|
|
|
|
یکی از حکما پسر را نهی همی کرد از بسیار خوردن; که سیری مردم را رنجور کند {بیمار می کند} گفت: ای پدر گرسنگی خلق را بکشد. نشنیده ای که ظریفان گفته اند: به {به سبب} سیری مردن به {بهتر} که گرسنگی بردن {کشیدن}. گفت: اندازه نگهدار «کلوا واشروبواو لاتسرفوا» {بخورید و بیاشامید ولی زیاده روی نکنید}.
نه چندان بخور کز دهانت برآید
نه چندان که از ضعف جانت برآید
لیست موضوع های تصادفی این انجمن :
- گل هاي گلستان سعدي
- اشعار زیبای فروغ فرخزاد
- اشعاری زیبا از مهدي اخوان ثالث
- بـنده عشق(حافظ)
- من اگر برخیزم حمید مصدق
- وجه روایی، برجستهترین ویژگی ادبی منطقالطیر
- نيم نگاهي به بهار
- گزینهای از آخرین شعرهای محمود درویش
- من قلب کوچولویی دارم؛ خیلی کوچولو!
- خاکسپاری از جنس لسان الغیب شیرازی حافظ
- پنج غزل از محمود حبیبی كسبی
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)