|
|
|
|
یکی از حکما پسر را نهی همی کرد از بسیار خوردن; که سیری مردم را رنجور کند {بیمار می کند} گفت: ای پدر گرسنگی خلق را بکشد. نشنیده ای که ظریفان گفته اند: به {به سبب} سیری مردن به {بهتر} که گرسنگی بردن {کشیدن}. گفت: اندازه نگهدار «کلوا واشروبواو لاتسرفوا» {بخورید و بیاشامید ولی زیاده روی نکنید}.
نه چندان بخور کز دهانت برآید
نه چندان که از ضعف جانت برآید
لیست موضوع های تصادفی این انجمن :
- بیوگرافی دكتر علياكبر جلالي موسس نخستين روستاي الكترونيكي دنيا
- معروفترین داستانهای عاشقانه تاریخ و ادبیات
- چه کسی گوته را با «حافظ» آشنا کرد؟
- در پیله تا به کی بر خویشتن تنی؟
- خواجه شمسالدین محمد، حافظ شیرازی(رباعیات)
- نقد و نظرهای فیسبوکی کجای ادبیات ما قرار میگیرد؟
- زندگینامه سیمین بهبهانی
- آیا می دانید که کدام شاعران ایرانی در کنار فردوسی به خاک سپرده شدهاند؟
- ادیب نیشابوری
- نگاهي نو به بهار
- باز هم میخواهمت
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)