلام در سـاده زیـسـتـى یـک الگـوى کامل بود، کار مى کرد و زندگى را با کار روزانه اداره مى فرمود، مشک آب درماندگان راه را بر دوش مى کشید. درخت مى کاشت، با دلوِ آب، باغ دیگران را آبیارى مى کرد و مُزد مى گرفت. هـیـزم جـمـع مـى کـرد و در بازگشت به منزل، پُشته هیزم را بر دوش مى کشید، تا با آن تنور را براى پختن نان آماده کنند. در کار خانه کمک مى کرد. خانه را جاروب مى زد، هر کس به حضرت امیرالمۆمنین على علیه السّلام نزدیک مى گشت، مـى فـهمید که دور از هرگونه خود بزرگ بینى، چون دیگر اقشار جامعه، بلکه همچون محرومین زندگى مى کند.(3)
اصبغ بن نباته مى گوید:
امام على علیه السّلام خطاب به مردم کوفه فرمود:
من در شهر شما با مختصر توشه و وسائل زندگى وارد شدم، اگر به هنگام خارج شدن از شهر شما بیش از آنچه که با خود آورده ام ببرم خیانتکار خواهم بود.(4)
در صورتى که قدرت داشت تا انواع امکانات را براى خود فراهم آورد.
پیراهن وصله دار
امام على علیه السّلام الگوى کامل فرهنگ ساده زیستى بود. از لباس هاى معمولى که عموم مردم مى پوشیدند استفاده مى کرد. شـخـصـى در کوفه خدمت امام على علیه السّلام رسید، دید که لباس هاى حضرت امیرالمۆمنین على علیه السّلام کم قیمت و ساده و وصله داراست ،
با شگفتى به امام على علیه السّلام نگریست و گفت:
چرا لباس شما وصله دارد؟
امام على علیه السّلام در جواب فرمود:
«یَخشَعُ لَهُ القَلب ، وَتَذِلُّ بِهِ النَّفس وَیَقتَدى بِهِ المُۆ مِنُونَ؛ با این لباس دل خاشع و نفس اماره، خوار مى گردد، و الگوى مۆ منان مى شود».(5)
همچنین نقل شده است که علاء بن زیاد گفت:
یا امیرالمۆمنین از برادرم عاصم بن زیاد به شما شکایت مى کنم.
فرمود: چه شکایتى؟
عـرض کـرد: عـبـائى پـوشیده و کار عبادت و رهبانیّت پیشه کرده و دست از کار دنیا کشیده است .
امام على علیه السّلام فرمود: او را پیش من بیاورید.
لباس هاى على علیه السّلام در فرهنگ آن روز بد منظره نبود و انگشت نما نمى شد، اگر الان بود و همان لباس ها را مى پوشید، انگشت نما مى شد، گـرچـه قـائم مـا وقـتـى ظهور مى کند همان لباس على علیه السّلام را پوشیده به روش على علیه السّلام رفتار مى کند
چون عاصم آمد، حضرت به او فرمود:
«اى دشـمـنـک جان خویش، شیطان سرگردانت کرده، آیا تو به زن و فرزندانت رحم نمى کـنـى؟ تـو مـى پـنـدارى کـه خـداونـد نـعـمـتـهـاى پـاکـیـزه اش را حـلال کـرده امـّا دوسـت ندارد تو از آنها استفاده کنى ؟ تو در برابر خدا کوچک تر از آنى که اینگونه با تو رفتار کند».
عاصم گفت: اى امیرمۆ منان، پس چرا تو با این لباس خشن ، و با آن غذاى ناگوار بسر مى برى ؟
حضرت امیرالمۆمنین على علیه السّلام فرمود:
واى بـر تـو، مـن همانند تو نیستم ، خداوند بر پیشوایان حق واجب کرده که خود را با مردم ناتوان همسو کنند، تا فقر و ندارى ، تنگدست را به هیجان نیاورد، و به طغیان نکشاند.(6)
جایگاه ساده پوشى
امامان عادل هر قدر در ساده پوشى دقّت کنند ارزشمند است، امّا دیگران آزادند و مى توانند بـراى زن و فـرزنـد خـود لباس هاى قیمتى و نرم بخرند، که دیگر امامان معصوم علیهم السـّلام نـیـز چـون رهـبـرى امـّت را در دسـت نـداشـتند گرچه از انواع لباس ها استفاده مى کردند، امّا در ساده زیستى همواره الگو بودند.
شخصى به امام صادق علیه السّلام اعتراض کرد که شـمـا کـه از سـاده پـوشـى حضرت امیرالمۆمنین على علیه السّلام فرمودید، خودتان چرا لباس نرم و زیبا دارید؟
امام صادق علیه السّلام فرمود:
لباس هاى امام على علیه السّلام در فرهنگ آن روز بد منظره نبود و انگشت نما نمى شد، اگر الان بود و همان لباس ها را مى پوشید، انگشت نما مى شد، گـرچـه قـائم مـا وقـتـى ظهور مى کند همان لباس امام على علیه السّلام را پوشیده به روش امام على علیه السّلام رفتار مى کند.(7)
منبع: تبیان